ویژگی های سوپراستارهای فروش بیمه :
ما درنهایت متوجه شدیم که تمامی این اشخاص موفق، ده ویژگی و خصیصهی زیر را بهطور مشترک در خود دارند. نکتهی جالبی که وجود دارد این است که شما نیز میتوانید هرکدام از این ویژگیها را درخودتان گسترش دهید و آنها را تبدیل به بخش جداییناپذیر از فعالیت های فروش و بازاریابی خود نمایید.
ویژگی شماره 1:
موفقترین فروشندگان بیمه، کارهایی را انجام میدهند که ناموفقهای این رشته، هرگز آنها را انجام ندادهاند!
فروشندگان موفق، تصمیماتی قاطع میگیرند و بههرترتیب ممکن، به تصمیمات خود پایبند هستند. درحالیکه بیشتر فروشندگان آماتور، بههرقیمتی از زحمت و ناراحتی و سختی انجام کارها سرباز میزنند، فروشندگان حرفهای، ارزش و منفعت کار بر روی موارد سخت و مشکلی که سایرین، انجام نمیدهند، را بهخوبی درک میکنند.
«تفاوت میان انسانهای ناموفق با انسانهای موفق، در کمبود استعداد و دانش نیست، بلکه در نداشتن اراده است.» وینس لمباردی (مربی افسانهای تیم راگبی گرینبیپیکیرز)
ویژگی شماره 2:
فروشندگان موفق، معتقدند که اگر به اندازهی کافی به مردم برای بهدستآوردن چیزهایی که میخواهند، کمک کنید، خود نیز به تمامی خواستههایتان خواهید رسید!
فروشندگان موفق، همواره مترصد یافتن فرصتهایی برای کمک به دیگران هستند. اما فروشندگان ناموفق، همواره از خود میپرسند: «در انجام این کار، چه نفعی برای من وجود دارد؟»
«هرچیزی را که تصور و تجسم کنید، به آن دست خواهید یافت. شما به تمامی خواستههای خود خواهید رسید اگر به اندازهی کافی به مردم برای رسیدن به خواستههایشان کمک کنید» زیگ زیگلر
ویژگی شماره 3:
فروشندگان موفق، خواستههای خود را میشناسند و برای رسیدن به اهداف خود برنامهریزی میکنند!
فروشندگان موفق، اشخاصی نتیجهگرا هستند. آنها بهسوی اهدافی که از قبل تنظیم کردهاند حرکت میکنند و هنگامی که به این اهداف دست مییابند، لذت میبرند. فروشندگان موفق، یک زندگی منظم و طبق برنامه دارند و همواره درحال تنظیم اولویتهای خود هستند. اما فروشندگان ناموفق، تنها به انجام کارهایی میپردازند که در همانلحظه به آنها احساس خوبی میدهد و آینده برایشان مفهومی ندارد.
«فروشندگان هدفمند، همواره موفق هستند، زیرا میدانند که به کجا میروند» اریل نایتینگل
ویژگی شماره 4:
فروشندگان موفق، جملگی، عملگرا هستند!
آنها هرگز دفعالوقت و مسامحه نمیکنند و هرگز زمانهای خود در زندگیشان را به انتظار رسیدن فرصتهای مناسب، تلف نمیکنند. آنها همواره درگیر کار، مولد و پرانرژی هستند. هنگامی که فروشندگان ناموفق، روی تختخوابشان دراز کشیدهاند، و درحال برنامهریزی، تفکر کردن، دستروی دست گذاشتن و حرکت روی یک چرخهی باطل و تکراری هستند، فروشندگان موفق، کارهای خود را به اتمام رسانده و دستهای خود را تکاندهاند!
«یک طرح و برنامه برای رسیدن به خواستههایتان ایجاد نمایید و فوراً دستبهکار اجرای آن شوید؛ حتی اگر کاملاً آماده اجرای برنامهتان نباشید» ناپلئون هیل
ویژگی شماره 5:
فروشندگان موفق، از ریسککردن، ترسی ندارند!
فروشندگان موفق، از انجامدادن کارهایی که در راستای رسیدن به اهدافشان باید انجام دهند، ترسی ندارند. آنها این کارها را درحالی انجام میدهند که هیچگونه گارانتی و ضمانتی برای موفقیت و رسیدن به منافع، برای آنها وجود ندارد. خود هدف، برای آنها مهمتر و بزرگتر از پولی است که بهدست میآورند!
«موفقیت را باید از دل شکست بیرون کشید. دلسردی و شکست، دو سنگبنای اصلی در رسیدن به موفقیت هستند» دیل کارنگی
ویژگی شماره 6:
فروشندگان موفق، هرگز یادگیری را متوقف نمیکنند!
فروشندگان موفق، درتمام طول زندگی خود، مشغول یادگیری هستند. آنها بهطور مستمر خودشان را آموزش میدهند؛ چه بهصورت رسمی (تحصیلات آکادمیک در دانشگاهها)، چه غیر رسمی (دیدن، شنیدن، سؤالکردن، خواندن، شاگرد زندگی بودن، و یا از طریق آزمایشکردن (آزمون و خطا)، و یا هر سه این موارد درکنار هم.
«پروسه یادگیری در شما هرگز متوقف نمیشود و این عدم توقف، همواره به شما کمک میکند» لئوناردو داوینچی
ویژگی شماره 7:
فروشندگان موفق، مربیان و مشاوران خوبی دارند!
فروشندگان موفق، خود را با اشخاص موفقی که با آنها در یک خط فکری قرار دارند، همنشین میکنند. آنها همواره بهدنبال ایجاد روابط برنده-برنده هستند. هنگامی که دونفر یا بیشتر، مشارکتی را برای رسیدن به اهداف، فعالیتها و نتایجی خاص، آغاز میکنند نتیجهی کار، نبوغآمیز خواهد بود. تقریباً تمامی کمالات عالی و موفقیتهای معجزهآسا درطول تاریخ، از همین اصل و قاعده کلی ایجاد گردیدهاند.
«هنگامی که گذشتهی تمامی اشخاصی که بسیار موفق و خوششانس بودهاند را بررسی میکنید،میبینید که خواسته یا ناخواسته، از تعالیم و مشاورات عالی اشخاص برتر، بهره بردهاند.» ناپلئون هیل
ویژگی شماره 8:
فروشندگان موفق، بهکاری که میکنند اعتقاد کامل و راسخ دارند!
آنها هدف از زندگیشان را میدانند. آنها کارهایی را که خودشان به آن اعتقاد دارند انجام میدهند بهجای انجام کارهایی که از بیرون به آنها القا میشود. آنها هرگز تن به انجام کارهایی که دیگران فکر میکنند که آنها باید انجام دهند، نمیدهند.
«اگر میخواهید موفق شوید، راهِ آن پیروی از این تفکر ساده است: بدانید که چه کاری را انجام میدهید؛ آن کار را دوست داشته باشید و به انجام آن کار، اعتقاد راسخ داشته باشید» ویل راجرز
ویژگی شماره 9:
فروشندگان موفق، افرادی ثابتقدم و صبور هستند!
فروشندگان موفق، هرگز درمقابل شرایط دشوار، تسلیم نمیشوند. هنگامی که اکثریت مردم عادی، بهدنبال راههای ساده، کوتاه و سریع میگردند (میانبرها)، فروشندگان موفق، بهدنبال راهکارهایی میگردند که حتی اگر سخت و طولانی باشند، ولی به بهترین نتایج منجر میشوند.
«هیچچیز در دنیا نمیتواند جای ثابتقدمبودن و پایداری را بگیرد. استعداد، نبوغ و دانش، هرگز بهتنهایی سبب موفقیت شخص نمیشوند. تنها، ثابتقدمبودن و ارادهداشتن هستند که میتوانند جای همهچیز را بگیرند». کلوین کالیج
ویژگی شماره 10:
فروشندگان موفق، نسبت به خودشان، اطمینان کامل دارند!
آنها نسبت به تواناییهای خود، کاملاً مطمئن هستند. آنها استانداردهای بالایی برای خودشان تعریف میکنند، که سبب ایجاد تعهدات بیشتر، جنبش و حرکت بیشتر، و اخلاق حرفهای بهتر و البته، خلق نتایج بهتر برای آنها میگردد.
«قدرتهایی در درون شما وجود دارند که اگر آنها را کشف و استفاده کنید، هرچیزی که در رؤیاهایتان دارید یا هرچیزی را که تجسم میکنید، برای شما، قابل دسترس میشوند» اُریسون سوئیت ماردن
حال انتخاب با شماست که موفق شوید یا ناموفق! این کاملاً به خود شما بستگی دارد!
«نظم درونی مثبت، شما را در جایگاه و موقعیت درست قرار میدهد. هنگامی که کارها و حرکتهای درست را تمرین کنید و آنها را در خودتان، درونی سازید، شما را تبدیل به یک انسان با کارآیی فوقالعاده بالا میکند» دنیس ویتلی
روشهای پیداکردن مشتری در بازاریابی بیمه
قطعاً خیلی از شما با این چالش بزرگ در بازاریابی بیمه دست به گریبانید که چطور مشترییابی کنید و هر روز مشتریان بالقوه جدیدی را به لیست خود اضافه نمایید. در این مقاله راهکارهایی به شما ارائه گردیده که درصورت اجرای دقیق آنها، تعداد مشتریان خود را در مدتزمانی کمتر از آنچه حتی تصورش را هم بکنید چندین برابر میکنید. اینها روشهای آزمودهشدهای هستند که توسط برترین بازاریابان و فروشندگان بیمه مورد استفاده قرار میگیرند. شما میتوانید با استفاده از خلاقیت خود، بهترین فرصتهای فروش را مشخص سازید. برای این کار باید به سؤالات زیر پاسخ دهید. پاسخی روشن و دقیق:
- مشتری شما دقیقاً چه کسی است؟
فهرستی از ویژگیهای مشتری ایدهآل خود را تهیه کنید. او چه سنی دارد؟ در چه درجه تحصیلی قرار دارد؟ شغلش چیست؟ درآمدش چقدر است؟ چه تجربهای دارد؟ نیازش به چیست؟ هرچه مشتری ایدهآلتان را بهتر بشناسید، راحتتر میتوانید شبیه او، مشتری پیدا کنید.
- درحال حاضر چه کسی بیمهنامههای شما را خریداری میکند؟
از قاعده ۸۰ به ۲۰ استفاده کنید. آن ۲۰ درصد مشتریان شما که ۸۰ درصد بیمهنامههای شما را خریداری میکنند چه کسانی هستند؟ چه وجوه مشترکی دارند؟ چگونه میتوانید مشتریانی بیش از این حد، دستوپا کنید؟
- مشتریان آینده شما چه کسانی خواهند بود؟
بازارها پیوسته تغییر میکنند. شما هم باید تغییر کنید. پنج سال آینده را در نظر بگیرید. با توجه بهشرایط فعلی، در پنج سال آینده، بهترین مشتریان شما چه کسانی خواهند بود؟
- روند تجاری و بازاری شما کدامند؟
چه تغییراتی در بازار، صورت خارجی پیدا میکنند که ممکن است شما را مجبور کند تا نحوه فروش یا خریدارانتان را تغییر بدهید؟ بازار شما درکدام جهت حرکت میکند؟ مشتریان شما چگونه تغییر میکنند؟
- کدام بازار جدید برای بیمهنامههای شما میتواند وجود داشته باشد؟
چه کسان دیگری میتوانند از زمینه تخصصی شما استفاده کنند؟
- مشتری شما چه میخرد؟
چه مزایا یا سودی از خرید بیمهنامههای شما نصیب خریدار میشود؟ کدام بخش از خدمات شما است که مشتری از آن بیشتر لذت میبرد؟ کدام تک عامل مهم است که خریداران را به خرید تشویق میکند؟
- رقیب شما چه کسی یا چه چیزی است؟
رقبای کوچک و بزرگ شما چه کسانی هستند؟ خریداران احتمالی از خرید بیمهنامههای شما چه سودی میبرند؟ اگر مشتری شما، یک بیمهنامه را از شرکت رقیب شما خریداری کند، چه سودی میبرد؟ چگونه میتوانید این سود را بهسود بیمهنامههای خودتان تمام کنید؟ وقتی خود را با رقبایتان مقایسه کنید، فروشتان چندصدبار افزایش مییابد.
یکی از منابع ارزشمند فروشنده بیمه، فهرست اسامی مشتریان یا کسانی است که وی قبلاً با آنها ملاقات کرده است. نام این اشخاص را در سه فهرست جداگانه میتوانید ثبت کنید:
فهرست اول: مشتریانی که قبلاً از شما بیمهنامهای را خریداری کردهاند (زیرا فروش مجدد به این گروه آسانتر است)
فهرست دوم: مشتریانی که در گذشته بیمهنامه خریداری کردهاند ولی درحال حاضر ارتباط آنها با شما قطع شده است. (اینها گنج پنهانی هستند که زیر خاک مدفون شده است)
فهرست سوم: مشتریان بالقوهای که قبلاً به آنها مراجعه نمودهاید ولی موفق به فروش بیمه به آنها نشدهاید. (با ایجاد تغییرات کوچکی در نحوه فروش و سیاستهای شرکت بیمه، میتوانید به اکثر این مشتریان فروش کنید)
شما میتوانید با صرف کمترین وقت و هزینه، به منبعی عظیم از مشتریان بالقوه دستنخورده دست پیدا کنید. بهطور مثال فروشندهای که بیمهنامه سرقت میفروخت، صفحه حوادث همه روزنامههای محلی را میخواند و به مکانهایی مراجعه میکرد که دزدی در آنجا بیشتر رخ داده بود. همین کار را فروشنده بیمهنامه آتشسوزی نیز انجام میداد و به منازل و کوچههای اطراف محلی که در آن آتشسوزی شده بود میرفت و بیمهنامه میفروخت.
فروش بیمه، شغل پیچیده و درعین حال متنوعی است. فهرستهای مختلفی از صنفهای مختلف تجاری و فعالیتهای اقتصادی اشخاص حقیقی و حقوقی، که امکان دارد که مشتریان آینده باشند، میتوان تهیه کرد. بهطور کلی شما بهعنوان یک فروشنده حرفهای بیمه برای پیدا کردن مشتریان جدید، پانزده منبع کارساز در اختیار دارید:
1- مشتریان قدیمی.
2- فهرست اشخاصی که قبلاً به آنها مراجعه کردید.
3- فهرست مشتریانی که بیمهنامهای را به آنها عرضه کردهاید.
4- فهرست اشخاصی که پاسخ “نه!” دادهاند.
5- فهرست اشخاصی که محل کار خود را تغییر دادهاند.
6- مدیران بازرگانی.
7- یادداشتهای شخصی.
8- شرکتهای تازه تأسیس یا مشاغل جدید.
9- مجلات بازرگانی.
10- جمعآوری کارت ویزیت افراد.
11- فهرست توصیهشدگان و ارجاعیها.
12- بخشهای مختلف شرکتها.
13- نشانی و شمارهتلفن مؤسسات مختلف.
14- تبادل اطلاعات با رقبا.
15- مشتریانی که محل زندگی خود را تغییر دادهاند.
پس از خاتمه یک فروش موفق، بلافاصله به مشتری بگویید: «بهتر نیست که مرا به دوستان و همکاران خود نیز معرفی کنید تا خدماتم را به آنها هم عرضه کنم؟»، همچنین بهدنبال اسامی، شماره تلفن و مشخصات مشتریان بالقوه دیگر باشید؛ پرس و جو کنید و در فرصت مناسب پیشنهاد دهید که با تلفن، شما را به مشتری دیگری معرفی نماید، شاید که فرصتی دست دهد و بتوانید محصول یا خدماتتان را معرفی کنید. فروشندگان بیمه میتوانند از اینگونه فرصتها و موقعیتها نهایت بهرهبرداری را بکنند. همانطور که بارها شنیدهاید بیمه، فروختنی است و کمتر کسی بهدنبال خرید بیمهنامه میرود، بهویژه بیمههای عمر و پسانداز. مردم برای پساندازهای خود فرصتهای سرمایهگذاری متعددی دارند اما معمولاً اطلاعاتشان از بیمههای عمر که هم جذابیت دارد و هم متناسب با وضع درآمد آنهاست، اندک است. این وظیفه فروشندگان است که از هر فرصت بهوجود آمده استفاده کنند و بیمهنامههایی متناسب با وضع مشتری به او عرضه دارند. تجربه فروشندگان موفق بیمه عمر نشان میدهد که تعداد کثیری از مشتریان آنها را کسانی تشکیل میدهند که قصد خرید بیمهنامه عمر برای خود و خانواده خود نداشتهاند ولی بهمحض اینکه از شرایط مطلوب و مزایای بیمهنامه عمر آگاه شدهاند خریدار بیمهنامه عمر شدهاند. هیچ طرح بیمهنامه عمر، بدون فروشندگان حرفهای موفق نمیشود. فروشندگان حرفهای بیمه عمر نقش بارز و مؤثری در توسعه بازار بیمه اشخاص، بهویژه بیمهنامههای عمر و پسانداز، دارند. اگر شما با هر فروش در جستجوی فروش دیگر باشید، با یک تیر دو نشان زدهاید و از وقت خود حداکثر بهرهبرداری را کردهاید. این از مشخصات فروشنده حرفهای است.
حال که فهرستهای خود را تکمیل و نهایی نمودید نوبت آن است که تفنگتان را خشابگذاری کنید! شما باید شروع کنید به معرفی خودتان. باید کاری کنید که مشتری، شما را بشناسد تا بعداً بتوانید راحتتر قرار ملاقات بگذارید.
اینها روشهای آزمودهشدهای هستند. پس در استفاده از آنها درنگ نکنید:
- روش اول:
استفاده از نامه یا بستههای پستی:
مکانهایی از نامه یا بسته پستی که سبب افزایش توجه مشتری بالقوه میگردد:
- امضای نامه (نشاندهنده این است که فرستنده نامه کیست)
- عنوان بروشور یا کاتالوگ درون پاکت که بههمراه نامه ارسال میکنید
- آدرس گیرنده (نشاندهنده این است که گیرنده نامه دقیقاً کیست)
- آخرین پاراگرافی که در نامه نوشته میشود
اگر مشتری بالقوه وقت و حوصله مطالعه نامه شما را داشته باشد قطعاً همین پنج مکان را خواهد خواند و بقیه مطالب خیلی مورد توجه او قرار نخواهد گرفت.
همچنین میتوانید عکس کوچکی از خودتان را بالای نامه پرینت بگیرید. اینکار سبب اختصاصیتر شدن نامه شما در ذهن مشتری بالقوه میگردد.
همیشه نامههای خود را با پست سفارشی ارسال کنید.
نام و آدرس را با دست و یا پرینت لیزری روی پاکت بنویسید.
تمبر واقعی روی پاکت نامه خود بچسبانید.
از نقلقولها و نظرات مشتریان راضی و خشنود خود در متون تبلیغاتی یا لابهلای متن نامه خود استفاده کنید.
- روش دوم:
چاپ آگهی در روزنامه:
نکات زیر را در اینباره درنظر داشته باشید:
- هیچگاه آگهی خود را فقط برای یک روز چاپ نکنید.
- تأثیرگذاری آگهیهای بزرگ بسیار بیشتر از آگهیهای کوچک است.
- اواسط هفته بهترین زمان برای درج آگهیهای شما در روزنامه است.
- سعی کنید آگهی شما در سمت چپ و بالای صفحه باشد.
- همیشه مکانی را انتخاب کنید که به صفحه اول روزنامه نزدیکتر باشد و یا در بخش اول روزنامه قرار داشته باشد.
- سعی کنید آگهی شما در قسمت بالایی جایی باشد که روزنامه تا میخورد.
- سعی کنید آگهی خود را تا آنجا که ممکن است بهشکل یک داستان خبری در بیاورید. شما باید یک داستان قابل باور برای بازاریابی خود داشته باشید.
- از تصاویر هنری، حروف برعکس و اشکال گرافیکی بهشدت پرهیز کنید.
- در آگهی خود قید کنید که اگر با شما تماس بگیرند یا به سایت شما سر بزنند یک گزارش رایگان و با ارزش به آنها ارائه میکنید.
- روش سوم: سعی کنید یک تلفن گویای رایگان داشته باشید که بهراحتی در دسترس باشد. میتوانید از چنین جملهای در پیام تلفنی خود استفاده کنید: “شما با مرکز مشاوره رایگان خدمات بیمه تماس گرفتهاید. اگر بهدنبال این هستید که آینده خود و فرزندانتان را تضمین نمایید و همچنین درآمد بیشتری داشته باشید، لطفاً نام و شماره تماس خود را بگذارید تا در اسرع وقت با شما تماس گرفته و یک گزارش رایگان برای شما ارسال کنیم. با تشکر!”
- روش چهارم: ارسال کارتپستال به مناسبتهای مختلف
- روش پنجم: از مشتریان قبلیتان بخواهید که شما را به دوستان و همکارانشان معرفی کنند.
- روش ششم: سعی کنید افراد تصمیمگیرنده در شرکتهای بزرگ را به دفتر کار خود دعوت کنید و پیشنهادی قابل توجه به آنها ارائه کنید. مطمئن باشید اگر چیزی به آنها ارائه کنید که نفعی برایشان داشته باشد همکاری با شما را از دست نخواهند داد!
هنگامی که همه کارهای فوق را انجام دادید، بهاحتمال قطعی، زمان گذاشتن قرار ملاقات فرا میرسد. اما اینکه چگونه بتوانید یک تماس تلفنی را تبدیل به یک قرارملاقات جهت فروش نمایید، بحثی جداست که در بسته آموزشی “چگونه بیمه عمر بفروشیم؟”، به شما ارائه شده است.
چگونه یک فروشنده ی بیمه ی موفق باشیم؟
|
|
همه میدانند که ردشدن در حرفهی فروشندگی بیمه، یکی از واقعیتهاست. این "ترس از ردشدن" است که در وهله اول، سبب میشود افراد بسیاری شغل فروشندگی بیمه را در همان ابتدای کار، رها کنند! همه ما میدانیم که ردشدن نامطلوب است و سبب تضعیف روحیه میشود و دلیل اصلی شکست بسیاری از فروشندگان بیمه است. بنابراین بیایید از همین ابتدا با این واقعیت روبهرو شویم. در مقام یک فروشنده بیمه، بهاحتمال خیلی زیاد، در شغل خود، ردشدن را بیشتر از تأییدشدن تجربه کردهاید. این یک موضوع بدیهی در زندگی شغلی ماست. پس از پذیرش این واقعیت، قدم منطقی بعدی، یافتن بهترین راه برای کنار آمدن با این "دشمن" شماره یک موفقیت در فروش است. درست مثل دریانوردی که باید بیاموزد چگونه با باد، امواج و طوفانهای موسمی دریا کنار بیاید، یک فروشنده(بازاریاب)بیمه نیز باید بدانند که چگونه با نپذیرفتن و ردشدن، مقابله کند. درست مانند سربازانی که باید یک ارتش را در جبههی جنگ شکست بدهند، فروشندگان بیمه هم باید بر دشمن عمومی خود، یعنی ردشدن، غلبه کنند. به تمامی نکات زیر توجه کنید، آنها را بهخاطر بسپارید و تمرین کنید. بهزودی اتفاقات خوبی میافتد و درمییابید که درحقیقت، ردشدن، بیش از آنکه شما را ناکام کند، به نفع شماست! میتوانید از این دشمن، یک همپیمان بسازید و همین اتحاد و پیمان، سبب خلاقیت بیشتر شما میشود! 1- بهمحض اینکه از سوی مشتری رد میشوید، بهعضویت گروه مقتدری از فروشندگان حرفهای بیمه، پذیرفته خواهید شد! از زمانهای قدیم، میلیونها فروشنده بیمه، نبرد مشابهی با همین دشمن، داشتهاند. تمامی فروشندگان حرفهای بیمه، به این واقعیت پی بردهاند که تا وقتی خطر شکست را نپذیری، هرگز پیروز نمیشوی. وقتی که سنّ شما بیشتر شود و به زندگی حرفهای گذشتهی خود میاندیشید براساس اینکه برخورد شما در اوج مبارزه با ردشدن، چگونه بوده است، احساس غرور، پشیمانی یا رضایت خواهید کرد.
2-ردشدن یا سبب میشود که کارتان را رها کنید و یا اینکه شما را محکمتر میسازد. همچنین درمییابید که از گروه فروشندگان موفق بیمه هستید یا نه. اگر رد شوید و به آن انعطاف نشان دهید، قویتر خواهید شد؛ درست مثل درختی که بر اثر وزش باد، خم میشود. اگر نتوانید آن را تحمل کنید و مانند یک شاخهی کوچک خشکیده بشکنید، بدانید که باید به دنبال شغل دیگری بهجز فروشندگی بیمه بروید. 3- ردشدن، ذهن شما را هوشیارتر میکند، اگر هرگز آن را تجربه نکنید، نمیتوانید برای مقابله با آن، حواس جمعی و قدرت مورد نیاز را بهدست آورید. هرگز فکر نکنید که فروشندگی بیمه، ساده است. فراموش نکنید که اگر فروختن بیمهنامه شما آسان بود، شرکتهای بیمه، بچههای دبیرستانی را با کمترین دستمزد، استخدام میکردند تا کار شما را انجام دهند. از کنار آمدن با ردشدن، به تجربههای ذهنی خواهید رسید. آن را به منزلهی دورهی کارشناسی ارشد در رشته فروشندگی بیمه، تلقی کنید! 4- ردشدن، شما را برای موفقیت آماده میکند. بردن یا باختن خیلی مهم نیست بلکه چگونگی کنار آمدن با برد و باخت اهمیت دارد. بدترین چیزی که ممکن است برای یک فروشندهی تازه نفس بیمه اتفاق بیفتد، این است که فروشهای ساده و راحتی را تجربه کند. شما باید منتظر ردشدن باشید و اجازه بدهید شما را برای پیروزیهای آیندهتان آماده نماید. 5-با اندکی تأمل، درمییابید که ردشدن، به شما اعتماد به نفس میدهد. پادوها و یا کسانی که سفارش میگیرند، هرگز هنگام کارشان، ردشدن را تجربه نمیکنند. چرا؟ زیرا شغلهایی که دستمزدهای پایین دارند، پناهگاه امنی در برابر ردشدن است. پس اگر ردشدن، قسمتی از شغل فعلی شماست، در جایگاه درستی قرار گرفتهاید. شما در خط مقدم جبهه هستید و شاید هر لحظه، کسی به شما شلیک کند. اگر شکیبا و پُرطاقت باشید، میتوانید از پس مبارزه برآیید و آسیبی نخواهید دید. ردشدن را سدّ میان خودتان و فروش، تلقی نکنید. بلکه آن را مانعی بدانید که سایر فروشندگان که مانند شما قوی، باهوش و جدی نیستند را از فروش، دور میکند. همواره یادتان باشد که اگر شغلی پُرزحمت نباشد، در خور استعداد شما نخواهد بود! 6-هرگز اجازه ندهید که ردشدن، وقت شما را تلف کند. فروشندگان بیمه، خیلی وقتها، هنگام ردشدن، چنین واکنشهایی نشان میدهند: بیهدف رانندگی میکنند، گوشی موبایلشان را به دیواری پرتاب میکنند و یا حتی به خانهشان میروند و تمام روز را در خانه میمانند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، "ردشدن" برنده میشود و فروشنده، باخته است. فروشندگانی که برنده واقعی هستند، به مبارزه برمیخیزند و تلاش بسیاری میکنند. برندگان، ردشدن را در مقابل موفقیت و تعهد شخصی خود، یک اهانت تلقی میکنند.
7-ردشدن، بعضی فروشندگان بیمه را از مسیر، منحرف میکند. گاهی بهنظر آنان بهترین راه برای پرهیز از ردشدن، تغییر شیوهی ارائهی پیشنهادشان است. بنابراین، پیشنهادشان را بهشکلی ضعیف و بسیار غیرمؤثر، بیان میکنند. البته شاید چیزی نفروشند، ولی دستکم رفتار مشتری، با آنها دوستانه است. چه فایده! پختن چنین سوپ رقیقی، بهکلی هدر دادن وقت و زحمت است. سازگاری با آنچه مشتری دوست دارد بشنود، ضعف شما را بهعنوان یک فروشنده بیمه نشان میدهد و هیچ کمکی به فروش نخواهد کرد. به یاد دارید که مشتریها دوست دارند با اشخاص محترم معامله کنند. وقتی میبینند که یک فروشنده، در برابر فشار، تسلیم نمیشود، آنقدر برایش احترام قائل میشوند که برای انجام معامله به او اعتماد میکنند. فروشندگان برنده، کسانی هستند که اهل مبارزهاند، عزم خود را جزم میکنند و شیوهی ارائهی پیشنهادشان را قویتر میسازند و نه ضعیفتر. از این رو فروشنده بیمه نیز قویتر و کارآمدتر خواهد شد.
8-تنها دلیلی که سبب میشود اغلب فروشندگان بیمه، احساس بسیار بدی نسبت به ردشدن داشته باشند، این است که آن را توهین به خودشان تلقی میکنند. این موضوع، بههیچ عنوان درست نیست. شما هرگز نباید ردشدن را شخصی تلقی کنید. شما دارید فقط کارتان را بهعنوان یک فروشنده بیمه انجام میدهید. مشتری احتمالی شما، دوست نزدیک یا عضوی از خانوادهتان نیست و فقط این نزدیکان هستند که حق دارند بر احساسات شما تأثیر گذارند. بهطور معمول مشتری به هیچوجه، ملاحظهی شخص فروشنده را نمیکند؛ بنابراین شما فقط یک غریبه هستید که میخواهید بیمهنامهای را بفروشید. وقتی مشتری جواب منفی میدهد، فقط پیشنهاد شما را رد میکند نه خودِ شما را! هرگز اجازه ندهید یک مشتری که شما را نمیشناسد بر خلقوخو، ظاهر و یا حالت روحی شما، تأثیری بگذارد؛ چه سفارش گرفته و چه نگرفته باشید، وقتی از نزد مشتری میروید، لبخند بزنید و با خوشبینی بهدنبال مشتری بعدی خود بروید. 9- برای ردشدن، آمادگی ذهنی داشته باشید. ماهیگیران هم گاهی خیس میشوند و روی کفش سفید گلفبازان نیز لکههای سبزی ایجاد میشود. شما هم که یک فروشنده بیمه هستید، ردشدن را تجربه خواهید کرد. اکنون که از قبل میدانید در مسیر این حرفه، ردشدن، یک واقعیت است، باید آمادگی ذهنی داشته باشید؛ این مسأله هرگز نباید باعث ناراحتی و غافلگیری شما گردد و یا تأثیر نامطلوبی بر شما بگذارد. 10-هرگز نگذارید ردشدن، سبب شود شما به گدایی بیفتید. خیلی ممکن است که بعضی از مشتریها، برای اعمال قدرت، به فروشندگان، از موقعیت خود بهعنوان منبع ثابت درآمد، استفاده کنند. آنها به دلایلی که فقط برای خودشان روشن است، این قدرت را بهکار میگیرند تا دل فروشنده را خالی کنند! هرگز نباید اشتیاق شما برای فروش بیمهنامههایتان بیشتر از تمایل مشتری به خرید باشد. تمام فروشندگان بیمه برای موفقیت در فروش، باید غرورشان را حفظ کنند و خودباوری داشته باشند. براثر چنین ویژگیهایی، هرگز احساس نمیکنند که مجبورند با مشتریهای غیرمنطقی، سازش کنند. به ایجاد سرعت و بالابردن ارزش بپردازید. اگر لازم است قیمت را تعدیل کنید، اما هرگز معیارهای حرفهای و شخصیتی خود را پایین نیاورید. هیچوقت بهدلیل پرهیز از ردشدن، شرایط فروش را تغییر ندهید. 11-هرگز نگذارید که ردشدن، از عزتنفس شما بکاهد. همواره باید افتخار کنید که سرباز پیادهای از ارتش بزرگ فروشندگان بیمهای هستید که با همین دشمن رو در روی شما، جنگیدهاند (البته منظور این نیست که مشتری واقعاً دشمن شماست! بلکه این صرفاً تمثالی برای افزایش روحیهی جنگندگی شما برای به فروش رساندن بیمهنامهی پیشنهادیتان است). این واقعیت که شما یک فروشنده بیمه هستید، خودبهخود مایهی افتخار است. هیچ حرفهی دیگری نیست که مانند فروشندگی بیمه، سابقه، فرصت و قابلیت کمک به دیگران را دارا باشد. وقتی با ردشدن کنار میآیید، یک سنت دیرینه را دنبال میکنید که شما را در صف بانفوذترین گروهی قرار میدهد که تاریخ تابهحال به خود دیده است. این گروه، فروشندگانی هستند که قبل از شما کار میکردهاند و سُنّتی پرافتخار و میراثی شکوهمند را از خود بهجا گذاشتهاند. این میراث شایستهی مباهات را دنبال کنید. 12-ایدهای را مطرح میکنیم که شاید در وهلهی اول بهنظرتان عجیب بیاید. ردشدن باید سبب خوشحالی شما گردد! درست است، "خوشحال". بهیاد داشته باشید که لذت برندهشدن و پاداش آن، ارتباط مستقیم با زحمتی دارد که برای برندهشدن میکشید. اگر برای رسیدن به پیروزی، مجبور به تلاش نباشیم، هیچیک از پیروزیها ارزشی نخواهد داشت و تجلیل از آن بیمعنا خواهد بود. وقتی این مسأله را بدانید و برای رسیدن به پیروزی، میان پاداشها و تلاشهایتان تعادل ایجاد کنید، از نفس عمل مبارزه لذت خواهید برد.
13-ردشدن، سبب میشود که مهارتها، روشها و واکنشهای شما هوشیارانهتر گردد. ردشدن را یک مبارزهی بیامان تلقی کنید که مهارت شما را در هنر فروشندگی بیمه، بهبود میبخشد. فروشندگان ماهر، مانند مبارزین واقعی هرچه بیشتر به چالش کشیده شوند، بیشتر پیشرفت میکنند. اگر شما فقط با لاکپشتها مسابقه بدهید، نمیتوانید رکورد سرعت را بشکنید. اگر هرگز با ردشدن مواجه نشوید و با آن مبارزه نکنید، هرگز فروشندهای ممتاز نخواهید شد. 14-درصورتی که از تجربهتان پیرامون ردشدن، بهعنوان وسیلهای برای تمرکز، مهارت و شعورتان استفاده کنید، به یقین از این کار لذت خواهید برد. برای مثال، افرادی که ماهیگیری را دوست دارند، وقتی بهدنبال این تفریح میروند، میدانند و انتظار آن را دارند که خیس شوند، سردشان بشود و بو بگیرند. آنها متوجهاند که اینها بخشی از کل یک تجربهی بسیار لذتبخش است. پس از مدتی، چنین تجربههای خاص و منفی، برای شخص، لذتبخش میشود. زیرا لحظههای خوش ماهیگیری را به او یادآوری میکند. این اصل برای فروشندگان بیمه نیز درست و بههمین روش صدق میکند. وقتی کسی فروش را دوست داشته باشد، تمام تجربههای حاصل از فروش و ازجمله ردشدن را دوست خواهد داشت. 15-فراموش نکنید که در ابتدا مهارکردن ردشدن، درست مانند سایر تمرینها و مقررات، مشکل بهنظر میرسد. شاید آزرده و غمگین شوید، اما هرچه بیشتر تمرین کنید، قویتر خواهید شد و ازنظر منطقی، فروشندهی ماهرتری هم خواهید شد. شما با تلاش مستمرتان برای غلبه و مقاومت در برابر "نیروی منفی"، یعنی ردشدن از سوی مشتریها، نیروی ارادهی خود را تقویت میکنید. 16-هرگز سعی نکنید با اهانت، تحقیر و سایر کارها، باعث شوید شخصی که شما را نپذیرفته است، احساس بدی پیدا کند. بهجای آن، برعکس عمل کنید. کاری کنید که مشتری احساس خوبی داشته باشد. این عمل درجای خود سبب میشود که شما نیز احساس خوبی پیدا کنید. اگر به ردشدن با بدجنسی و مغرضانه واکنش نشان بدهید، بیشتر دوران زندگی حرفهای شما همراه با احساس گناه و ناراحتی سپری خواهد شد. درضمن تمام فروشهای خود را با یک مشتری احتمالی، از دست خواهید داد و بازندهی بزرگی خواهید شد. از سوی دیگر، اگر برای نشان دادن واکنش به ردشدن، کاری کنید که مشتری دلگرم شود و یا او را تشویق و به او کمک کنید، رفتارتان درست است و فروش سالمی داشتهاید. 17-شوخطبعی، یکی از بهترین و مناسبترین واکنشها هنگام ردشدن است. با این کار، ناخوشایندی ردشدن را به موضوعی خوشایند تبدیل میکنید. من همیشه پس از تلاش ناموفق در فروش بیمهنامهی عمر، دوست داشتم که برای غلبه بر ناراحتی حاصل از ردشدن، مطلب خندهداری تعریف کنم و احساس ناراحتی مشتری و فروشنده را از بین ببرم. 18-سرانجام اینکه، همواره در مقام یک فروشنده بیمه، برای کنارآمدن با ردشدن، یک راهحل نهایی در دسترس دارید. وقتی مشتری، تحملناپذیر و بیادب میشود و یا توهین میکند، همانطور آنجا نایستید که آن بدرفتاری را تحمل کنید. شما مجازید که هروقت بخواهید، آنجا را ترک کنید و این آزادی، یکی از بهترین چیزهایی است که یک فروشنده در اختیار دارد. مشتری همانطور به محل کار کوچک و غبارگرفتهاش میچسبد، درحالیکه شما مثل یک عقاب، آزادید هروقت که لازم است پرواز کنید و دور شوید!
|
تجربیات نماینده موفق در فروش بیمه عمر:
- اطلاعات نماینده بیمه باید به روز باشد ودر زمینه های مختلف روز اطلاعات کافی داشته باشد .
- سرعت ، دقت و ادب شعار من است .
- مهمترین و اساسی ترین کار در فروش بیمه عمر ویزیت است .
- من قبل از مراجعه ، رزومه افراد را در می آورم .
- دنبال مشتری که با او آشنا نیستید نروید ، قبل از مراجعه با آنها آشنا شوید و از معرف استفاده کنید
- با بیمه گذاران رفت و آمد خانوادگی ندارم و لزومی هم نمی بینم .
- ایرانی لقمه جویده و آماده می خواهد بنابراین بیمه گذاران را به حال خود رها نکنید و شرایط را برایشان تسهیل کنید .
- یک راه میان بر ، استفاده از تخفیف های مناسبتی برای بازاریابی بهتر بیمه های عمر
- من شکارچی لحظه ها هستم
- تخصص من گرفتن آره های گنده ، و تبدیل آره های کوچک به آره های بزرگ است .
- من کارها را به حال خود رها نمی کنم اگر کاری به نتیجه نرسید همیشه فکر کی کنم چرا فلان کار نگرفت .
- کلمه وام را در هنگام فروش بیمه عمر چند بار بگو ( برجسته اش کن )
- تورم به نفع ماست (در ارائه طرح بیمه جامع عمر )
- با یک بار و یا دوبار مراجعه خسته نشوید من رکورد 58 بار مراجعه را برای فروش بیمه عمر دارم .
- ایرانیها رفیق بازند از این خصلت در فروش بیمه عمر بهره برداری کنید البته در این شیوه حداکثر با 20 بیمه نامه تمام
میشود .
- یکی از ویژگی های خوب در فروش بیمه عمر غرور است من به کارم و حرفه ام غرور دارم و آن را دست کم
نمی گیرم .
- در حرفه ما خطا جایز پذیر نیست .
- در هنگام فروش بیمه نامه عمر ، با بیمه گذار همراهی و زندگی کنید .
- کتاب" چگونه فروشنده برتر بیمه قرن شویم" برایان تریسی را بخوانید .
چند توصیه:
1-با مراجعه های مکرر خریدار را در معذوریت اخلاقی قرار می دهید .
2-اگر دیر رسیدید زنگ بزنید و عذرخواهی کنید .
3-از خدا می بخواهید که بیمه گذار در جلسه اول غایب باشد و این امر باعث می شود که بیمه گذار در جلسه بعدی در شرایط بهتری برای فروش باشد.
- فروش بیمه های عمر چهره به چهره است با تلفن نمی شود بیمه عمر فروخت .
وسط ویزیت بیمه گذار اگر تلفن او زنگ زد ، سکوت کنید و ادامه ندهید .
من به بیمه عمر معتاد شده ام !
برای فروش بیمه عمر از کجا شروع کنیم ؟ از رفیقتان.
مجموعه کار باشید ، با یک مراجعه چند بیمه نامه بفروشید .
چه کسانی بیمه عمر می خرند ؟
1-کسانی که با بیمه و فرهنگ بیمه آشنا هستند.
2-در معذوریت های اخلاقی قرار گرفته اند .
- در در کار فروش بیمه عمر محصولات متنوع ارائه کنید ، نه بیمه بلند مدت بفروشید و نه کوتاه مدت ، بیمه نامه با مدت نرمال ارائه کنید .
- اگر پرسشنامه بیمه عمر در اولین جلسه تکمیل شد بترسید !
- حداقل مراجعه جهت فروش بیمه عمر 3 بار است .
- عملیات فروش بیمه نامه = ویزیت + خبرگرفتن + فروش بیمه نامه
- فروشنده موفق بیمه نباید نه در دهنش باشد باید شرایط لازم و مورد نظر متقاضی را برایش فراهم کند .
- یک نماینده فروش بیمه عمر همه چیزش خوب است.
- اگر یک بیمه عمر فروختید و فرد دیگری برای خرید بیمه نامه زنگ زد ، آنزمان رشد شما شروع شده است .
- فروش بیمه عمر به سحرخیزی و فعالیت خستگی ناپذیر نیاز دارد .
- در هنگام فروش بیمه نامه حتما کارت ویزیت به همراه داشته باشند .
- در بازاریابی بیمه عمر فرقی نمی کند شما کجا باشید هر کجا باشید فروش می کنید .
- در کار فروش بیمه در بعضی اوقات ، باید مدیریت بحران کنید و همیشه شرایط عادی و آرام نخواهد بود .
- برای مراجعه و فروش بیمه عمر ، نیاز به بهانه دارید ، هر چیزی تواند این بهانه را در اختیارتان قرار دهد ، شخص ثالث ، سوال و ...
- در کار فروش من همیشه کارم را بزرگ نشان می دهم .
- فروش بیمه نامه عمر طوری است که اگر قفلش باز شد دیگر بسته نمی شود .
- اخلاق حرفه ای را در هنگام فروش بیمه نامه رعایت کنید هم صنف های خود را زیر سوال نبرید .
- فروشندگان فوق حرفه ای هیچگونه ریزشی در بیمه نامه های عمر ندارند .
- بیمه گذار تولید کنید ، همکلاسی ، هم دانشگاهی ، رفیق ، شخص ثالث ، فامیل ، همکار و ...
- یک آشنا یک بهانه و یک بیمه نامه است .
- بیمه نامه عمر فروختنی است بنابراین نباید بیمه گذار را رها کنید .
- در هنگام فروش ، اول سراغ اصل مطلب نمی روم معمولا با علاقمندیهای بیمه گذار شروع می کنم .
- فروش بیمه نامه باید در حداقل 30 دقیقه انجام شود کمتر از آن توصیه نمی شود .
- معرفی نامه چکاپ پزشکی را دست بیمه گذار قرار ندهید ، خودتان دنبالش باشید .
- یک فروشنده موفق بیمه عمر تمام کننده کامل و موفق است .
- ما با فروش بیمه نامه عمر یک سرمایه بالایی را به طور اقساطی در اختیار بیمه گذار قرار می دهیم
- روش پرداخت حق بیمه به صورت ماهانه ، خیانت نماینده به شرکت بیمه است .
- خیلی از بیمه گذاران بیمه های عمر از اینکه سرمایه کم به آنها پیشنهاد شده ما را در هنگام دریافت سرمایه نفرین
می کنند .
- ایرانی های خارج از کشور یک بازار هدف خوب است .
- در کار فروش خدمات از جمله بیمه حتما غرولند هم وجود دارد .
- اصل صله رحم با فروش بیمه نامه رعایت می شود ، در صورت فوت بیمه شده خانواده او ازهم نمی باشد .
- وقت ویزیت بیمه گذار ، وقت شلوغ و پرکاری او نباشد .
- دانش بیمه ای خود را هر روز افزایش دهید .
- اگر جواب بیمه گذار به خرید بیمه عمر مثبت بود به او فرصت می دهم کمی فکر کند .
- در هنگام ارائه مزایای بیمه های عمر اول نکات مثبت را می گویم و بعد پوشش های بیمه ای را .
- حفظ پرتفوی بیمه های عمر موجب تولید بیمه نامه های جدید می شود .
- قبل از مراجعه به متقاضی بیمه ، چند نمونه جدول متناسب با سن و سال و شرایط بیمه گذار تهیه کنید .
چند چیز که می تواند به شما در هنگام فروش بیمه نامه کمک کند :
1-ظاهر آراسته
2-سربرگ شرکت ( یادداشت ها در سربرگ شرکت بیمه باشد)
3-نمونه بیمه نامه و پیشنهاد پر شده
4-نمونه خسارات پرداخت شده
5-نمونه بیمه نامه های سررسید شده که سرمایه آن پرداخت شده است.
نتیجه:
روشی که شما بهعنوان یک فروشنده حرفهای بیمه برای کنارآمدن با ردشدن بهکار میبرید، درنهایت، موفقیت یا شکست شما را تا حد زیادی، تعیین میکند. ردشدن را دوست خود بدانید و نه یک دشمن، ما به پزشکان نیاز داریم، چون وقتی بیمار میشویم، احتیاج به کمک داریم. به تعمیرکارها نیاز داریم، زیرا خودروها خراب میشوند و به تعمیر احتیاج دارند. به فروشندگان خبره نیاز داریم، چون فروشندگان عادی نمیتوانند از عهدهی ردشدن، برآیند. یاد بگیرید که چگونه از پس ردشدن، با موفقیت برآیید و این موضوع، درتمام جنبههای زندگی بهخصوص زمان فروش، به شما کمک خواهد کرد.
وقتی برندگان با ردشدن مواجه میشوند، سر ذوق میآیند و احساس میکنند که به مبارزه دعوت شدهاند، بنابراین از آن مثل ابزاری استفاده میکنند که به آنان کمک میکند تا آمادگیشان، بیشتر، قویتر و هوشیارتر شوند. وقتی بازندگان، ردشدن را تجربه میکنند کارشان را رها میکنند. هرکس که میخواهد فروشندهی خبرهای بشود، باید تصمیم بگیرد که هنگام مواجهه با این واقعیت اجتنابناپذیر در زندگی حرفهای، چه راهی در پیش بگیرد. امیدوارم موفق شوید و فروش خوبی داشته باشید!
* با تشکر از عزیزان گروه بیمه مارکتینگ *