مدیریت دانش در تحقیقات پلیس
مهدی جواهری کامل[1]
علی اسعدی[2]
[1] کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه اصفهان
[1] کارشناس برنامه ریزی ا.ک. برنامه ریزی و توسعه معاونت ط.ب.ب. ناجا
[1] دانشجوی کارشناسی ارشد MBA پردیس بین الملل دانشگاه تهران
چکیده
واحدهای تحقیقات پلیس دارای یک محیط مبتنی بر دانش می باشند و عامل زمان در آنها اهمیت بسیاری دارد. مأموریت اصلی نیروی پلیس در جهان حفاظت از جان و دارایی فرد، اعمال و اجرای قانون و شناسایی و جلوگیری جرم می باشد.
در بسیاری از کشورهای دنیا در سطوح ملی و محلی، داده های گزارش پلیس به سرعت
از گزارش های کاغذی به سیستم های خودکارِ مدیریت گزارش ها ادغام و تبدیل می شوند و
به طور فزاینده ای آن داده ها را قابل دسترس می کنند.
روش شناسی واضح و آشکاری در ارزیابی عملکرد پلیس وجود ندارد. موفقیت تحقیقات پلیس عبارت است از اندازه ای که هر یک از فعالیت های اصلی در تحقیقات پلیس به طور موفقیت آمیزی هدایت و انجام شود. در این مقاله به ارتباط بین سیستم های مدیریت دانش و تحقیقات پلیس و اهمیت دانش در کار پلیس پرداخته شده است. این مقاله چگونگی تأثیر سیستم های مدیریت دانش و عملکرد تحقیقات پلیس بر یکدیگر را بررسی می کند. همچنین این مقاله با تعیین مراحل رشد در سیستم های مدیریت دانش و تعیین مثال هایی از کاربردهای آن در تحقیقات پلیس کمک مهمی به برنامه ریزی استراتژیک سیستم های مدیریت دانش در اجرای قانون می کند.
کلیدواژه: تحقیقات پلیس، مدیریت دانش، سبک تفکر، تکنولوژی اطلاعات
1) مقدمه
مدیریت دانش به عنوان یک زمینه مطالعه مرتبط با ساده سازی و بهبود فرآیند تسهیم، توزیع، کسب و شناخت دانش می باشد. مدیریت دانش به طور مستقیمی با عملکرد پلیس مرتبط است. پلیس اروپا یک مرکز مدیریت دانش(KMC)[4] در هلند دارد. پلیس اروپا به طور منظم پایگاههای داده خود در این مرکز مدیریت دانش را به روز و به هنگام می کند تا آن را همگام با توسعه و پیشرفت های جدید در تکنولوژی اطلاعات حفظ کند و بدین وسیله قانون را به شکل بهینه ای به اجرا در آورد.
تحقیقات پلیس اغلب وابسته به اطلاعات از خارج(محیط بیرون) می باشد. تسهیم دانش به سرعت در جوامع هوشمند افزایش یافته است. برای مثال جوامع هوشمند در کشورهای مختلف در زمینه اطلاعات و دانش با یکدیگر همکاری و اطلاعات را با یکدیگر تسهیم می کنند.
دانش مهم ترین منبع در تحقیقات پلیس می باشد و موفقیت افسران تحقیق پلیس در تحقیقات خود به دسترسی آنها به دانش و موجود بودن و در دسترس بودنِ دانش بستگی دارد.
2) مدیریت دانش در پلیس
مشتریان و ذینفعان بخش دولتی کیفیت خدمات بالاتری را بویژه در حیطه دولت الکترونیک[5] تقاضا دارند. مدیریت دانش راه حل طبیعی بهبود اقدامات و افزایش خدمت به مشتری می باشد. سازمانهای بزرگی در سراسر دنیا در حال اجرای مدیریت دانش می باشند.
فعالیت ها و کاری که توسط پلیس انجام می شود به طور اساسی در محدودۀ پیشگیری از جرم، مدیریت حوادث، تحقیق و حفظ نظم و امنیت جامعه می باشد. پیشگیری از جرم دلالت بر شناسایی و جلوگیری از وقوع جرم دارد. این فعالیت ها می تواند هم از طریق ابزارهای واکنشی[6] و هم از طریق ابزارهای پیش فعال[7] انجام شود. ابزارهای واکنشی مثل وسایل انسداد جاده، بازدیدها و بررسی های محلی، و نشان دادن حضور پلیس به طور مستمر و یکنواخت توسط افسران پلیس به عنوان بخشی از وظایف تحقیقاتی آنها انجام می شود. شاخص ها یا ابزارهای پیش فعال شامل آموزش عمومی برای کمک به جلوگیری از وقوع جرم می باشد. در سنگاپور افسران پلیس مردم جامعه را درباره آخرین روندها و مخاطرات جنایی آموزش می دهند(Luen and Al-Hawamdeh,2001).
افسران پلیس که به طور موثری به شکل واکنشی و پیش فعال عمل می کنند نیاز دارند تا از آخرین دستورالعمل ها دربارۀ این وظایف و آخرین اطلاعات دربارۀ روندهای جرم و جنایت آگاهی پیدا کنند و دانش مرتبط با آنها را به منظور شناسایی و جلوگیری از جرم کسب کنند.
Luen and AL-Hawamdeh(2001) پی بردند مقدار اطلاعاتی که افسران پلیس در زمینه کاری خود با آن ارتباط برقرار می کنند خیلی زیاد و تعجب آور است. این اطلاعات و دانش وسیعی که افسران پلیس به منظور ا نجام وظایف طبیعی و عادی خود به آن نیاز دارند نشان می دهد که افسران پلیس برای تبدیل شدن به یک افسر خبره با دانش، باید دسترسی، یکسان سازی و استفاده موثری از دانش برای انجام وظایف خود داشته باشند.
در حال حاضر، چنین اطلاعات و دانشی در سازمانهای پلیس از شکل های متعددی به دست می آید که شامل
گزارش های کامپیوتری تا اسناد مستند می باشد. مسأله بعدی این است که چگونه چنین دانشی را هموار
کنیم و در مسائل و مشکلاتی که افسران پلیس با آن مواجه هستند در یک شیوه موثر و به موقع وارد
کنیم(Luen and Al-Hawamdeh,2001).
اینجا جایی است که اصول و اقدامات مدیریت دانش می تواند کمک کند. با انتخاب بیشتر تکنولوژی اطلاعات(IT)[8] در سازمانهای پلیس و افزایش کیفیت و شایستگی افسران پلیس در زمینه تکنولوژی اطلاعات، سازمانهای پلیس بهتر می توانند از اصول مدیریت دانش استفاده کنند. این توسط افزایش مهارت، تجهیزات و توانمند سازی[9] ارائه شده به افسران پلیس تکمیل می شود و آنها را قادر می کند که وظایف خود را در سطح بهینه ای انجام دهند.
درباره مدیریت دانش در پلیس Luen and AL-Hawamdeh(2001) دو تعریف از دانش در زمینه مدیریت دانش را مد نظر قرار داده اند. این دو تعریف از دانش(دانش آشکار[10] و دانش ضمنی[11]) دو دیدگاه اجرایی متفاوتی را بوجود می آورند که به جای اینکه انحصاری و منحصر به فرد باشند مکمل یکدیگر می باشند. اگر سازمان بخواهد همه مزایای مدیریت دانش را کسب کند هر دوی این دیدگاههای اجرایی، لازم و ضروری می باشد.
دانش آشکار به عنوان خط مشی و دستور العملی برای اقدامات و تصمیم گیری پلیس استفاده می شود. دانش آشکار در شکل اسنادی(مثل اصول، دستورات عمومی پلیس، رویه های عملیاتی استاندارد) به دست می آیند که برای افسران پلیس تأیید شده و واضح می باشند. مثالهایی از این اسناد شامل رویه های بازداشت و پارک غیر قانونی(اتومبیل)
می باشد.
نوع دوم دانش، دانش ضمنی یا دانش غیر آشکار می باشد. این شامل شایستگی، تجربه و مهارت افسران پلیس
می باشد. دانش ضمنی در مقایسه با دانش آشکار یا مستند، معمولاً پویا و به سرعت در حال تغییر می باشد. دانش آشکار یا مستند معمولاً به عنوان گزارش های ثابت و یکنواخت در اسناد اداری پلیس حفظ و نگهداری می شود. مثالهایی از این اطلاعات مستند شامل آمارها و روندهای جنایی، گزارش ها و اطلاعات موقعیتی موجود(در دست)[12] مرتبط با حادثه خاص می باشد.
با توجه به دانش ضمنی، حیطه مدیریت دانش در کار پلیس به طور اساسی در زمینه ایجاد و تسهیم اطلاعات و دانش می باشد. دو موضوع عمده که در اینجا باید به آنها پرداخته شود تمایل افسران پلیس برای ایجاد و تسهیم دانش، و توانایی افسران پلیس برای ایجاد و تسهیم دانش می باشد.
موضوع مهم تر و مشکل تر ایجاد تمایل افسران پلیس برای خلق و تسهیم دانش می باشد. نیازی به یک فرهنگ می باشد که توسط همکاری و مشارکت افسران پلیس شکل گرفته شده باشد. این نیازمند این است که افسران پلیس، اهمیت همکاری و تسهیم دانش با خودشان را بشناسند.
تجزیه و تحلیل شایستگی پلیس نشان می دهد که عوامل مختلفی در کار پلیس وجود دارد که قضاوت صحیح را محدود می کند، مثلاً اعتبار منبع اطلاعات متفاوت است و پلیس به طور ویژه بر اطلاعات منفی متکی می باشد(Fielding,1984). بازجویی[13] مثال جالبی از کسب دانش در تحقیقات پلیس می باشد. بازجویی مرتبط با سوال از فرد(یا افراد) بویژه به طور خیلی رسمی و نزدیک می باشد.
در بسیاری از تحقیقات این موردی عادی است که قربانیان و شاهدانی وجود دارند که اطلاعات می تواند از آنها
به دست آید. برای اینکه تحقیقات به طور موفقیت آمیزی انجام شود این ضروری است که هر گام تحقیق
مستند شود(Crawshaw et al,1998).
3) واحدهای تحقیق پلیس
تحقیقات پلیس مرتبط با (1) شناسایی مجرمین از طریق جمع آوری شواهد و مدارک که منجر به دستگیری آنها می شود؛(2) جمع آوری و ارائه مدارک و شواهد به قصد محکومیت مجرمین می باشد. تحقیقات به طور معمول به دو فعالیت عمده تقسیم می شود: 1- تحقیقات ابتدایی و مقدماتی که معمولاً توسط افسران در واحد گشت انجام
می شود و2- تحقیقات پیگیرانه که معمولاً توسط افسران آموزش دیده در تکنیکهای تحقیقی، در بخش دایره تجسس انجام می شود(Thibault et al, 1998).
فعالیت ها و کارهایی که توسط نیروهای پلیس در تحقیقات جنایی انجام می شود به طور عمده واکنشی می باشند. مطابق با نظر Luen and AL-Hawamdeh(2001) شاخصها و ابزارهای واکنشی به طور ثابت و یکنواختی توسط افسران پلیس به عنوان بخشی از وظایف تحقیقی آنها به کار می رود. در این راستا دانش مهم ترین منبع می باشد. واحدهای تحقیقاتی پلیس از 5 فعالیت عمده تشکیل شده است: یافتن مسئله[14]، حل مسئله[15]، انتخاب[16]، اجرا[17] و کنترل و ارزیابی[18]. یافتن مسئله یا مشکل شامل کار با افراد یا گروهها برای تعیین ماهیت دقیق جرم می باشد. آن شامل تصمیم گیری درباره دیدگاه کلی به کار پلیس برای مورد خاص می باشد. حل مسئله ایجاد ایده ها و برنامه های عملی برای تحقیق می باشد. انتخاب، نشان دهنده تصمیم انتخاب بین گزینه ها می باشد. اجرا نشاندهنده ارتباطات، سازماندهی، تحقیق و اجرای تصمیمات می باشد. فعالیت های کنترل و ارزیابی شامل نظارت و ارزیابی چگونگی حل مساله یا مشکل اصلی به شکل خوب و عالی می باشد.
این ممکن است به دو دلیل بازخوردی را به فعالیت اول(یافتن مسئله) بدهد. نخست اینکه، اگر راه حل
مطرح شده کافی نباشد یا مفید واقع نشود بازخورد می دهد که چرا آن ناکافی بود و مرحله یا گام حل مسئله از نو و دوباره آغاز می شود. دوم اینکه، اگر حل مسئله موفقیت آمیز بود ممکن است واحد تحقیق، حیطه فرآیندِ حل مسئله
را برای حل یک مسئله بزرگتر که به مسئله حل شده قبلی مرتبط است یا مستقل از آن است گسترش
دهد(Afuah and Tucci,1996).
بازجویی، کاری است که معمولاً طی مرحله اجرا انجام می شود.Leo (1996) سؤالات زیر را مطرح می کند: چرا برخی از مظنون ها اعتراف می کنند در حالی که برخی دیگر در مقابل فشارهای پلیس مقاومت می کنند تا خودشان را بی گناه جلوه دهند؟ کدام شرایط اجتماعی و قانونی احتمال موفقیت آمیز بودن یک بازجویی را بیشتر می کند؟
مظنونین جوانتر نسبت به مظنونین مسن تر به احتمال بیشتری اعتراف می کنند و مظنونین بدون جرم قبلی نسبت به مظنونین با سابقه جرم قبلی نیز به احتمال بیشتری اعتراف می کنند. مظنون هایی که جرم های مرتبط با اموال(دارایی) را مرتکب شده اند نسبت به مظنون هایی که جرم هایی در مقابل اشخاص مرتکب شده اند به احتمال بیشتری اعتراف می کنند. چیزی که این سه نرخ متفاوت اعتراف را تشریح و تبیین می کند وجود شواهدی در مقابل مظنونین قبل از بازجویی می باشد. علاوه بر این، تعداد تاکتیک های استفاده شده توسط کارآگاهان (بازپرس ها)[19] و مدت بازجویی به طور قابل توجهی با احتمال اعتراف مرتبط است. هر چه بازپرس ها از تاکتیک های بازجویی بیشتری استفاده کنند احتمال بیشتری دارد که آنها چیزی را پیدا کنند که مفید واقع شود(Leo,1996).
موفقیت تحقیقات پلیس در اثر بخشی این پنج فعالیت اصلی تعریف می شود. اگر واحد تحقیق در شناخت مسئله، یافتن دیدگاههای تحقیق، انتخاب یک دیدگاه تحقیقی بهینه، اجرای دیدگاه تحقیقی بهینه و حل مسئله موفق باشد به موفقیت رسیده است.
ارزیابی موفقیت توسط دو گزینه بررسی می شود. نخست اینکه، موفقیت فقط فعالیت اصلیِ نهایی را شامل می شود. دوم اینکه، موفقیت، ترکیبی از نتایج پنج فعالیت اصلی می باشد.
در تحقیقات پلیس، برای اینکه کارآگاهان بر چالش های متعدد موجود در تحقیق پیروز شوند، نیازمند مهارت برقراری ارتباط موثر با مجموعه متنوعی از افراد برای کسب اطلاعات به منظور انجام تحقیق موفق می باشد. چنین مهارتی نیازمند این است که کارآگاهان یا بازپرس ها در اینکه آنها چگونه افراد را نگاه می کنند منعطف باشند در حالی که سطح مناسبی از درگیری(مشارکت) عاطفی[20] به سوی قربانی ها، شاهدها، افراد مطلع[21] و مظنونین را حفظ کنند.
بسیاری از کارآگاهان فقط در یک شیوه تفکر تحقیقی یعنی سبک روشمند[22] آموزش دیده اند. این سبک تفکر تحقیقی، پیگیری گام های رویه ای اصلی پلیس هنگام انجام تحقیق می باشد. به هر حال سه سطح یا شیوه دیگر از تفکر درباره فرآیند تحقیق وجود دارد که کارآگاهانِ با تجربه، در جرم های مهم و پیچیده از آنها استفاده می کنند. این سه سطح دیگر عبارتند از سبک چالشی[23]، سبک مهارتی[24] و سبک ریسکی[25].
سطح چالشی به طور کلی همه آن چیزی است که بازپرس ها یا کارآگاهان را می انگیزاند. در این سطح، کارآگاهان دربارۀ شغل، قربانی، جرم و مجرم فکر می کنند. این چهار عنصر(شغل، قربانی، جرم، مجرم) منابع اصلی هستند که کارآگاهان را تحریک می کنند تا در یک تحقیق خاص به بهترین شکلی که می توانند عمل کنند.
در سطح مهارتی تفکر تحقیقی، کارآگاهان نگران این هستند که چگونه با افراد ارتباط پیدا کنند. کارآگاهان باید درباره این فکر کنند که چگونه با قربانی، شاهد، مظنونین ممکن، جامعه محلی و جامعه عمومی گسترده تر به منظور کسب اطلاعات مورد نیاز برای حل مسئله ارتباط برقرار کنند.
سبک ریسکی مرتبط با این است که کارآگاهان برای کشف اطلاعات جدید و در صورت لزوم توسعه و بسط آن به شواهد چگونه به طور پیش فعال فکر می کنند.
اگر چه کارآگاهان و بازپرس ها به طور حسی یا شهودی[26] از این چهار سطح تفکر در یک تحقیق استفاده می کنند، اما به ندرت هر یک از کارآگاهان وزن(اهمیت) مساوی به همه چهار سبک تفکر تحقیقی در یک نمونه خاص می دهند، زیرا کارآگاهان مانند هر فرد دیگری تمایل و ترجیحی برای یک یا دو سبک یا شیوه تفکر خاص داشته باشد.
Dean این را پدیده روانشناسی شناختیِ[27] بازپرس های پلیس می نامد. آن عبارت است از اینکه
کارآگاهان(بازپرس ها) هنگام هدایت یک تحقیق جنایی چگونه فکر می کنند. روانشناسی شناختی بر فرآیندهای ذهنی و رفتارهای پیچیده موجود در حل مسئله و تصمیم گیری تمرکز دارد(Dean,2005).
Dean می گوید که تحقیق به طور اساسی یک بازی ذهنی[28] است. هنگامی که آن به مرحله حل مسئله جنایی
می رسد توانایی کارآگاه به عنوان یک محقق بیشترین اهمیت را دارد. چهار شیوه متفاوت تفکر عبارت است از تحقیق به عنوان روش، تحقیق به عنوان چالش، تحقیق به عنوان مهارت و تحقیق به عنوان ریسک. همه این چهار شیوه تحقیق جنایی می توانند به عنوان بخش و جزئی از کل پدیده تحقیق نگریسته شوند.
4) مراحل تکنولوژی مدیریت دانش
سطح بهینه استفاده از سیستم های مدیریت دانش می تواند در اصطلاحات مراحل تکنولوژی مدیریت دانش تعیین و تعریف شود :
مرحله1 سیستم های « ابزار کاربر نهایی»[29] یا مرحله «فرد با تکنولوژی»[30] نامیده شده است، که در این مرحله تکنولوژی اطلاعات به افراد ابزارهایی را ارائه می دهد که کارآیی فردی را بهبود می دهد. مثالهایی از این ابزارها
نرم افزار پردازش لغت[31]، صفحه گسترها[32] و نرم افزار ارائه[33] می باشد. مرحله2 سیستم های « چه کسی چه چیزی
می داند»[34] یا «فرد به فرد»[35] نامیده شده است، که در این مرحله فرد از تکنولوژی اطلاعات برای یافتن افراد(همکار) دیگری که دارای دانش می باشد استفاده می کند. مثالی از این سیستم ها، اینترانت[36](اینترنت داخلی) می باشد.
مرحله سوم، سیستم های « آنها چه چیزی می دانند»[37] یا «فرد با اطلاعات»[38] نامیده شده است. که در آن تکنولوژی اطلاعات به افراد این امکان را می دهد به اطلاعاتی که معمولاً در اسناد ذخیره شده است دسترسی پیدا کنند. مثالهایی از این اسناد شامل قراردادها، مقالات، نقاشی ها، چک لیست ها، عکس ها، پست های الکترونیک[39] و گزارش ها می باشد(kankanhalli et al,2005).
مرحله4 سیستم های «آنها چگونه فکر می کنند»[40] یا «فرد با سیستم»[41] نامیده شده است که در آن، سیستم به حل یک مسئله دانش کمک می کند. مثالهایی از این مورد شامل سیستم های خبره[42] و هوش تجاری[43] می باشند.
مدل مراحل تکنولوژی مدیریت دانش شامل چهار مرحله می باشد. مرحله اول، حمایت کلیِ تکنولوژی اطلاعات از کارکنان دانش[44] می باشد. این مرحله شامل پردازش لغت، صحفه گسترها و پست الکترونیک می باشد. مرحله دوم اطلاعاتی درباره منابع دانش می باشد. یک سیستم اطلاعات اطلاعاتی را درباره اینکه در داخل و بیرون سازمان چه کسانی چه چیزی می دانند ذخیره می کند. مثال معمولی از این مورد اینترانت شرکت می باشد. مرحله سوم اطلاعاتی است که دانش را نشان می دهد. سیستم، دانشی را که کارکنان در اصطلاحات اطلاعات می دانند را ذخیره می کند. مثال معمولی از این مورد یک پایگاه داده[45] می باشد. مرحله چهارم و نهایی، پردازش اطلاعات می باشد. یک سیستم اطلاعات از اطلاعات برای ارزیابی موقعیت ها استفاده می کند. مثال معمولی در اینجا یک سیستم خبره می باشد.
دیدگاه اقتضایی به عملکرد شرکت دلالت بر این دارد که مرحله 1 ممکن است برای یک شرکت مناسب باشد، در حالی که ممکن است مرحله 2 برای شرکت دیگری مناسب باشد. برخی شرکت ها همانطور که در شکل 3 نشان داده شده است در طول زمان از مرحله 1 به مراحل بالاتر حرکت و تکامل پیدا می کنند. مراحل حمایت تکنولوژی اطلاعات در مدیریت دانش برای تعیین موقعیت فعلی و بعلاوه برنامه ریزی برای کاربردهای آتی در شرکت مفید می باشد.
5) مراحل تحقیقات پلیس
مطابق با مدل مراحل تکنولوژی دانش، تحقیقات پلیس نیز شامل4 مرحله(شکل 4) می باشد که در زیر به آنها پرداخته شده است.
5-1) مرحله افسر با تکنولوژی
ابزارهایی برای کاربران نهایی برای کارکنان دانش موجود و در دسترس می باشند. در ساده ترین مرحله این به معنی کامپیوتر شخصی روی هر میز با ابزارهای بهره وری فردی(پردازش لغت و ...) و متصل به شبکه می باشد. بنابراین اسناد می توانند به راحتی در سراسر یک شرکت مبادله شوند.
یک مثال از سیستم افسر با تکنولوژی سیستم HOLMES می باشد که در پلیس انگلستان مورد استفاده قرار
می گیرد. اطلاعات اساسی در محل حادثه، داده ها و زمان حادثه، قربانی(ها) و دیگر اطلاعات وارد سیستم HOLMES می شود. طی یک تحقیق، گزارش دقیقی آماده و ارائه می شود. این گزارش شامل اطلاعات زیر
می باشد: مقدمه، صحنه، قربانی و موارد دیگر.
همانطور که تکنولوژی اطلاعات ابزارهایی را به کارکنان دانش ارائه می دهد که کارآیی فردی آنها را بهبود می دهد، مرحله 1 مرحله ابزارهای کاربر نهایی یا فرد با تکنولوژی نامیده شده است(Gottschalk,2006).
5-2) مرحله افسر با افسر
در این مرحله، اطلاعاتی درباره اینکه «چه کسانی چه چیزی می دانند» در دسترس همه افراد در داخل شرکت و افراد منتخب در بیرون شرکت قرار می گیرد. در این مرحله شبکه های الکترونیک این را ممکن می سازد که اطلاعات به سرعت و در سطح جهانی با تعداد زیادی از افراد تسهیم شود. در این مرحله صلاحیت و شایستگی ارتباطات مهم
می باشد. شایستگیِ ارتباطات مهارتهایی را در ایجاد ارتباط مناسب و صحیح برای رسیدن به یک هدف را نشان
می دهد. ارتباط بین افراد نیازمند رمزگذاری[46] و از رمز درآوردن[47] پیامها می باشد. Lin et al(2005) پی برد که انتقال دانش بستگی به تکمیل یا عدم تکمیل مجموعه اطلاعات فرستنده یا گیرنده دارد. کاهش عمده در هزینه های ارتباطات الکترونیک و سهولت ارتباط بین کامپیوترها منجر به فرصت هایی برای ایجاد ساختارهای ارتباطی جدید و سیستم های بین سازمانی[48] شده است. سیستم های بین سازمانی برای ایجاد و استفاده از سیستم های مبادله اطلاعات مبتنی بر تکنولوژی اطلاعات به منظور حمایت، همکاری و اتحادهای استراتژیک[49] بین گروههای مستقل برنامه ریزی و مدیریت شده اند.
یک سیستم معمولی در مرحله دوم تکنولوژی مدیریت دانش در تحقیقات پلیس، اینترانت می باشد. اینترانت ها مجموعه مفیدی از ابزارها برای ایجاد محیط های مشارکتی ارائه می کنند که در آن محیط ها، اعضای یک سازمان می توانند به تبادل ایده ها بپردازند، اطلاعات را تسهیم کنند و صرفنظر از مکان فیزیکی خود، با یکدیگر روی
پروژه های مشترک کار کنند. اطلاعات می تواند از طریق منابع و رسانه های متفاوتی شامل متن، گرافیک، فیلم، صورت و حتی اسلایدهای دیجیتالی[50] نمایش داده شوند، تسهیم شوند و از طریق یک واسط[51] مشترک ساده در سراسر یک سازمان مورد دسترسی قرار گیرند(laudon and Laudon,2005).
همانطور که کارکنان دانش از تکنولوژی اطلاعات برای یافتن کارکنان دانش استفاده می کنند مرحله 2 می تواند مرحله «چه کسی چه چیزی می داند» یا مرحله «فرد با فرد» نامیده شود.
5-3) مرحله افسر با اطلاعات
در این مرحله اطلاعاتی از سوی کارکنان دانش ذخیره می شود و در دسترس هر کس در شرکت و افراد بیرونی
تعیین شده قرار می گیرد. تکنیک های داده کاوی[52] می توانند در اینجا برای یافتن اطلاعات مرتبط و ترکیب اطلاعات در مخازن داده به کار برده شوند. بر یک مبنای گسترده تر، موتورهای جستجو[53] و جستجوگرهای وب یا شبکه[54]
می توانند توسط متخصص برای طبقه بندی و کاربردهای دیگر مورد استفاده قرار گیرند.
باید توجه داشت که حتی با اجرا و به کار بردن پایگاه دانش، دانش افراد به سادگی به دانش سازمانی تبدیل
نمی شوند. طبق نظر Bock et al(2005) افراد گرایش دارند که به دلایل مختلف دانش را ذخیره کنند. تحقیقات تجربی نشان داده است که با افزایش روابط پیش بینی شده متقابل، نگرش مطلوب به تسهیم دانش نیز افزایش خواهد
یافت. در مرحله سوم، شرکت ها یا سازمان ها استراتژی کدگذاری در مدیریت دانش را به کار می برند. طبق نظر Hansan et al(1999) استراتژی کدگذاری بر تکنولوژی دانش تمرکز دارد: دانش با دقت کد گذاری می شود و در پایگاههای دانش ذخیره می شود و توسط هر فردی مورد دسترسی و استفاده قرار می گیرد. توسط استراتژی
کدگذاری، دانش از فردی که آن را ایجاد کرده است گرفته می شود و مستقل از آن فرد در اشکال مختلف ذخیره
می شود و سپس توسط بسیاری از کارکنان مورد جستجو و استفاده قرار می گیرد.
مثالی از سیستم های مدیریت دانش در مرحله 3 در اجرای قانون(نیروی پلیس) COPLINK می باشد. COPLINK یک سیستم پایگاه دادة رابطه ای[55] برای موارد جنایی خاص مثل حوادث تبهکارانه، جرم های شدید مثل قتل و جرم های جنسی دارد. پیگیری این موارد در این سیستم اجازه دسترسی به اطلاعات دسته بندی شده و قابل مدیریت را به کاربر می دهد.
همانطور که تکنولوژی اطلاعات کارکنان دانش را قادر می سازند به اطلاعاتی که معمولاً به شکل اسناد ذخیره
شده اند دسترسی پیدا کنند، مرحله سوم، مرحله «آنها چه چیزی می دانند» یا مرحله «فرد با اسناد(اطلاعات» نامیده شده است. مثالهایی از این اسناد شامل توافق ها، گزارش ها، کتاب های درسی، فرم های تجاری، نامه ها،
یادداشت ها، مقاله ها، نقاشی ها، عکس ها، پیامهای پست الکترونیک و پست صوتی[56]، کلیپ های ویدئویی،
دست نوشته ها، بیانیه های پلیس، پرینت های کامپیوتری و رونوشت های جلسات می باشند(Gottschalk,2006).
5-4) مرحله افسر با سیستم(کاربرد)
در این مرحله سیستم های اطلاعاتی که مسائل دانش را حل می کنند در دسترس کارکنان دانش و جستجو کنندگان راه حل می باشند. در این سیستم ها هوش مصنوعی به کار رفته است. برای مثال شبکه های عصبی[57]، ابزارهای آمارگرا[58] هستند که در استفاده از داده ها برای طبقه بندی نمونه ها به یک یا چند گروه مفید و عالی هستند. مثال دیگر، سیستم های خبره می باشند که توسط گروه گسترده ای از کارکنان دانش که نیازمند دانش می باشند مورد استفاده قرار می گیرد. سیستم های افسر با کاربرد فقط به شرطی موفق خواهند بود که بر پایه شناخت و درک کاملی از اجرای قانون ایجاد شوند.
هوش مصنوعی ناحیه ای از علم کامپیوتر است که در تلاش برای ساخت ماشین هایی دارای قابلیت های شناختی شبیه انسان می باشد. مدرن ترین سیستم های هوش مصنوعی بر پایه این واقعیت ایجاد شده ند که هوش به طور زیاد و محکمی با دانش در هم پیچیده است. دانش مرتبط با نمادهایی است که ما آنها را دستکاری کرده ایم.
سیستم های مبتنی بر دانش با حل مسائل توسط اِعمال دانش سر و کار دارند. مهمترین بخش های این سیستم ها مبتنی بر دانش و موتور استنتاج[59] می باشد. بخش مبتنی بر دانش، دانش مرتبط با حیطه خاص را نگهداری می کند، در حالی که بخش موتور استنتاج، حاوی وظایف و کارکردهایی برای اِعمال دانش بر مبنای دانش می باشد. موتورهای استنتاج نیروی انگیزشی برای دانش ارائه و فراهم می کنند.
با توجه به ماهیت دانش، شیوه های مختلفی برای اِعمال دانش وجود دارد. برای مثال برخی سیستم ها تلاش دارند تا نتایج را توسط یافتن شواهدی برای حمایت از آنها تأیید و اثبات کنند. در اجرای قانون این یک ویژگی مهم برای سیستم است که شواهد تعیین کنند آیا یک فرد مرتکب یک جرم شده است یا نه.
استفاده از سیستم های خبره در اجرای قانون(پلیس) شامل سیستم هایی است که به بازیابی اطلاعات برای امور تحقیقی کمک می کنند. به طور مثال پروژه AICAMS یک سیستم مبتنی بر دانش برای تعیین مظنونین
می باشد. AICAMS همچنین شامل عنصر و جزئی برای تعیین چهره می باشد. این سیستم قابلیت طراحی تعداد نامحدودی از ترکیب های چهره را توسط تغییر موقعیت و اندازۀ اجزاء دارا می باشد.
همانطور که سیستم ها به حل یک مسئله دانش کمک می کنند، مرحله 4، مرحله «آنها چگونه فکر می کنند» یا مرحله «فرد با سیستم» نامیده شده است.
6) نتیجه گیری
دولتها به طور فزاینده ای در تلاش برای تعیین اهدافی به منظور بهبود عملکرد پلیس می باشند. مقدار اطلاعاتی که افسران پلیس در زمینه کارشان با آنها تماس دارند بسیار زیاد و تعجب آور است. چنین اطلاعاتی از سازمانهای پلیسی به شکل های مختلفی به دست می آید. چالش پلیس و سازمانهای پلیسی این است که چگونه اطلاعات و دانش را برای استفاده هموار کند و در یک شیوه مؤثر و به موقع برای مسائلی که افسران پلیس با آن مواجه هستند آنها را برای استفاده فراهم کند.
مدیریت دانش به عنوان شاخص مهم عملکرد پلیس می باشد. این مقاله ارتباط بین عملکرد پلیس و مراحل تکنولوژی مدیریت دانش را شرح می دهد. همچنین این مقاله با تعیین مراحل رشد در سیستم های مدیریت دانش و تعیین
مثال هایی از کاربردهای آن در تحقیقات پلیس کمک مهمی به برنامه ریزی استراتژیک سیستم های مدیریت دانش در اجرای قانون می کند.
منابع و مآخذ
[1]Afuah, A. znd Tucci, C. L.(2003). Internet business models and strategies (2nd ed.). New York: McGraw-Hill.
[2]Crawshaw, R. and Devlin, B. and Williamson, T.(1998). Human rights and policing. Netherlands: Kluwer Law International.
[3]Dean, G. (2005). The cognitive psychology of police investigators. Conference paper. Brisbane, Australia: School of Justice Studies, Faculty of Law, Queensland University of Technology.
[4]Gottschalk, P.(2006). Stages of knowledge management systems in police investigations. Knowledge-Based Systems, Vol. 19, pp. 381–387.
[5]Kankanhalli, A. and Tan, B.C.Y. and Wei, K.K.(2005). Contributing knowledge to electronic knowledge repositories: an empirical investigation, MIS Quarterly Vol. 29, pp. 113-143.
[6]Laudon, K.C. and Laudon, J.P.(2005). Essentials of Management Information Systems: Managing the Digital Firm, sixth ed., Prentice Hall, Upper Saddle River, New Jersey.
[7]Leo, R. A.(1996). Inside the interrogation room. The Journal of Criminal Law & Criminology, Vol. 86, pp. 266-303.
[8]Luen, T. W. and Al-Hawamdeh, S.(2001). Knowledge management in the public sector: Principles and practices in police work. Journal of Information Science, Vol, 27, pp. 311-318.
[9]Thibault, E.A. and Lynch, L.M. and McBride, R.B.(1998). Proactive Police Management, Fourth Edition., Prentice Hall, Upper Saddle River, NJ, USA.
[1] کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه اصفهان
[2] کارشناس برنامه ریزی ا.ک. برنامه ریزی و توسعه معاونت ط.ب.ب. ناجا
[3] دانشجوی کارشناسی ارشد MBA پردیس بین الملل دانشگاه تهران
[4] Knowledge Management Center
[5] Electronic Government(E-Government)
[8] Information Technology
[18] Control and Evaluation
[20] Emotional Involvement
[27] Cognitive Psychology
[29] End-User-Tool Systems
[30] Person –to-Technology
[34] Who-Know-What Systems
[37] What-They-Know Systems
[38] Person-to-Information
[40] How-They-Think Systems
[43] Business Intelligence
[48] Inter-Organizational
[58] Statistical Oriented