به نام خدا
نظم رسانه های جمعی در مشارکت مدرن در حکمرانی خوب
نویسنده : محمد مویدعابدی[1]
چکیده
در سالیان اخیر حکمرانی ( حاکمیت)تبدیل به موضوعی داغ در مدیریت بخش دولتی شده است و این به واسطه نقش مهمی است که حکمرانی در تعیین سلامت اجتماع ایفا می کند بدین جهت است که دبیر کل سابق سازمان ملل کوفی عنان ابراز می دارد : حکمرانی خوب احتمالا مهمترین عامل ریشه کن کردن فقر و عامل رشد و توسعه است در اوایل دهه 1980 کمبود بودجه انگیزه مهم انجام اصلاحات دولتی در بسیاری از نقاط جهان بود که این کمبود بودجه ناشی از فشارهای بین المللی ( مثل بانک جهانی ) و یا ناشی از خود دولتهای ملی بود از آن زمان تاکنون بسیاری از دولتهای ملی وضعیت بودجه ای مناسب تری پیدا کرده اند هر چند که هنوز نیاز است ارای ؟ خدمات بطور اقتصادی و کار آمد مدیریت شود با این حال وجود انگیزه مالی برای انجام اصلاحات مدیریتی ضعیف تر شده است در حال حاضر چالشهای دیگری بروز کرده و انگیزه ای برای انجام اصلاحات شده اند یکی از این چالشها نحوه ایجاد و شکل دهی حکمرانی خوب است مقاله حاضر در پی شناسایی چارچوب و مفاهیم مرتبط با حکمرانی است .
مقدمه
واژه مدیریت دولتی نوین (NPM ) اولین بار توسط لوئیس گان و کریستوفر هود در اواسط دهه 1980 در بخش دولتی تغییرات چشمگیری یافته است رویکرد های ناپخته اتخاذ شده به سمت مدیریت دولتی نوین در اواخر دهه 1980 و دهه 1990 که بر خصوصی سازی بازارهای داخلی ، مناقصه رقابتی ، شاخصهای عملکردی در سطح سازمان و تشویق عملکرد تاکید داشتند خصوصا در کشورهایی که این رویکرد ها را خیلی مشتاقانه و مصرانه استفاده می کردند نظیر انگلستان و نیوزلند – بزودی از جریان اصلی خود خارج شدند با این حال مدیریت دولتی نوین موفقیتهای چندی را در برخی کشورهای انگلوساکسون بدست آورد در حال حاضر در بخشهای مختلف جهان اشکال مختلفی از مدیریت عملکرد اقتصادهای ترکیبی و ساختارهای غیر متمرکز مدیریتی دیده می شود و سبب بهبود تشکیلات دولت و سیستم های ارائه خدمات دولتی در این دسته از کشورها شده است با این حال در همان زمان نگرانی جدیدی در باره حکمرانی در جهان غرب شکل گرفت در بخش خصوصی این نگرانی برخاسته از تاراج محیط فساد سوء استفاده از قدرت انحصاری و حقوق های بالای پرداختی به مدیران اجرایی و اعضای هیئت مدیره و در بخش دولتی این نگرانی بر خاسته از شناسایی و کشف فساد و فعالیت های غیر اخلاقی بود در واقع دولت ها به این واقعیت تلخ آگاهی یافتند که آنها در معرض از دست دادن همان اندک مشروعیت باقی مانده خود هستند زیرا شهروندان بطور چشمگیری اعتماد خود را نسبت به دولت در مفهوم عام و مقامات دولتی در مفهوم خاص از دست داده بودند .
تعریف حکمرانی
حکمرانی را می توان (( نفوذ هدایت شده در فرایند های اجتماعی )) تعریف کرد که مکانیسم های مختلفی در آن درگیر هستند برخی از این مکانیسم ها بسیار پیچیده اند و فقط از بازیگران بخش دولتی سرچشمه نمی گیرند پس جای تعجب نیست که واژه حکمرانی تبدیل به یک شعار در سالیان اخیر شده و در محیط های مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است .
ارائه تعریفی از حکمرانی چالشی ظریف و پیچیده است به نظر می رسد اگر بخواهیم با مفهوم ارائه تعریفی از حکمرانی ، چالشی ظریف و پیچیده است به نظر می رسد اگر بخواهیم با مفهوم حکمرانی بخوبی آشنا شویم باید بفهمیم که حکمرانی چیست حکمرانی مشابه دولت نیست حکمرانی موضوعی است درباره نحوه تعامل دولتها و سایر سازمانهای اجتماعی با یکدیگر نحوه ارتباط این ها با شهروندان و نحوه اتخاذ تصمیمات در جهانی پیچیده حکمرانی فرایندی است که از آن طریق جوامع با سازمانها تصمیمات مهم خود را اتخاذ و مشخص می کنند چه کسانی در این فرایند درگیر شوند و چگونه وظیفه خود را به انجام برسانند سیستم حکمرانی چارچوبی است که فرایند متکی بر آن است بدین معنی که مجموعه ای از توافقات رویه ها قراردادها و سیاست های مشخص می کنند که قدرت در دست چه کسی باشد تصمیمات چگونه اتخاذ کردند و وظایف چگونه انجام و ادا می شود مفهوم حکمرانی را می توان در سطوح مختلفی چون سطح جهانی ، ملی ، سازمانی و جوامع محلی مورد استفاده قرار داد چهار بخش اصلی جامعه که می توانند هر یک به نوبه خود انجام امور انجام وظیفه کنند عبارتند از : کسب و کار ، موسسات جامعه مدنی ( شامل سازمانهای داوطلب و بخش غیر انتفاعی ) دولت و رسانه .
این بخش ها با یکدیگر تداخل دارند اندازه هر یک از این بخشها ممکن است در کشور های مختلف متفاوت باشد مثلا در کشوری ممکن است بخش نظامی و یا یک حزب سیاسی بخش اعظم فضا را اشغال کرده باشد در این شرایط نقش دولت کم رنگتر خواهد بود در بسیاری از کشورها قدرت در سطح مرزهای این بخش توزیع می شود در بعضی کشورها اندازه بخش خصوصی در حال گسترش بوده و برخی از وظایف دولت به کسب و کارهای خصوصی سپرده شده است .
بسیاری از صاحب نظران حکمرانی معتقدند که این واژه مرتبط با اتخاذ تصمیماتی درباره جهت و هدایت است یکی از تعاریف ارائه شده در خصوص حکمرانی آن را بدین صورت تعریف می کند : حکمرانی ، هنر هدایت جوامع و سازمانهاست اینکه واژه هدایت کردن واژه مناسبی هست نه پاسخ مناسبی وجود ندارد اما این نکته مشخص است که حکمرانی شامل تعاملات بین ساختارها فرایند ها و سنتهایی می شود که نحوه اعمال قدرت نحوه اتخاذ تصمیمات و نحوه اظهار نظر شهروندان و سایر ذی نفعان را مشخص می کند اساسا حکمرانی درباره قدرت روابط و پاسخگویی است ؛ چه کسی صاحب نفوذ است چه کسی تصمیم می گیرد و تصمیم گیران چگونه پاسخگو باقی می مانند .
لوئیس فرچه دیدگاهی درباره حکمرانی دولتی ارائه کرده و معتقد است که حکمرانی فرایندی است که از آن طریق موسسات کسب و کارها و گروههای شهروندی علائق خود را بیان می کنند درباره حقوق و تعهدات خود را اعمال نظر کرده و تفاوتهای خود را تعدیل می کنند یکی دیگر از تعاریف حکمرانی عبارتست از وضع فرایندها ، ساختارها و مقررات رسمی و غیر رسمی که به تعریف روشهایی می پردازند که بدان وسیله افراد و سازمانها می توانند بر تصمیماتی که بر رفاه و کیفیت زندگی آنها تاثیر می گذارند اعمال قدرت کنند .
همانگونه که از این تعریف بر می آید حکمرانی خوب به چیزی بیشتر از دولت خوب نیازمند است سایر بازیگران نیز نظیر کسب و کارها و رسانه در بهبود و کیفیت زندگی و رفاه کلی گروههای مختلف ذی نفعان تاثیر گذارند در واقع حکمرانی بطور کلی شامل شش گروه از ذی نفعان می شود که عبارتند از شهروندان ، سازمانهای داوطلب ، کسب و کار ، رسانه ، سطوح بالاتر دولت و پارلمان بعلاوه سطوح بین المللی و مقامات دولتی .
حکمرانی متوجه نحوه اعمال قدرت بین بخشهای مختلف جامعه با منافع مختلف است به گونه ای که آزادیهای مرسوم فراهم شود تجارت رونق گیرد و فرهنگ و هنرهای مختلف امکان رشد پیدا کنند پس حکمرانی به خودی خود مهم است زیرا شرایط لازم برای انجام کارهایی که مردم ارزش فوق العاده ای برای آنها قائلند فراهم می کند نظیر آزادی فردی ( آزادیهای اجتماعی ، مذهبی ، کسب و کارها و........ ) حکمرانی قانون و...... در عین حال حکمرانی کوره راهی است برای نیل به پیامدها و شرایط دلخواه حکمرانی خوب را می توان به عنوان مدلی از حکمرانی تعریف کرد که منجر به نتایج اقتصادی و اجتماعی دلخواه شهروندان می شود ساختارها و روابط نهادی نه فقط در درون دولت بلکه بین دولتها و سایر بخشهای جامعه می توانند تاثیری تعیین کننده روی پیامدها و نتایج داشته باشند .
بعلاوه هر چند که دولت تاثیر مهمی روی بسیاری از مسائل مورد توجه جامعه دارد با این حال دولت تنها یکی از عوامل تاثیر گذار است .
دلایل توجه به حکمرانی
دولتها در آغاز قرن 21 با چالشهای جدیدی مواجه شده اند از جمله :
1- در عصر جهانی شدن دولتها باید واکنش فعالانه ای به فرصتهای مثبت اقتصادی و واکنشهای تدافعی نسبت به فشارهای منفی اقتصادی از خود نشان دهند .
2- بروز تغییرات جمعیتی در اکثر کشورها بر دولتها به عنوان کارفرما و فراهم کننده خدمات تاثیر گذاشته است جمعیت اکثر کشورها مسن تر شده است و این جمعیت مسن خواهان خدمات اجتماعی بیشتری است همچنین سازمانهای دولتی باید برای استخدام افراد ماهر و با انگیزه با سازمانهای غیر انتفاعی و کارفرمایان خصوصی رقابت کند خصوصا اینکه سطح دستمزد ها در بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی پایین تر است پس سازمانهای دولتی باید مشوقهای غیر پولی دیگری برای استخدام و حفظ کارکنان با عملکرد بالا شناسایی کنند و این چالشی بزرگ برای آنها خواهد بود .
3- بخش دولتی با انتظارات جدید شهروندان تحصیل کرده روبرو خواهد بود بدین معنی که شهروندان انتظار دریافت با کیفیت بالاتری را خواند داشت بنابراین باید قابلیت هایی برای شهروندان و ذی نفعان فراهم آورند تا آنها بتوانند در موضوعات عمومی مشارکت فعالتری داشته باشند .
4- و نهایتا انتظارات پرسنل سازمانها تغییر کرده است و پاسخگویی به این انتظارات شرایط جدیدی را می طلبد.
پاسخگویی به این چالشها نیازمند برخورداری از حکمرانی صحیح در سطح کلان جامعه است .
در باب حکومت داری خوب
اگر چه در برخی از ادبیات مدیریتی واژه governance good به معنی دولت خوب تعبیر و تفسیر شده است ولی به هیچ وجه این برداشت صحیح نیست زیرا حکمرانی خوب مساوی دولت خوب نیست زیرا که همه نهادهای حکومتی در کشورها در دولت و قوه مجریه متمرکز نشده است بلکه سایر نهادهایی وجود دارند که خارج از قوه مجریه و دولت در جامعه ایفای نقش می کنند اگر چه وجود دولت خوب شرط لازم حکمرانی خوب است ولی به هیچ وجه شرط کافی نمی باشد حکمرانی خوب نتیجه تعامل و کارکرد همه قوای یک کشور است در حکمرانی خوب مشروعیت حکمرانی بسیار مهم است در حکمرانی خوب صاحبان اصلی قدرت مردم هستند و به جای پرداختن به کارآمدی توامندی دولت از طریق حجم و اندازه آن به نوع رابطه مردم و حکومت توجه می شود و رابطه نادرست شهروندان و حکومت کنندگان را از دلایل عدم توسعه اقتصادی می دانند پاسخگویی دولت به شهروندان نبودن فساد اقدام به اصول مردم سالاری اعتماد عمومی حق انتخاب و به حداکثر رساندن بهزیستی عمومی از ویژگی های اصلی حکمرانی خوب به شمار می رود .
یک مبنای اساسی برای ویژگی های حکمرانی خوب شاخص های هشت گانه ای است که توسط برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP ) و بانک مطرح شده اند این شاخص ها به ترتیب عبارتند از :
1- مشارکت 2- حاکمیت 3- شفافیت 4- مسولیت پذیری 5- اجماع سازی 6- عدالت و انصاف 7- کارایی و اثر بخشی 8- پاسخگویی
1- مشارکت : مشارکت به معنی حضور همه مردم در تصمیم گیری های مختلف است که هم به صورت مستقیم و هم از طریق نمایندگان و نهادهای واسطه ای قانون و مشروع تحقق می یابد. مباحث مشارکت غالبا مبتنی بر وجود آزادی بیان و حق ظهار نظر همه افراد جامعه در حوزه های مختلف سیاسی و امنیتی خواهد بود البته این امر لزوما به معنی آن نیست که تمایلات ، خواسته ها و نگرانی های تک تک افراد جامعه مورد توجه قرار می گیرد بلکه منظور مشارکت حداکثری است که از طریق مکانیزم های خاص خود تحقق پیدا می کند . بنابراین ویژگی اصلی مشارکت همانا آزادی همه مردم در ابراز نظرات و دیدگاههای خود است که این امر در مرحله اجرا نیازمند ابزارهای خاصی از جمله رسانه های آزاد و نهادهای مدنی مستقل است که از ویژگی بی طرفانه بودن برخوردار است در این چار چوب باید از حقوق کلیه افراد مخصوصا حقوق محرومان محافظت به عمل آید اجرای این گونه قوانین در یک فضای بی طرفانه و مبتنی بر انعطاف نیازمند دستگاه قضایی مستقل و نیرومند پلیس بی طرف و آری از فساد است
3- شفافیت : شفافیت به معنی جریان آزاد اطلاعات وقابلیت دسترسی سهل و آسان به آن برای تمامی زیر نفعان مربوطه است اطلاعات باید به اندازه کافی و به صورت قابل فهم در دسترس باشند و از طرف دیگر اتخاذ تصمیمات و اجرای آنها از قوانین و مقررات مشخصی پیروی کند
4- مسئولیت پذیری: حکمرانی خوب نیازمند این است که نهادها و فرایندهای تصمیم گیری در یک چارچوب زمانی منطقی به همه زی نفعان آن خدمات لازم را ارائه دهد . نیل به این هدف تنها زمانی امکان پذیر است که نهادهای تصمیم گیر نسبت به تامین خواسته ها و تمایلات افراد احساس مسئولیت داشته باشند .
5- اجماع سازی : در واقع هر اندازه که نقطه نظرات موجود در یک جامعه از تفاوت های زیادی برخوردار باشند بالطبع بازیگران گوناگون نیز وجود خواهند داشت لذا حکمرانی خوب نیازمند این است که منافع و صلایق مختف در جامعه به سمت اجماعی گسترده که بهترین و بیشترین منفعت را برای تمام اجتماع در پی دارد هدایت کند این امر مستلزم این است که چشم انداز بلند مدت و وسیعی نسبت به آنچه برای توسعه انسانی پایدار ضروری است و چگونگی دست یابی به اهداف این چنین توسعه ای وجود داشته باشد این مهم نیز تنها از طریق فهم و درک مفاهیم تاریخی ، فرهنگی و اجتماعی جامعه قابل دستیابی است .
6 عدالت و انصاف : در حکمرانی خوب همه افراد باید از فرصت های برابر برخوردار باشند رفاه یک جامعه وابسته به تضمین این امر است که همه اعضای آن احساس کنند در آن جامعه زی نفع هستند برای تحقق این امر همه گروه های آسیب پذیر باید از حمایت های لازم برای افزایش توانمندی های خود برخوردار باشند.
7- کارایی و اثر بخشی : حکمرانی خوب به معنی آن است که نهادها و سازمانهای تصمیم گیرنده همیشه نیازهای مردم را در نظر داشته باشند و از منابع موجود به صورت کارا استفاده کنند مفهوم کارایی در ارتباط با حکمرانی خوب به معنی استفاده پایدار از منابع طبیعت و حفاظت از محیط زیست نیز خواهد بود لذا موضوع بهترین استفاده از منابع با حکمرانی ارتباط مستقیم دارد .
8- پاسخ گویی : پاسخ گویی یک امر حیاتی برای مصالح حکمرانی خوب است نه تنها نهادهای دولتی بلکه بخشی خصوصی و سازمانهای جامعه مدنی باید نسبت به عموم مردم و همه افراد ذی نفع پاسخ گو اشند به طور کلی یک نهاد یا سازمان نسبت به کسانی که در ارتباط مستقیم با تصمیمات آنها قرار دارند پاسخ گو خواهند بود لازم به ذکر است پاسخ گویی بدون وجود شفافیت و حاکمیت قانون قابل اجرا نیست . مجموعه این شاخص ها را می توان به عنوان دستورالعملی برای تعامل هر چه بهتر سه بخش دولت بخش خصوصی ( بازار و جامعه به معنای نوین آن تلقی کرد در این رویکرد هدف عبارت از بکار گیری حداکثری ظرفیت های موجود در هر یک از بخش های فوق الذکر به منظور نیل به اهداف گسترده تری از رفاه اقتصادی و اجتماعی بنابراین در این رویکرد تعامل دولت وظایف جدیدی را بر عهده می گیرد که مبتنی بر حاکمیت قانون و مشارکت است .لذا با رویکرد سنتی و مکانیکی نقش دولت بسیار متفاوت است حکمرانی خوب بر ارزشهای قانونی و ارزشهای مشروعیت به جای ارزشهای اقتصادی و کارایی صرف اقتصادی تاکید می کند می توان میان این تعریف و نگاه مدیریتی به بحث حکمرانی خوب ارتباطی برقرار کرد آنچه در اندیشه مدیریت به ویژه مدیریت دولتی نوین مورد تاکید است ارشهای قانونی ارزشهای مشروعیت وپاسخگویی است و این همان چیزی است که در نهایت کارایی و اقتصادی را ( البته با ویژگی های جدیدی که عدالت اجتماعی را نیز محترم می شمارد ) نیز در پی خواهد داشت .)
حکمرانی خوب
تئوری حکمرانی خوب در دهه گذشته پارادایم مسلط کشورهای توسعه یافته بوده است و به عنوان یکی از شاخص های بین المللی برای بررسی و مقایسه کشورهای مختلف بکار رفته و در یک نقشه شش رنگی وضعیت کشورها را به تصویر می کشد و به ترتیب وضعیت کشورها از بهترین تا بدترین را به رنگ های :
1 – سبز تیره 2 – سبز روشن 3- زرد
4- نارنجی 5- قرمز روشن 6- قرمز تیره
نشان می دهد کشورهایی که از نظر شاخص های حکمرانی خوب وضعیت بهتری داشته باشند به شکل سبز و کشورهایی که بدترین وضعیت را داشته باشند به رنگ قرمز تیره معرفی می شود علاوه بر اینکه تحولات اقتصادی و اجتماعی طرح و پذیرش حکمرانی خوب را مورد تاکید قرار داده بلکه فشارهای خارجی نیز در تحقق آن تاکید دارند.
سازمانهای کمک دهنده بین المللی مثل صندوق بین المللی پول ، بانک جهانی ، سازمان تجارت جهانی (WTO ) عفو بین الملل دیده بان حقوق بشر ، صلح سبز ...... که حکمرانی خوب را به عنوان یکی از پیش شرط های کمک ها اعلام کرده اند .
با توجه به اهمیت بحث حکمرانی خوب به تبیین و بررسی حکمرانی خوب و شاخص های آن می پردازیم :
حکمرانی بحث جدیدی نیست بلکه سابقه ای طولانی شاید به عمر بشر دارد حکمرانی فرایندی است که طی آن گروهی از مردم به نمایندگی از آنها تصمیم می گیرند و گروهی دیگر به نمایندگی از آنها و تحت نظارت آنها اجرا می نمایند .
این واژه شاید برای اولین بار در سال 1979 توسط ویلیام سون در ادبیات اقتصادی بکار رفته واز سال 1980 به بعد کاربرد این واژه بیشتر گردیده و هنگامی که بانک جهانی در سال 1989 گزارش سالانه خود را به حکمرانی خوب اختصاص داد هیچ کس تصور نمی کرد که حکمرانی خوب جایگاه خود را بدین شکل در ادبیات توسعه گسترش دهد . امروزه بسیاری از کشورهای در حال توسعه وقتی از اجرای سیاست های تعدیل ساختاری مانند خصوصی سازی و مقررات زدایی ناامید شده اند حکمرانی خوب را به عنوان تنها راه چاره توسعه و پیشزفت اقتصادی خود دانسته و هر روز که می گذرد اهمیت آن بیشتر می شود .
بطوری که در سال 2002 طی 4 روز حدود 830 گزارش در رابطه با حکمرانی منتشر گردیده است .
اگر چه در برخی از ادبیات مدیریتی واژه Good governance به معنی دولت خوب تعبیر و تفسیر شده است ولی به هیچ وجه این برداشت صحیح نمی باشد زیرا حکمرانی خوب مساوی دولت خوب نیست زیرا که همه نهادهای حکومتی در کشورها در دولت و قوه مجریه متمرکز نشده است بلکه سایر نهادهایی وجود دارند که خارج از قوه مجریه و دولت در جامعه ایفای نقش می کنند اگر چه وجود دولت خوب شرط لازم حکمرانی خوب است ولی هیچ وجه شرط کافی نمی باشد حکمرانی خوب نتیجه تعامل کارکرد همه قوای یک کشور است در حکمرانی خوب مشروعیت حکمرانی بسیار مهم است در حکمرانی خوب صاحبان اصلی قدرت مردم هستند و به جای پرداختن به کارآمدی و توانمدی دولت از طریق حجم و اندازه آن به نوع رابطه مردم و حکومت توجه می شود و رابطه نادرست شهروندان و حکومت کنندگان را از دلایل عدم توسعه اقتصادی می دانند پاسخگویی دولت به شهروندان نبودن فساد ، اقدام به اصول مردم سالاری ، اعتماد عمومی ، حق انتخاب و به حداکثر رساندن بهزیستی عمومی از ویژگی های اصلی حکمرانی خوب به شمار می رود .
یک الگوی واحدی را نمی توان برای حکمرانی خوب معرفی و ارائه کرد اما چهار رکن اصلی حکمرانی خوب عبارتند از :
- بخش عمومی و دولت که وظیفه هدایت و راهبری و برقراری حاکمیت قانون را به عهده دارد .
- بخش های خصوصی که عهده دار ایجاد اشتغال ، درآمد ، تولید ، تجارت و وظیفه کسب و کار را بدوش دارند .
- جامعه مدنی که فراهم کننده فرصت ابراز وجود مردم و شهروندان است .
- سازمانهای محلی که وظیفه بسیج ، سازماندهی و اعمال فرهنگ های بومی را به عهده دارند .
تعامل خوب و روان بین ارکان فوق زمینه را برای تحقق حکمرانی خوب در ابعاد مختلف فراهم می آورد حکمرانی خوب صرفا انجام وظایف نیست بلکه چگونگی و شیوه انجام وظایف را نیز شامل می شود هدف ها و روش ها هر دو اهمیت یکسانی برای حکمرانی خوب دارند و لذا هر کشوری می تواند شرایط حکمرانی خوب را با فرهنگ ها و ارزش ها و هنجارهای خود بیامیزد و آن را بومی نماید حکمرانی خوب نباید همراه خود فرهنگ و خصوصیات و ویژگی های حکمرانی خوب از منظر بانک جهانی :
ردیف
|
متغیرها
|
شاخص ها
|
1
|
فرایند انتخاب ، عزل و نظارت بر حکومت
|
1-1: حق اظهار نظر و پاسخگویی
|
|
|
2-1:ثبات سیاسی و عدم خشونت
|
2
|
ظرفیت دولت برای تدوین و اجرای سیاست ها
|
1-2: اثر بخشی
|
|
|
2-2: کیفیت مقررات
|
3
|
اقدام مردم و حکومت بر نهادهای حاکم بر
|
1- 3 : حاکمیت قانون
|
|
تعاملات اقتصادی و اجتماعی
|
2-3 : مبارزه با فساد
|
اندازه گیری شاخص های حکمرانی خوب :
اندازه گیری شاخص های حکمرانی خوب از طریق نظر سنجی از مردم ، شهروندان ، بنگاهها ، مصرف کنندگان و تولید کنندگان ، مدیران و ماموران دولتی و ... انجام می گیرد که عمده ترین این شاخص ها عبارتند از :
شاخص ها و معیارهای اندازه گیری خوب :
ردیف
|
عنوان شاخص های اصلی
|
ملاک ها و معیارهای اندازه گیری
|
1
|
حق اظهار نظر و پاسخگویی
|
- تغییر منظم حکومت ها
- نظام حقوقی شفاف و عادلانه
- توزیع برابر فرصت ها
- مقدار نظام های کشوری
- میزان اطلاعات صاحبان کسب و کار
- تغییر در قوامنین و رویه ها
|
2
|
ثبات سیاسی و عدم خشونت
|
- آشوب های شهری
- کودتا
- ترورها و اعدام های سیاسی
- تنش های قومی
- قطبی شدن طیف های سیاسی
- نزاع های اجتماعی و اعتصاب ها
|
3
|
اثر بخشی دولت
|
- سیاست گذاری به نفع کسب و کار
- کارایی نهادهای دولتی
- کیفیت کارکنان دولت
- توانایی دولت در اجرای برنامه های خود
- استقلال استخدام و خدمات کشوری از فشارهای سیاسی
|
4
|
کیفیت مقررات تنظیمی
|
- کیفیت خدمات عمومی
- مداخله دولت در اقتصاد
- کنترل قیمت ها و دستمزد ها
- موانع تعرفه ای و غیر تعرفه ای
- مداخله دولت در نظام های مالی
- مقررات دست و پاگیر صادرات و واردات
- محدودیت دولتی برای تاسیس بنگاههای جدید
|
5
|
حاکمیت قانون
|
- هزینه های جرم و جنایت و ربودن خارجی ها
- فساد در نظام بانکی و گستردگی بازار سیاه
- اعتماد مردم به مسئولان در حفظ دارایی ها
- توانایی اقامه دعوا بر علیه حکومت
- اعتماد به نظام قضایی
- استقلال نظام قضایی از سایر قوا
- سرقت از کسب و کار
- کارایی نیروهای ایمنی برای ایجاد امنیت
|
6
|
مبارزه با فساد
|
- فساد در میان مقامات رسمی
- فساد درمیان مدیران ارشد
- ذهنیت نسبت به فساد
- فساد در خدمات عمومی
- فراوانی فساد در مقامات عمومی
- پرداخت رشوه و....
|
آمار و اطلاعات بر اساس بررسی های انجام شده بیانگر آن است که :
- بین چگونگی حاکمیت و رشد اقتصادی رابطه وجوددارد .
- حکمرانی خوب برای رسیدن به رشد اقتصادی موثر است .
- درآمد بالاتر لزوما منحصر به حکمرانی خوب نمی شود
- توسعه انسانی با حاکمیت خوب رابطه معنی داری دارد .
نتیجه گیری
بسیاری از شاخص ها و ویژگی های حکمرانی خوب با اصول و مبانی دین ما علاوه بر اینکه در تضاد نیست بلکه همراستایی نیز دارد و اگر با اصول فرهنگ و ارزش های دینی و ملی خود تطبیق دهیم الگوی مناسبی برای سنجش چگونگی حکمرانی است ولی باید توجه داشت که ایجاد و استقرار حکمرانی خوب در یک جامعه به شکل برونزا نمی تواند مفید باشد مخصوصا در شرایطی که بسترهای ایدئولوژیکی فرهنگی و زیر ساخت های لازم فراهم نباشد . چرا که توجه و اقدام به ارزش ها و هنجارهای جوامع از جمله شروط تحقق حکمرانی خوب است و شاخص اقدام به ارزش ها باب دیگری در حکمرانی خوب می گشاید .
و بر این اصل تاکید می کند که بسترهای فرهنگ و ارزش موجود در هر جامعه ضرورت های رفتاری خاص را به دنبال دارد .
به عنوان حسن ختام روایتی را از حضرت رسول اکرم (ص) در رابطه با اهمیت حکمرانی ( از تحف العقول ص36 ) نقل می کنیم :
هر گاه حکمرانان شما نیکان شما باشند و توانگرانتان سخاوتمندان شما و کارتان با شورای همه شما باشد روی زمین برایتان بهتر است از درونش هر گاه حکمرانان شما بدان شما باشند و توانگرانتان بخیل های شما وکارهایتان به دست نادان افتد برای شما هم بهتر است که زیر خاک باشید .( مرگ بر زندگی شرف دارد ) .
تفاوت حاکمیت دولت با حکمرانی خوب
حکمرانی واژه ای است که از اوایل دهه 1990 رایج شد معمولا مشابه با دولت و به جای آن مورد استفاده قرار گرفته است فرهنگ فشرده آکسفورد دولت را به عنوان مجموعه ای از نهادهای تشکیل شده از افراد که یک اداره و یا وزارتخانه را هدایت و اداره می کنند تعریف می کند این فرهنگ همچنین دولت را به عنوان عمل (( روش حکومت کردن )) تعریف می کند این فرهنگ تعزیف بسیار مشابهی برای حکمرانی ارائه می دهد که عبارت است از : (( عمل روش حقیقت و یا وظیفه حکومت کردن نفوذ و کنترل )) همانگونه که مشاهده می شود این دو واژه بسیار گمراه کننده و مبهم اند .
اما این ابهام در کاربرد این دو واژه پیامدهای مناسبی را به همراه خواهد داشت نتیجه آن خواهد بود که مسائل مربوط به خط مشی بی چون و چرا تبدیل به یک مسئله دولتی می شود پیامد منطقی این موضوع چنین خواهد بود که مسئولیت رسیدگی به این مسئله ضرورتا بر دوش دولت قرار می گیرد و راههای دیگر برای پرداختن به مسئله و یا بخشهای دیگر جامعه که باید در پرداختن به مسئله از خود ابتکاراتی بروز دهند مد نظر قرار نخواهد گرفت پس یکی دانستن دولت با حکمرانی روشهای شناسایی مسئله را محدود خواهد کرد و باعث گمراه شدن فرد در شناسایی استراتژی های مختلفی می شوند که برای بر طرف کردن مشکل در دسترس و مناسب خواهد بود بطور خلاصه وجود ابهام در واژه شناسی مرتبط با حکمرانی می تواند پیامدهای اجرایی مهمی در پی داشته باشد این امر ممکن است بر تعریف مسئله و نحوه تجزیه و تحلیل خط مشی رفع آن تاثیر بگذارد .
زمانی که دولت در نظر شهروندان به عنوان مهد دموکراسی شناخته شده است شهروندان در بازار شهر همدیگر را ملاقات می کردند تا به مسائل مورد توجه جامعه و نحوه رفع آن بپردازند در چنین شرایطی دولت فرایندی بود برای پرداختن به مسائل و رفع آن با این حال امروزه دولت بندرت به عنوان یک نهاد و یا مجموعه ای از نهاد ها نگریسته می شود و تنها یکی از چندین بازیگر اصلی در اجتماع است زمانی که دولت قادر به انجام کاری نباشد سایر عاملان و بازیگران ممکن است وارد عمل شوند و آن کار را انجام می دهند مثلا شهروندان با یکدیگر تصمیم بگیرند تا شهر خود را تمیز کنند .
مشارکتهایی که مردم از آن سود می برند می تواند شهروندان مقامات دولتی و کسب و کارها را با یکدیگر هماهنگ کند تا به برخی مسائل عمومی بپردازند و آنها را بر طرف کنند امروز دولتها اشکال مختلف مشارکت را تجربه می کنند که در آن سیاستمداران یا دولتمردان با سایر بخشهای جامعه قدرت را به اشتراک می گذارند این اشکال مختلف مشارکت به دلایل مختلف شکل می گیرند جامعه به این نکته پی برده است که هر گروه سهم ونقش خاصی در بر طرف ساختن یک مسئله پیچیده دارد و یا اینکه دولتها تمایل دارند به سرمایه کسب و کار ها دسترسی یابند عمومیت یافتن چنین روابطی این سوال را پیش آورده است که : چه کسی باید در چه کاری مشارکت داده و در گیر شود ؟ به عنوان مثال : برخی این سوال را مطرح می کنند که دولت تا چه اندازه باید با حوزه های مختلف در زمینه هایی که نفع عمومی مطرح است مثل آموزش و پرورش و یا بهداشت ، مشارکت کند ؟
پروفسور دونالد کتل در کتاب خود به عنوان تغییر حکمرانی ( Transformations of governance )مباحثی را در خصوص تمایز بین دولت و حکمرانی ارائه می دهد دولت یک فراساختار نهادی Institutional superstructure است که جامعه برای تبدیل سیاستها به خط مشی ها و قانون مورد استفاده قرار می دهد حکمرانی پیامد ( نتیجه ) تعامل دولت خدمات عمومی و شهروندان از طریق فرایند سیاسی توسعه خط مشی طراحی برنامه و ارائه خدمت است .
دولتها ، نهادهای خاصی هستند که در حکمرانی مشارکت دارند دولتهایی که نماینده مردمند در جستجوی حمایت شهروندان هستند با این حال این دولتها نیازمند مشارکت فعال کارکنان خود هستند حکمرانی نتیجه سیاستها خط مشی ها و برنامه هاست .
در اصل مفهوم حکمرانی را می توان برای اشکال مختلف اقدامات اشتراکی مورد استفاده قرار داد حکمرانی متوجه ابعاد استراتژیک تر هدایت است یعنی اتخاذ تصمیمات کلان در خصوص نحوه هدایت و نقشها به عبارت دیگر حکمرانی فقط متوجه این سوال نیست که به کجا برویم بلکه در پی پاسخگویی به این سوالات نیز هست : چه کسی باید در تصمیم گیری دخیل باشد ؟ و با چه ظرفیتی مفهوم حکمرانی در چهار سطح زیر مطرح است :
1- حکمرانی در فضای جهانی که با مسائل فراتر از حوزه دولتهای ملی سرو کار دارد .
2- حکمرانی در فضای ملی یعنی درون یک کشور این سطح خود دارای سطوح زیر است : سطح ملی ، استانی ، شهری و محلی
3- حکمرانی در فضای سازمان یا حکمرانی سازمانی این سطح شامل فعالیت های مختلف سازمانها می شود که معمولا باید در برابر هیات مدیره پاسخگو باشد برخی از این سازمانها خصوصی اند ( نظیر شرکتهای تجاری خصوصی ) و برخی دیگر دولتی نظیر بیمارستانها ، مدرسه ها ، شرکت های دولتی و ....
4- حکمرانی در فضای جوامع محلی که این سطح شامل فعالیتهای در سطح محلی می شود .
بررسی و ارزیابی تشکیلات حکمرانی :
بررسی و ارزیابی عملکرد سازمانها و فعالیتهای آن بخشی مهم از وظایف هیئت مدیره و کمیته های مختلف سازمان است در زمانهای مختلف اعضای هیئت مدیره و کمیته های آنها باید جهت ارزیابی تشکیلات کلان حکمرانی و همچنین عملکرد و نقشهای خود سرمایه گذاری کنند این امر می تواند فرایند یادگیری کمک کند منجر به بهبود شود و به سازمان امکان رویارویی موفقیت آمیز با چالشهای جدید را بدهد .
ارزیابی تشکیلات حکمرانی می تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد در انجام ارزیابی باید نکات زیر مد نظر قرار داد .
v زمانبدی : تشکیلات حکمرانی باید بطور مداوم و مشروح هر سال یا هر دو سال یکبار مورد بررسی قرار گیرد تاثیر می گذارد باید تشکیلات حکمرانی مورد بازبینی قرار گیرد .
v بررسی بیرونی در برابر بررسی درونی : انجام بررسی درونی که از آن طریق مدیر ارشد سازمان ساختارهای حکمرانی سازمان و عملکرد خود را مورد بازبینی قرار می دهد کافی به نظر می رسد با این حال هر چند گاهی باید بررسی های بیرونی نیز انجام گیرد این بررسی می تواند اطلاعاتی را برای انجام سیرهای مختلف در طول زمان فراهم سازد .
v قلمرو : بررسی حکمرانی می تواند گسترده باشد و تمام بخشهای سازمان را در بر گیرد و یا اینکه محدود به سطح خاصی شود با این حال در هر صورت باید پیروی ( نظیر توجه به الزامات قانونی استاندارد های عام ساختار ) و مسائل عملکردی ( نظیر کیفیت تصمیم گیری برگزاری جلسات و اثر بخشی ابلاغ تصمیمات ) مد نظر قرار گیرد .
حکومت داری خوب
وقتی از حکومت داری خوب سخن می گوییم باید دقت کنیم که حکومت تا چه اندازه می تواند برای تحقق حقوق شهروندی مردم خود ماثر واقع می شود و در تامین عدالت نقش برجسته بازی کند یعنی معیار اصلی ارزیابی حکومت داری خوب رعایت عدالت و تامین حقوق شهروند است بنابراین حکومت داری خوب شیوه حکومت داری است که به تحقق عدالت متعهد باشد و رعایت و تامین حقوق شهروندی شهروندان مبناع و هدف آن باشد این سخن ریشه در این تفکردارد که حاکمیت اساسا مال مردم است و باید مطابق خاص مردم و به نفع مردم اعمال شود بنابراین حکومت نیز صرفا ممثل خواست مردم می باشد وقتی از مردم نیز سخن می گوییم منظور تمامی مردمی است که حکومت اطاعت می کنند وتابع اتوریته آن می باشند این همان حکومت دموکراتیک است مردمی که از اتوریته حکومت دموکراتیک اطاعت می کنند به نام شهروندان آن یاد می شوند برای تعریف و توضیح بیشتر مفهوم شهروند باید از جیگاه شهروندی و حق شهروندی سخن بگوییم .
اطلاعات و جهت دهی افکار عامه
همان گونه که گفته شد در دموکراسی نقش مردم بسیار تعیین کننده است این عموم مردم اند که زمام داران و رهبران نظام را تعیین می کنند از این رو در از افکار عامه به عنوان محمترین منبع قدرت یاد می کنند زیرا حکومت ناشی از افکار عامه است و اعمال و رفتار حکومت و زمام داران نیز با پشتوانه افکار عامه قدرت می یابد از این رو افکار عامه هم در شکل گیری زمام داران و پارلمان نقش مستقیم دارد و هم بر نوع تصمیم گیری ها و سیاست های آنها به طور مداوم تاثیر می گذارد اما نوع تصمیم و عمل افکار عامه متناسب است با نوع آگاهی و شعور سیاسی و اطلاعاتی که در میان مردم پخش می شود وقتی مردم به اطلاعات دسترسی داشته باشند می توانند تصامیم دقیق تر و متناسب تر بگیرند و نقش شهروندی خود را شایسته تر بازی کنند جامعه نا آگاه معمولا فاقد ابتکار عمل است زیرا نمی تواند تشخیص دهد که تصمیم و عمل زمام داران و رهبران جامعه چه پیامهایی را ممکن است برای آنها داشته باشند و بر چه مبنایی استوار است آنها صرفا با توجیهات زمام داران و صاحبان قدرت به مسائل نگاه می کنند . چون خود صاحب هیچ گونه آگاهی مستقل نیستند نمی توانند تصمیم مستقل نیز بگیرند زمام داران و رهبران جامعه نیز معمولا اطلاعاتی به خورد مردم می دهند که تصامیم خود آنها را توجیح کنند و منطقی و درست نشان دهد اطلاعات می تواند مردم را نسبت به وضعیت جاری جامعه آگاه بسازد و آنها را کمک کند که برای تعیین سرنوشتشان خود وارد عمل شوند حق دسترسی به اطلاعات بیش از همه به معنای انتخاب آگاهانه است چون دسترسی به اطلاعات شهروندان آگاه خلق می کند که در انتخاب رهبری سیاسی و اجتماعی کشورش کمتر اشتباه خواهند کرد و پس از انتخابات نیز سالم و شایسته می تواند معاصر باشد و هم در کنترل و نظارت بر سیاست و رفتار زمام داران و نمایندگان دسترسی به اطلاعات به مردم کمک می کند که به صورت سازمان یافته و منظور عمل کنند و تا بتوانند موثریت نقش خود را بالا ببرند اطلاعات و آگاهی دقیق می تواند فساد اداری و سوءاستفاده از امکانات عمومی را کنترل کند حکومت را نسبت به منافع ملی پسخ گو و مسئول بسازد در تقویت شایسته سالاری موثر واقع شود از انحصاری و استبدادی شدن سیاست و قدرت جلوگیری کند در بهترین کار ادارات عمومی تاثیر بگذارد در دموکراتیک شدت نظام کمک کند و آن را در خدمت مردم قرار دهد اعتماد مردم را نسبت به دولت احیاء کند و رابطه آنها را نیز نزدیک تر بسازد در تحکیم ثبات سیاسی تاثیر بگذارد به تقویت روحیه ملی و رسیدن به صلح و نجات از بحران و خصومت و جنگ نیز کمک کند .
حکومت مداری خوب با دولت الکترونیکی
امروزه با پیشرفت هایی که در فناوری اطلاعات و ارتباطات حاصل شده و نیز تاثیر گذاری این فناوری بر جوانب مختلف زندگی و ظهور عصر دیجیتال که به موج چهارم مشهور شده است تغییر در زمینه های مختلف زندگی امری اجتناب ناپذیر شده و در صورت ناسازگاری سازمانها با این تغییرات نا کارآمدی سازمان ها بیش از پیش مشهود خواهد بود که بازاریابی و تجارت و دولت الکترونیکی نمونه هایی از این تاثیر گذاری است یکی از آرمان های در حال تحقق عصر ارتباطات و اطلاعات دولت الکترونیکی E . ( Government ) است .
واژه دولت الکترونیکی هر چند تازه وارد اما سریعا در حال پیشرفت است واژه دولت الکترونیکی که بیش از چهار سال عمر آن نمی گذرد مفهوم خاصی به خود گرفته است هر چند عده ای دولت الکترونیکی را یک نوع تجارت الکترونیکی در محدوده شهر و یا کشور می دانند و بعضی ها نیز دولت الکترونیکی را انقلابی همپایه انقلاب صنعتی می دانند اما به هر حال ایده خدمات شبانه روزی در تمامی اوقات – حتی روزهای تعطیل – با ظهور دولت الکترونیکی عملی شده است .
2- (H2 ) تاریخچه پیدایش دولت الکترونیک (H2 ) روند شکل گیری دولت الکترونیکی بدین گونه آغاز شد که در طول نیمه دوم دهه 1990 بخش خصوصی کشور آمریکا مسئول ایجاد دولت الکترونیکی شد وجود شبکه جهانی گسترده اینترنت به شکل گیری برخی اقدام های تجاری در شرکت ها منجر شد و نتایج افزایش اثر بخشی کارکنان در سازمان ها بود به گونه ای که در بازده کاری آنها افزایش قابل ملاحظه ای به وجود آمد به عنوان نمونه در سال 1999 میانگین بازده کاری در هر ساعت برای هر فرد پنج درصد افزایش یافت هنگامی که فناوری وب جهانی در اکثر بخش های خصوصی به کار گرفته شد دولت از این حرکت عقب ماند لذا توجه دولت به این مساله معطوف شد که ارائه خدمات به شهروندان به صورت الکترونیک بسیار آسان تر خواهد بود .
وینتون سرف (Vinton C ref ) که به عنوان یکی از پایه گذاران وب جهانی مشهور شده است این پیشنهاد را به دولت ها داد که (( لطفا از فناوری IT استفاده کنید اجازه دهید که خدمات تان بیشتر در دسترس باشد همچنین هرگز از فناوری اینترنت نهراسید اما همیشه برای برنامه ریزی کنید )) لذا شهر گولدن به این نیاز استراتژی پی برد و در سال 2001 برنامه ریزی استراتژیک برای تبدیل این شهر به شهر الکترونیک و نیز پایه گذاری دولت الکترونیک به جای دولت حاکم بر این شهر آغاز شد . اهداف دولت الکترونیک هدف دولت الکترونیکی ارائه خدمات بهتر و بیشتر با هزینه کمتر و اثر بخشی بالاتر است که این هدف کلی از تاسیس یک دولت الکترونیکی است اما می توان اهداف جزی تر را در باره شکل گیری این گونه دولت ها بر شمرد :
-
· ارائه خدمات یکپارچه : خدماتی که دولت ها ارائه می دهند در دولت الکترونیکی به صورت یکپارچه ارائه خواهد شد .
-
· ارائه خدمات با ارزش افزوده : دولت الکترونیکی دولت ها را در ارائه خدمات منسجم کمک می کند تا به جای سرگردان شدن ارباب رجوع در ادارات کارهای اداری خود را از یک نقطه آغاز و در همان نقطه پایان برسانند .
-
· ارائه خدمات شخصی : دولت الکترونیکی قادر است نسبت به بازسازی روابط میان خود و مردم اقدام کند در واقع به جای ارائه خدمات یکسان برای همه دولت الکترونیکی می تواند به کمک فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT ) با مردم به صورت افرادی غیر یکسان عمل کرده و آنها را به صورت شخصیت هایی مستقل که خواهان سرویس های غیر یکسانی هستند در نظر گرفته و به آنها خدمات شخصی ارائه دهد .
-
· ارائه خدمات با سرعت بیشتر : هدامروز با پیشرفت هایی که در فناوری اطلاعات و ارتباطات حاصل شده و نیز اثر گذاری این فناوری بر جوانب مختلف زندگی و ظهور عصر دیجیتال که به موج چهارم مشهور شده است تغییر در زمینه های مختلف زندگی امری اجتناب ناپذیر شده و در صورت ناسازگاری سازمانها با این تغییرات ناکارآمدی سازمان ها بیش از پیش مشهود خواهد بود که بازاریابی و تجارت و دولت الکترونیک نمونه هایی از این تاثیر گذاری است یکی از آرمان های در حال تحقق عصر ارتباطات و اطلاعات دولت الکترونیکی (Government – E ) است .
-
· توسعه فناوری : با دسترسی به فناوری های نو به سازمان ها و شرکت های دولتی کمک می شود تا توسعه ساختاری را از طریق مدل های دیجیتالی فراهم کند و با ترکیب آنها در سیستم های مدیریتی سنتی شاهد تغییرات شگرفی در این حوزه باشند .
-
· از میان بردن شکاف دیجیتالی : با از میان بردن طبقات دیجیتالی دولت ها این امکان را دارند تا دسترسی به فناوری های جدید را برای عموم مردم از طربق دوره های مختلف مهیا کنند .
- تعاریف دولت الکترونیکی (H2 ) با توجه به مطالب ارائه شده می توان تعاریف مختلفی از دولت الکترونیکی ارائه داد نمونه های زیر مواردی از آنها ست :
- دولت الکترونیک روشی برای دولت ها به منظور استفاده از فناوری های جدید است تا امکانات لازم برای دسترسی مناسب به اطلاعات مورد نیاز و خدمات دولتی و ارائه فرصت های یکسان برای شهروندان در فرایند ها و نهادهای مدنی را فراهم کند .
- دولت الکترونیکی آغاز دوران مجازی (Cyber time ) یا موج چهارم است .
- دولت الکترونیک یعنی کاربرد شبکه وب جهانی ( world wide web ) از سوی سازمان ها و ادارات دولتی به منظور ارائه خدمات به مشتریان .
- مفهوم دولت الکترونیک به معنای استفاده سهل و آسان از فناوری اطلاعات (IT ) به منظور توزیع خدمات دولتی بدون واسطه به مشتری و در طول شبانه روز (365- 24- 7 ) است .
- 5 (H2 ) موانع شکل گیری دولت الکترونیکی (H2 ) در راه شکل گیری و ایجاد دولت الکترونیکی موانعی وجود دارد که به شرح زیر است :
- عدم حمایت مدیران ارشد سازمانی از شکل گیری دولت الکترونیکی
- عدم احساس نیاز به تشکیل دولت الکترونیکی
- هزینه های سنگین راه اندازی چنین دولتی مشتمل بر هزینه های ایجاد نگهداری و توسعه شبکه ها و پایگاه های اطلاع رسانی در سطح کشور .
- کمبود نیروه های متخصص در رشته فناوری اطلاعات و ارتباطات .
- نحوه ارائه اطلاعات در خواستی مشتریان به صورت قابل دسترس برای آنها
- عدم توانایی در مرز بندی اطلاعات محرمانه و غیر محرمانه
- مشکلات مربوط به حفاظت از اطلاعات شخصی افراد و سازمان ها
- راهکارهای دسترسی کاربران به دولت الکترونیک
- کمبود سواد رایانه ای در مورد کاربران
- مشکلات تحلیل و مهندسی مجدد اطلاعات سازمان ها به منظور الکترونیکی کردن دولت
ساختار دولت الکترونیک (H2 ) ستون اصلی دولت الکترونیکی رابطه ای است که با شهروندان شرکت ها و کارکنان و موسسات دولتی برقرار می شود و این ارتباطات به شهروندان واحدهای خصوصی و شرکت های دولتی دیگر از کانال های مختلفی استفاده می کنند که خود به روابطی میان دولت و سایر ارکان جامعه منتهی می شود که در گروه های زیر دسته بندی می شود :
- (Government to Business ) یا G2B رابطه ای که میان دولت و شرکت های خصوصی بر قرار می شود که در آن دولت سرویسی را به آن سازمان ارائه می دهد مانند ارائه مجوز و گواهینامه ها ، انجام خرید و فروش کالاها و خدمات غیره .
- (Government to Citizen ) یا G2C رابطه دولت با شهروندان که در این رابطه دولت خدماتی را به شهروندان ارائه می دهد در این نوع رابطه دولت سرویس های درخواستی شهروندان را به صورت رایگان بر روی شبکه قرار می دهد .
- ( to Government Citizen) یا C2G ارتباطی میان دولت و مردم که در آن شهروندان اطلاعاتی را به دولت ارائه می دهند به عنوان نمونه ای کاربردی می توان به انتخابات الکترونیکی اشاره کرد .
- (Government to ( Government یا G2G رابطه ای درون سازمانی میان ادارات دولتی و یا میان دولت های مختلف که در آن هر یک از سازمان ها یا دولت ها اقدام به ارائه سرویس می کنند و یا رابطی را بر روی شبکه جهانی به وجود می آورند .
- ( to Employer Government ) یا G2E رابطه ای میان دولت و کارمندانش است که شامل سرویس هایی است که در رابطه با شغل کارمندان بر روی شبکه جهانی در اختیار آنها قرار می گیرد این سرویس ها شامل امور مالیاتی حقوقی و مالی است و رسیدگی به عملکرد پرسنل و ارتباطات درون سازمانی در جهت کاهش بوروکراسی ها بی مورد اداری و جلوگیری از اتلاف زمان افزایش بهره وری در سازمان نیز از مصادیق G2E است .
7- (H2 ) جایگاه ایران در دولت الکترونیکی (H2 ) دولت الکترونیک در ایران دارای متولی مستقلی نیست اما در بعضی زمینه ها فعال است نزدیک به هزار سایت دولتی ایرانی فعال است که با وجود همه کاستی ها و نقص هایی که دارند بخشی از بار دولت الکترونیکی را بر دوش می کشند .
دفاتر مختلف دولت الکترونیک که در شهرهای مختلف راه اندازی شده است خدمات و سرویس هایی هر چند محدود به شهروندان ارائه می دهند اعطای وام ها و تسهیلاتی از طریق طرح تکفا به سازمان ها و شرکت های خصوصی در حوزه IT تاثیر مستقیمی در گسترش دولت الکترونیکی در ایران خواهد داشت اما این تلاش ها گستره جهانی تلاشی اندک به حساب می آید .
8- (H2 ) مراحل تکامل الکترونیک (H2 ) در روند گسترش سرویس هایی که دولت الکترنیک به جامعه ارائه می دهد دولت باید از مراحل مختلفی عبور کند که این مراحل در چهار بخش زیر تقسیم بندی می شود :
1- به وجود آمدن Web site دولتی که شامل اطلاعاتی در مورد سازمان های مختلف است .
2- ایجاد Web site های دولتی که شامل سازمان ها در یک محیط تعاملی هستند .
3- ایجاد Web site هایی که به سرویس گیرندگان این اجازه را می دهند که بتوانند به اطلاعات شخصی مورد نیاز دست یابند .
4- گسترش Web site ها و شبکه هایی که دائما به شهروندان خدمات ارائه می دهند و شامل سازمان های زیادی هستند که توسط این شبکه به یکدیگر متصل شده اند .
9- (H2 ) مزایای دولت الکترونیک (H2 ) دولت الکترونیک امکانات فراوانی را برای تحقق حکومت مداری خوب فراهم می کند و با به کارگیری فناوری های جدید به بهبود فرایند های ارائه خدمات عمومی ، تسریع ارائه خدمات ، پاسخگوتر شدن دولت ، شفافیت اطلاعات ، کاهش فاصله مردم و دولت ، مشارکت شهروندان در تصمیم گیری های عمومی ، گسترش عدالت اجتماعی از طریق فرصت های برابر برای افراد ارتباط مستقیم با مقام های دولتی ، صرفه جویی در زمان ، حمل و نقل ، ساعات کار ، هزینه های خدمات و منابع انرژی ، امکانات ارائه خدمات در هر مکان و هر زمان ، افزایش کارایی ، کوچک سازی دولت ، تسهیل اخذ اطلاعات و خدمات از سوی شهروندان و نیز به وسیله دولت ، تسهیل فرایند های کاری سازمان کمک می کند .
مشارکت مردم در حکومت :
بحث مشارکت افراد در جامعه مدرن توجه بیشتری را در دهه های اخیر به خود جلب کرده است هر چند نسل های گذشته معنای مشارکت همگانی را تنها آگاهی یافتن افراد از تصمیم گیری ها می دانستند و آن را صرفا بیانیه های یک جانبه از سوی مدیران به جامعه تصور می کردند اما امروز و در شرایط حاضر مفاهیم جدید تری ذیل مقوله مشارکت مطرح شده است که به آن ابعاد گوناگونی می بخشد تحولات دوران حاضر شکل جدیدی به جامعه شهری و روابط آن داده است جامعه نوین شهری با ویژگی های چون ناهمگونی جمعیتی تحرک اجتماعی بالا تفکیک و قشر بندی اجتماعی گسترده و سازماندهی اجتماعی و سیاسی جدید به همراه مطالبات گوناگون و پراکنده سیاسی اجتماعی و مدنی شهروندان زمینه ساز شکل گیری روابط جدید میان آنها و حکومت های محلی ( دولتهای شهری ) شده است دریافت سنتی از مشارکت و مصادیق آن را می توان با دریافت و درک سنتی از حکومت و مدیریت مرتبط دانست .
دیدگاه سنتی با بینشی انحصاری مدیریت را در دایره تنگ دولت و سازمانهای دولتی محدود می کرد و بی توجه به همکاری های میان بخشی حقوق ناچیزی برای بخش ها و نهادهای غیر دولتی در زمینه اداره امور شهرها قائل می شد و نتیجتا حداکثر مشارکت را نیز در حدود همان اطلاع رسانی تعریف می کرد امروز صاحبنظران با ارائه تعاریف دیگری از مدیریت و حکمرانی آن را گسترده تر تصور کرده و صرفا شامل دولت و نهاد های دولتی ندانسته اند بر اساس دیدگاه های جدید حکمرانی فرایندی است که مشکلات و معضلات جامعه ( در اینجا جامعه شهری و شهر ) با تلاش و تکاپوی جمعیتی و با اتکا به قدرت عمومی و به کار گیری آن حل می شود و سامان میابد و هر گاه چنین مفهومی از حکمرانی بر کیفیت و نحوه انجام وظایف آن تاکید کند مفهوم حکمرانی خوب ( Governance Good ) مطرح می شود حکمرانی خوب را می توان چنین تعریف کرد فرایند تدوین و اجرای خط مشی های عمومی در زمینه های اقتصادی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی با مشارکت سازمان های جامعه مدنی و رعایت اصول (( شفافیت )) پاسخگویی و اسر بخشی (( به گونه ای که ضمن برآوردن نیازهای اساسی جامعه به تحقق عدالت و امنیت و توسعه پایدار منابع انسانی و محیط زیست منجر شود )) بنابر گزارش که (( مرکز سکونت گاه های انسانی سازمان ملل متهد )) تهد عنوان (( جهان در شهری شدن )) منتشر کرد در جاهایی که حکومت خوب متشکل از دولت بخش خصوصی و جامعه مدنی با مشارکت یکدیگر به مدیریت امور عمومی پرداخته و نهادهای اداره کننده امور دموکراتیک سنجش پذیر و پاسخگو به نیاز و اولویت های شهروندان بوده اند توانسته اند با بهبود شرایط زیست امید به زندگی را 10 تا 15 سال افزایش دهند از سوی دیگر حاکمیت شهری خوب و سنجش پذیر می تواند مشارکت شهروندان و نهادهای مدنی را به توسعه اقتصادی و اجتماعی شهری جلب کند ( به نقل از ایمانی جاجرمی 35 ، 1380 ) با توجه به تعریف و گزارش فوق الذکر حداقل سه نکته را می توان متذکر شد :
1- می توان بر سخنی که در ابتدا بیان شد صحه گذاشت و تحول در مفهوم مشارکت را ضمیر و ظاهر تعریف مشاهده کرد
2- قلمرو مدیریت شهری از صرف افراد و سازمان های دولتی به نهادهای مدنی حوزه خصوصی گسترش یافته است
3- تاکید بر کیفیت زندگی در تعریف حکمرانی خوب از یک سو و پذیرش حضور نهادهای مدنی و شهروندان در فرآیند مدیریت شهری از سوی دیگر بیانگر این نکته مهم است که رتق و فتق امور و رفع معضلات شهری و دستیابی به اهداف مطروحه منوط به هماهنگی و همکاری میان بخشی است و همچنین تاکید بر شفافیت پاسخگویی و اثر بخشی به عنوان مولفه ها و ویژگی های اصلی حکمرانی خوب بیانگر رابطه ای مستقیم میان حق مشارکت شهروندان و نظارت همگانی به عنوان تبلوری از این حق از یک طرف و کارایی سازمان از طرف دیگر است در ارتباط با این نکته سوم لازم به توضیح است که مشارکت در حوزه مدیریت شهری را می توان دست کم در سه حوزه تبیین کرد :
الف- حوزه سیاست گذاری
ب- حوزه برنامه ریزی
ج- حوزه نظارت
همان گونه که در ابتدای کلام یادآور شدیم به نظر می رسد با پیچیده شدن روابط و به تبع آن گسترده تر و پیچیده تر شدن مسائل و معضلات مبتلا به جامعه شهری از جمله متغیرهای اساسی و تاثیر گذار که نظام مدیریت شهری یا شهرداری ها را به عنوان یک حکومت محلی تحت تاثیر جدی خود قرار می دهد چگونگی نظارت و کنترل در فرایند مدیریت شهرداری ها است مهم ترین مساله ای که وجود دارد نظارت را ضروری می سازد آن است که پیش بینی ها و برنامه های عملیاتی در سازمان با میزانی خطا توام است و برای رفع این خطاها و اصلاح عملیات نظارت تنها راه چاره است محیط متغیر و دگرگون سازمان دلیل دیگری بر ضرورت نظارت است سازمان برای بقا خود باید از تغییرات محیطی آگاه شود و هماهنگی های لازم را به عمل آورد و کنترل یا نظارت وسیله این آگاهی است (صادقی 11 ، 1386 ) با چنین ضرورتی نظارت را می توان فرایند ارزیابی دانست که طی آن نتایج مورد انتظار و پیش بینی ها با عملکرد ها و نتایج حاصله از طریق روش ها و مکانیزم ها یی چون مشاهده ، نمونه گیری گزارش و.... مقایسه می شود و پس از تشخیص انحرافات و تحلیل میزان و علل بروز آنها مدیران در صدد تدوین و اجرای برنامه های اصلاحی بر می آیند شاید نیاز به توضیح نباشد که نظارت باید به منظور تحقق اهداف سازمانی و پیشگیری از انحرافات و دورشدن از استاندارد های عملکرد (Performances ) صورت گیرد پس باید توجه داشت که آن را تا سر حد مچ گیری تنزل نداد در غیر این صورت از سوی مدیران به مثابه مقوله ای مخل و مزاحم در فرایند تصمیم گیری و اجرا تلقی خواهد شد در کنار این تعریف از نظارت می توان از مقوله نظارت همگانی به عنوان جنبه ای از حق مشارکت شهروندان صحبت کرد . در واقع نظارت همگانی نماد بعد تعاملی روابط شهروند و مدیر در مدیریت شهری است با این معنا که اگر در برداشت و تلقی سنتی از نظارت تنها به اطلاعیه ها و گزارش های یک جانبه مدیران که شکلی مونولوگ داشت بسنده می شد با تکوین مفهوم نظارت همگانی و شکل گیری نهاد تبلور بخش آن حال این مونولوگ تبدیل به یک دیالوگ و مفاهمه دو جانبه خواهد شد و سامان حیات شهری و مدیریت آن همچنین دستیابی به اهداف سازمانی جز از طریق آن ممکن و میسر نخواهد شد نظارت همگانی را می توان ارزیابی شهروندان از فرایند سیاستگذاری برنامه ریزی و اجرا در حوزه مدیریت شهری تعریف کرد که به مثابه بازخورد می تواند در آسیب شناسی سازمان های شهری و تسهیل سازی فرایند ها و افزایش کیفیت خدمات بسیار موثر عمل کند بنا به تعریف این نهاد واسطه میان سیستم اداری و محیط شهروندی یا جامع مدنی است و تلاش دارد تا با تجمیع و تبیین پیام ها از محیط آن را به صورت بازخورد جهت تغییر و اصلاح فرایند به سیستم ارسال کند در اینجا چند نکته حائز اهمیت است : اول اینکه مدیریت شهری و شهروندان باید به یک چارچوب مشترک یا به تعبیری یک چشم انداز یکسان از شرایط حال و آینده شهر دست یابند و به آن پایبند باشند و پیام شهروندان که چیزی جز بازخورد عملکرد مدیریت شهری نیست هم در همین چارچوب معنا می شود در همین چارچوب هم هست که نظارت همگانی با اهداف سازمانی رابطه ای معنا دار پیدا می کند . دوم مدیران اجرایی آمادگی شنیدن پیام شهروندان را داشته باشند و آن را در فرایند اصلاح و برنامه ریزی مجدد به کار گیرند سوم این احساس در شهروندان تقویت شود که نظارت آنان در مدیریت اصلاح و تغییر و همچنین در افزایش کیفیت خدماتی که به آنان ارائه می شود اثر گذار است نتیجه تحقق شروط فوق را می توان در ایجاد احساس مالکیت در شهروندان نسبت به فرایند های تصمیم گیری و اعتماد به مدیران اجرایی مشاهده کرد و این امر به معنای افزایش و تراکم سرمایه اجتماعی در حوزه درون و برون سازمانی است که در تسهیل فرایند ها کاهش هزینه های تصمیم سازی و نظارت و کارایی سازمانی بسیار موثر است امروزه با تحولات گسترده ای که در زمینه فناوری ارتباطات و اطلاعات رخ داده امکانات وسیعی را در اختیار مدیران و شهروندان در جهت برقراری تعاملی پویا داده است این رسانه ها با کوتاه کردن و حتی از بین بردن فاصله میان این دو حوزه ( نظارت کننده و نظارت شونده ) و تفهیم بسیاری از امور فنی و تخصصی امور شهری برای شهروندان مزیت های فراوانی را در زمینه سرعت ارائه خدمات بهینه شهری به شهروندان و آموزش انها نظارت آنان بر امور برنامه ریزی و اجرایی در دسترس بودن مدیران و مسئولان شهری گردش و جریان آزاد اطلاعات در درون و بیرون سازمان به وجود آورده اند امتیازات گسترده ای که این فناوری ها در اختیار مراکز نظارت همگانی قرار می دهد در صورتی که با برنامه ریزی هدفمند همراه گردد می تواند زمینه ساز یک همکاری موثر و پویا و مستمر را میان شهروند و مدیر اجرایی فراهم آورد .
توسعه سیا سی و رسانه ها
چکیده
تاثیر رسانه ها در تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع قابل مشهود است رسانه ها می توانند در کاهش عوارض روانی توسعه نقش موثری داشته باشند بنابراین دوران گذرا تغییر و حرکت به سمت توسعه باید دوران نقد باشد برای نایل شدن به توسعه رسانه ها می توانند با آموزش اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و به عرصه کشاندن نخبگان و... این هزینه ها را به حداقل برسانند .
در این میان رسانه ها جمعی نقش زیان گویای آحاد ملت را بازی می کنند که می توان از تاثیرات اعمال حق نظارت رسانه ها بر ثبات سیاسی به چهار شکل زیر سخن گفت :
الف ) تغییر و تحول خواست های شهروندان
ب) تغییر و تحول در کار ویژه های دولتی
ج) تغییر در انسجام ایدئولوژیک
د) تغییر در الگوی ثبات سیاسی
مقدمه
توسعه سیاسی مفهومی پر مجاله در عرصه نظری و شاید دور از دسترس عمل اجتماعی است پشت سر گذاردن دروازه های توسعه سیاسی و برپایی جامعه توسعه یافته ی سیاسی در هر کشوری مستلزم عبور دشوار و گاهی پر مخاطره از یک دوران گذرا سیاسی است که اگر بیش از حد طولانی شود احتمال بازگشت به عقب افزون تر می شود دست یابی به توسعه ی سیاسی یعنی فرایند که در جریان آن نظام های ساده ی اقتداگرای سیاسی جای خود را به نظام های حق رای همگانی احزاب سیاسی کنندگی و بروکراسی های مدنی می دهند نیازمند آگاهی و حرکت عمومی شهروندان از یک سو و پذیرش اراده ی حاکمان از سوی دیگر است .
اصولا مباحث توسعه سیاسی به حدود نیم قرن قبل برگشت یعنی دوره ای که جریان فکری نوسازی حاکمیت و نمود پیدا کرد توسعه ، نوسازی ، تحول تاریخی ، ترقی ، پیشرفت و تکامل و ... مدلول هایی اند که بر یک دال دلالت می کنند یعنی دگرگونی در جهت بهینه شدن دائمی وضع موجود .
علرغم آنکه در دهه های 1940 و 1950 به ابعاد اقتصادی توسعه سیاسی توجه می شد ولی در اواخر دهه 1960 محققین علوم سیاسی به پارامترهای اجتماعی و سیاسی بیش از عوامل و شاخص های اقتصادی اهمیت می دادند در مراحل بعد توسعه سیاسی به نحوی با مقوله ی فرهنگ سیاسی گره خورد زیرا گروهی از دانشمندان بر این نظر بودند که چنانچه از طریق تجزیه و تحلیل فرهنگ سیاسی جوامع بتوان به متغیر هایی دست یافت که این عناصر را در جهت بهره گیری از توانایی های نظام برای پاسخگویی بیشتر نسبت به نیازهای جامعه به کار انداخت می توان به تحقق توسعه سیاسی مطلوب امیدوار بود در دهه 1970 برخی از محققین توسعه را بیشتر از بعد بیرونی مورد توجه قرار دادند از این دوران به بعد این مقوله عمدتا در چهار چوب نظریات (( توسعه نیافتنی )) و نیز (( استقلال و وابستگی )) عنوان شد .
گسترش سواد آموزی آموزش و پرورش و رسانه ها در معدودی از کشورها مستقیما با سیاسی شدن هویت و رشد تفکر ناسیونالیستی ارتباط داشته است پس از سیاسی شدن هویت و رشد تفکر ناسینالیستی انگاره های ناسیونالیستی در میان روشنفکران تمام نقاط جهان گسترش یافت و حتی به آن دسته از کشورهایی که میزان مشارکت سیاسی مردم در آنها بسیار محدود بود نیز سرایت کرد هر جا که ارتباطات بهبود یافت شرایط سیاسی مناسب فراهم شد بسط سواد و آموزش و پرورش موجب شد دیوانسالاری سنتی رشد کند و به نهاد کاملا مدرنی که تا حدودی از جامعه شناسی ماکس و بر ملهم بود تبدیل شود از دیدگاه (( لوسین پای )) و (( سیدنی وربا )) در تحول مفهوم توسعه سیاسی تعاریف حول سه محور می چرخد که عبارتند از (( مردم ، نظام و سازمان حکومت )) (( لوسین پای )) توسعه سیاسی در هر جامعه ای را به معنای عبور موفقیت آمیز از بحران های هویت مشروعیت مشارکت نفوذ توزیع وهمگرایی می داند .
از دیدگاه (( هانتینگون )) توسعه یافتگی دارای شاخص هایی چون پیچیدگی ، استقلال ، انعطاف پذیری ، یگانگی و پراگماتیسم است .
دکتر (( حسین بشریه )) سه عامل مهم را به عنوان موانع توسعه ساسی بر شمرد این سه عامل عبارتند از : کنترل متمرکز بر منابع قدرت سیاسی ، فرهنگ سیاسی رقابت ستیز و چند پارگی های جامعه سیاسی .گرچه شاید این موضوع در نگاه اول بی اهمیت جلوه کند ولی اگر بی توجه از کنار آن عبور شود پس از مدتی به پدیده ی مهیبی در جامعه تبدیل می شود اهمیت موضوع آنگاه آشکار می شد که بر اثر جدی نگرفتن پیامدهای سوء توجه نکردن به واقعیتات و بزرگ نمایی پاره ای از مسائل بی ارزشی در رسانه های گروهی برای مدتی طولانی جامعه دچار فرسودگی و خستگی روحی می شود در چنین شرایطی مطالعه آثار جانبی فرسودگی سیاسی داخلی ما را به این نتیجه مهم رهنمون می سازد که هر دولتی که جمعیت و ساختار اداری آن مایوس و بی اعتنا شده باشد نمی تواند برای مدت طولانی از موقعیت امنیتی مناسبی برخوردار باشد آن چه که مسلم است این است که ایجاد شور و شوق ، حیات و بالندگی در تک تک اعضای جامعه که یکی ز کارکرد های مثبت رسانه های جمعی است تنها از رهگذر انتقال و بیان واقعیت جامعه و روشنگری در عرصه تهدیدات منافع ملی تحقق می یابد .
در جامعه شناسی سیاسی بحث در مقوله قدرت است قدرتمربوط ب دولت و دولت تجلی گاه قدرت است و در ارتباط با شهروندان دولت منخب مردم است .
(( لوسین پای )) نظریه پرداز توسعه سیاسی در آمریکا هنگامی که در مورد نقش و کار کرد رسانه ها به خصوص در جریان توسعه سیاسی بحث می کند یکی از موارد مشخص آن را کاهش عوارض روانی توسعه می داند زیرا بر این باور است که هر توسعه ای مجموعه ای بی هنجار و بحران به وجود خواهد آورد که در واقع از مقتضیات تغییر است برای اینکه گروه ها در مورد از دست رفتن هویت ارزشها و... احساس خطر خواهند کرد و حکومت خود را ناتوان از برآورده کردن تقاضاهای عمومی دانسته و از جانب داخل و خارج احساس خطر می کند اینها عوارض و بحرانهای هستند که توسعه را تهدید می کنند به این دلیل گفته می شود که دوران گذرا باید دوران نقد باشد چون در این دوران حکومت ها با احساس خطر گرده حتی موجودیت خود را در معرض تهدید می بینند برای رسیدن به توسعه سیاسی باید هزینه هایی را پرداخت حکومت و ملت باید سهم خود را از این هزینه ها بپردازند چرا که بدون پرداخت هزینه نمی توان به توسعه رسید اما رسانه ها می توانند با آموزش اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به عرصه کشاندن نخبگان در گیر ساختن افراد با مباحثه های آزاد و عقلانی متقاعد سازی و اعتماد سازی ایجاد یک پل ارتباطی بین حکومت و مردم این هزینه ها را به حداقل برسانند در حال حاضر این پل ارتباطی وجود ندارد .
زمینه مساعد برای بر هم زدن ثبات سیاسی به شکل گذشته را فراهم آورده است در نتیجه ناآرامی هایی را به وجود می آورد که دیگر در چهار چوب سیاسی قبلی معنا نمی دهند :
(( غیر ممکن است که در آن واحد جامعه در معرض انقلابی در حوزه ی ارتباطات قرار گرفته باشد بدون اینکه دیگر یا زود با انقلاب سیاسی انفجار آمیزی مواجه نشود )) تحقیقات اخیر در خصوص چشم انداز سیاسی کشورها در قرن بیست و یکم به میزان زیادی حکایت از صحت پیش بینی تافلر دارد و این که ثبات سیاسی با قرار گرفتن در دوران گذار در حال آزمون تحولاتی است که عمدتا زاییده ی کار کردهای نظارتی رسانه ها باشد از این نظر ثبات سیاسی می تواند به دو صورت مورد تحلیل قرار گیرد
1-ثبات سیاسی به مثابه ی هدف که در آن از نقش نهادهای مختلف در تقویت و یا تضعیف ثبات در کشور سخن به میان می آید .
2- ثبات سیاسی به مثابه ی موضوع که تاثیر ثبات سیاسی بر فرایند تحصیل سایر منافع همانند امنیت را مد نظر دارد ثبات سیاسی در اصل ناظر به وجود توازن بین (( خواست های مردمی )) از یک طرف و (( کارکردهای دولتی )) از طرف دیگراست به تعبیر دیگر در درون هر جامعه ای چنانچه نظام سیاسی حاکم بتواند به خواست های متنوع مردم پاسخ در خور و قانع کننده ای بدهد و نظام مزبور مطابق با باور عقاید و در یک کلام ایدئولوژی مورد قبول جامعه باشد و از جانب آن تایید شود آن نظام از ثبات بر خوردار خواهد بود پس چنانچه کار آمدی دولت به هر دلیلی کاهش یابد و یا این که باور ملی به نفی الگوی حاکم تعلق یابد زمینه ی بروز نارضایتی فراهم می آید که در صورت گسترش و تعلیق آن ممکن است به زوال مشروعیت سیاسی نظام و در نهایت بروز رفتارهای اعتراض آمیز که تجلی بیرونی بی ثباتی سیاسی هستند منجر شود .
گونه های ثبات سیاسی
1 – ثبات سیاسی پویا (Dynamic political stability )
این گونه از ثبات سیاسی مبتنی بر اصول سه گانه زیر است :
اصل اول : خواست های شهروندی متنوع و فزاینده هستند ( اصل اعتبار خواست ها )
اصل دوم : کار ویژه های دولتی متناسب با نیازهای تازه افزایش می یابند ( اصل تبعیت دولت خواست ها ) .
اصل سوم : ارتباط مستقیم بین انسجام ملی با خواست های شهروندی ( اصل مشروعیت مردمی ) .
مطابق با الگوی طراحی شده (( ساموئل هانتینگون )) برای سامان سیاسی متعاقب افزایش خواست ها دولت ها نیز متحول شده است و از وضعیت با ثبات پیشین خارج و در سطحی بالاتر از حفظ مشروعیت مردمی به ثبات تازه ای دست می یابند که امکان استمرارحیات نظام پیشین در شرایط جدید را ممکن می سازد (هانتینگون 1370 ، ص50 )(( آلبرت آلیرینا )) و (( روبرتوبروتی)) از ثبات سیاسی به مثابه فرایندی متحول یاد می کنند که در گذر زمان تغییر یافته است و در قالب اشکال کامل تر و در سطح بالاتری ایجاد می شود بر این اساس ثبات سیاسی نه در حفظ الگوی واحد و بدون تغییر بلکه در تحول مسالمت آمیز آن و حفظ نظم و آرامش در شرایط نوین معنا می دهد .
2- ثبات سیاسی ایستا( Static political stability ) :
در این شرایط ثبات با ایستایی مخلوط شده است و در نتیجه نوعی رکود جامعه را در بر می گیرد که مبتنی بر سه اصل است :
اصل اول : تجدید خواست ها و اینکه ظهور نیاز به هیچ وجه امر مطلوبی ارزیابی نمی شود و از این رو به حداقل ممکن می رسد ( اصل تحدید خواست ها ) .
اصل دوم : ساختار موجود در دولت بهترین صورت ممکن تلقی شده است و بروز هر گونه تحولی در آن نامطلوب ارزیابی می شود و بدین خاطر به حداقل ممکن می رسد ( اصل تحدید تغییرات ساختاری ) .
اصل سوم : ضریب انسجام ایدوئولوژیک در این الگو مستقل از خواست مردم تعریف می شود ( اصل تفکیک مقبولیت و مشروعیت ) نتیجه آنکه در این کشورها صرفا بر روی مبانی ایدئولوژیک ملی نژادی و یا هر آن چیزی که چونان انسجام بخش ایدئولوژیک عمل می کند تاکید می شود و سعی می شود تا از این طریق وضع موجود حفظ شود و بدون هیچ گونه تغییر و تحولی به حیات خود استمرار بخشد این سیاست اگر چه در میان مدت موثر و مفید به نظر می رسد ولی از آنجا که با روند عام حاکم بر جهان که ریشه در تغییر و تحول دارد سازگار نیست پس نمی تواند پایدار باشد .
3- ثبات سیاسی کاذب (False polical stability )
این گونه از ثبات در جوامع در حال زوال رخ می دهد و مبتنی بر اصول زیر است :
اصل اول: دولت دارای استقلال تمام است بدین معنا که کار ویژه های دولت با توجه به نیازمند های شهروندی تعریف تحدید ویا تغییر نمی یابند ( اصل استقلال دولت ) .
اصل دوم : نیازمندی ها و خواست های شهروندان با توجه به عملکرد و توان دولت شکل گرفته همسو با آن است ( اصل تبعیت خواست ها )
اصل سوم : ایدئولوژی حاکم کاملا منفک از خواست های مردمی بود و نقش مردم صرفا تبعیت از آن است نه دخل و تصرف در آن .
این گونه ثبات در کوتاه مدت وجود خواهد داشت و از آنجائی که حقوق اولیه شهروندی را نادیده گرفته است و خواهان گذشت مستمر ایشان در نیل به اهداف و خواسته هایشان است پس از مدت کوتاهی مشروعیت خود را از دست می دهد و دچار شکست می شود .
نتیجه آنکه فقط ثبات سیاسی پویا است که می تواند استمرار داشته باشد دو گونه ی دیگر از اثبات در عمل پس از مدت کوتاهی و یا در میان مدت به بی ثباتی منجر شده است و نمی تواند قابل اتکا باشد .
گونه های بی ثباتی سیاسی
1 – بی ثباتی خوش خیم ( Good nutured political instability )
در این گونه از بی ثباتی اولا شکاف بین خواسته ها و کارویژه ها چندان زیاد نیست و نهایتا نظام سیاسی حاکم از مشروعیت مردمی بر خوردار است که ناشی از انجام دادن حداقلی از کار ویژه های دولتی بوده است و در مجموع می تواند در بهبود شرایط کمک کند .
2– بی ثباتی مزمن ( Chronic Political instability )
در این نوع از بی ثباتی اگر چه خواست ها و نیازهای شهروندان چندان تغییر نمی کند ولی نظام حاکم سلامت خود را از دست داده شاهد کاهش کار آمدی و در نتیجه تضعیف انجام ایدئولوژیک هستیم این مورد شبیه بی ثباتی خوش خیم است ولی به علت ضعف مشروعیت نظام مقابله با بی ثباتی مشکل است .
3- بی ثباتی بدخیم (Bad natured political instability )
بدترین صورت بروز بی ثباتی در کشورها است که حکایت از رشد فزاینده نیازها ناکار آمدی نظام سیاسی در پاسخگویی به این نیازها و تضعیف جدی انجام ایدولوژیک در میان مدت دارد .
مراحل بی ثباتی
1 – نارضایتی ( Dissatisfaction ) :
در این مرحله شکاف بین خواست های مردمی و کارویژه های دولتی به وجود می آید ولی به وسیله نقش مثبت انجام ایدئولوژیک هیچ گونه تظاهر بیرونی ندارد و افراد کاستی ها را می پذیرند.
2- تحمل (Endurance ) :
به علت گسترش شکاف بین خواست ها و کارویژه ها انجام ایدئولوژیک در جامعه زیر سوال رفته است و نوعی تنش بین باورها و واقعیت ها رخ داده است که به دنبال تعمیق شکاف فوق کمکک باورها فدای واقعیت شده است در نتجه مشروعیت نظام کاهش می یابد و شاهد بیان نارضایتی ها به صورت آشکار هستیم .
3- اعتراض(Protest ) :
در پی کاهش مشروعیت نظام شاهد بروز واکنش های عینی در جامعه هستیم که ممکن است شامل تجمع، تحصن ، زد وخورد محدود و سایر برخوردهای خشن باشد .
از مجموع ملاحظات فوق چنین می توان نتیجه گرفت که کار کرد نظارتی رسانه ها از سه بعد با ثبات سیاسی می تواند مرتبط باشد :
1 – نقش نظارتی رسانه ها برای استمرار ثبات سیاسی در حالت ثبات سیاسی پویا .
2- نقش نظارتی رسانه ها برای ایجاد الگوی ثبات سیاسی پویا با خروج از الگوهای ایستا و کاذب
3- نقش نظارتی رسانه ها برای خروج از بی ثباتی سیاسی و نیل به ثبات
رسانه ها نظارت و ثبات سیا سی
نظارت مردم بهترین وسیله ی حفظ از خطرات و مفاسد اجتماعی است اکنون که نمی توان در جوامع گسترده ای امروزه همچون دوران گذشته همه ابعاد اعمال قدرت را به طور مستقیم به مردم سپرد لااقل باید قدرت نظارت و زمامداری را با ابزار امروزی به مردم داد در این میان رسانه های جمعی نقش زبان گویای آحاد ملت را بازی می کنند .
می توان ار تاثیرات اعمال حق نظارت رسانه ها بر ثبات سیاسی به چهار شکل زیر سخن گفت :
الف) تغییر و تحول خواست های شهروندان
ب) تغییر و تحول در کار ویژه های دولتی
ج) تغییر در انسجام ایدئولوژیک
د) تغییر در الگوی ثبات سیاسی
الف : تغییر و تحول خواسته های شهروندان
اولین عامل محاسباتی در معادله بیان شده برای تعیین میزان ثبات سیاسی در هر کشوری مجموع خواست های شهروندان است که رسانه ها می توانند به شیوه های گوناگون با ایجاد تغییر در گستره و یا اولویت هر خواست نقش تعدیلی و یا شتاب دهنده ایفا کنند .
1 – شتاب بخشی : رسانه ها با اجرای کار ویژه هایی هم چون بررسی و نقد تحقیق و تفحص و یا اطلاع رسانی مناسب می توانند تصورات تازه ای را از زندگی و سیاست نزد مخاطبان خود ایجاد کنند که دولت ها را موظف به برآورد سازی آنها می کند بدیهی است که در صورت کاستی نظام سیاسی برای همراهی با این جریان شکاف بین خواست ها و کار ویژه ها بیشتر شده و ثبات سیاسی به مخاطره می افتد این سیاست از حیث محتوایی در حالت های مختلف می تواند آثتار مثبت و منفی به دنبال داشته باشد بدین ترتیب که :
- در الگوی ثبات سیاسی پویا این کار ویژه مثبت ارزیابی می شود .
- در الگوی ثبات سیاسی ایستا مقدمه بروز بی ثباتی می شود
- در الگوی ثبات سیاسی کاذب عامل بروز بحران می شود .
- در مدل های بی ثباتی نیز اهتمام به این کار ویژه در مجموع به بدتر شدن وضعیت ثبات سیاسی کشور منتهی می شود .
2- تعدیل : رسانه ها می توانند با نظارت موثر خود بر امور و رفتارهای سیاسی در کشور نقش تعدیلی خود را با تحدید و یا حتی کاهش میزان خواسته های مختلف شهروندان به نمایش بگذارند بدین ترتیب که می توانند توقعات را با بیان واقعیت ها تعدیل کنند بدیهی است که کاهش حفظ سطح خواسته ها در جامعه شکاف را بین خواست ها و کار ویژه ها حاکم ساخته و یا حداقل از تعمیق آنها مانع گردد.
این عملکرد ممکن است از حیث محتوا مثبت و یا منفی باشد بدین ترتیب که به جز الگوی ثبات سیاسی پویا که عملکرد فوق منجر به توقف روند ترقی جامعه می شود و در نتیجه کلا نقشب منفی به حساب می آید در سایر الگوها آثار مثبتی به همراه دارد و به مثابه ی تلاش – کوتاه و یا میان مدت – در جهت حفظ ثبات سیاسی ارزیابی می شود .
ب: تغییر و تحول در کارویژه های دولتی
رسانه ها با نظارتی که بر عملکرد دولت مردان نهادهای دولتی و بررسی و نقد آثار از آن دارند می توانند مشابه به آن چه برای خواست های شهروندی گفته شده در حوزه ی کار ویژه های دولتی داشته باشند که هر یک ممکن است در درون الگوهای موجود از ثبات و بی ثباتی آثار مثبت و یا منفی ای را به دنبال آورد .
1 – اصلاح (Reform ) :
رسانه ها می توانند با بیان کاستی ها و ضعف های مدیران اجرایی و نقد سیاست های به اجرا آمده ترتیبی در پیش گیرند تا برنامه های دولتی متناسب با روند خواست های موجود در جامعه شود کم و یا زیاد شدن وزارتخانه ها ، نهادها و بنیادها و یا تغییر در سیاست های کلان دولتی در زمینه تامین نیازمندی های اولیه مردم و اصطلاحاتی از این قبیل می تواند به شکاف خواست ها و کار ویژه ها غلبه کرده آن را به حداقل ممکن برساند و زمینه ی بی ثباتی را از بین ببرد .(( اندی بارتن )) از این عملکرد به مثابه فرایند تاسیس دولت خوب یاد کرده است که در پی اصلاح عملکردها و نهادها به وجود می آید این عملکرد ممکن است در کلیه الگوها منشا بروز مثبت قلمداد شود بدین ترتیب که در الگوی ثبات سیاسی پویا منجر به استمرار ثبات سیاسی شده است و در سایر الگوها نیز با توجه به سطح پایین تر کار ویژه ها از خواست ها می تواند گام مثبت در راه نیل به ثبات سیاسی ارزیابی شود این که از نقد و بررسی و نظارت تمام عیار رسانه ها بر نظام سیاسی حاکم همواره همچون یک پدیده مثبت ارزیابی می شود ناظر بر این بعد از تحلیل رسانه ها است .
2- متحول سازی تصویر مردم از کارایی نظام سیاسی :
رسانه ها با توجه به رسالت خود می توانند تصویر مردم از میزان کارایی دولت را دستخوش تغییر کنند و متحول سازند بنابراین هر چه این تصویر مثبت تر و با دیدگاه خوشبینانه تر طراحی شود شکاف بی ثباتی در جامعه کمتر می شود و زمینه ی بروز بی ثباتی از بین می رود به همین خاطر است که در بعضی از کشورهای پیشرفته در هروزارتخانه دفتر ویژه خبر نگاران مقیم آن وزارتخانه تاسیس شده است تا روند اطلاع رسانی هر چه سریع تر و دقیق تر انجام گیرد لازم به ذکر است که در اینجا شاهد تفاوتی بین واقعیت ها و تصورها هستیم بدین معنا که چه بسا رسانه ها بتوانند واقعیت ها را بهتر و یا بدتر از آن چه هستند برای مردم به نمایش بگذارند که در هر دو حالت می تواند تاثیر مستقیمی بر ثبات سیاسی داشته باشد از این منظر دادن تصویری مثبت از کارویژه های دولت در کلیه الگوها ممکن است عاملی در تثبیت وضعیت سیاسی و ارایه تلقی ای منفی از آن و زمینه ساز بروز بی ثباتی سیاسی شود .
ج : تغییر و تحول در انسجام ایدئولوژیک
نحوه برخورد با باورها و اعتقادات شهروندان و کارگزاران تاثیر به سزایی در نتیجه معادله ثبات سیاسی در هر جامعه می تواند داشته باشد هر گونه برخوردی که در نهایت به بی اعتمادی مردم به ارزش ها و روی گردانی آنها منجر شود می تواند تلاش های رسمی دولت را از ارزش واقعی اش دور سازد و حتی دولت های کارآمد را با خطر بی ثباتی مواجه کند در جهت عکس آن تقویت انسجام ایدئولوژیک و طرح مناسب و متناسب با باورها می تواند به جبران کاستی های احتمالی کمک کند و ثبات را در جامعه حفظ کند این عملکرد چنانچه به شکل ایجابی صورت می پذیرد برای کل الگوها مثبت ارزیابی می شود و عاملی در جهت ثبات سیاسی و یا ایجاد آن به شمار می آید و اگر به صورت سلبی ایجاد شود منجر به زوال سیاسی و یا تشدید بی ثباتی در کشور خواهد شد از این پدیده با نام تقویت وجدان جمعی نیز یاد شده است .
د : تغییر و تحول در الگوی ثبات سیاسی
رسانه ها می توانند در کنار سیاسی با تلاش در زمینه تحقق الگویی تازه از ثبات سیاسی به کل جامعه خدمت کنند به عبارت دیگر چه بسا جامعه در ظاهر به خاطر حاکمیت الگوی ثبات ایستا و یا کاذب نوعی ثبات سیاسی را بیازماید ولی چون این الگو ها پایدار نیستند رسانه ها می توانند با اعمال حق نظارت خود آنها را به نمایش بگذارند و زمینه ی خروج از این الگو ها و حاکمیت الگوی ثبات سیاسی پویا را فراهم سازد در این حالت است که فعالیت هایی از قبیل بررسی نقد و تجزیه و تحلیل خواست ها و کار ویژه ها به منظور شتاب بخشیدن به هر دوی آنها اگر چه در وهله اول نوعی از بی ثباتی را دامن گیر جامعه می کند ولی از آن حیث که در نهایت الگوی ثبات سیاسی پویا را حاکم می سازد مثبت ارزیابی می شود بدیهی است که شکست در هدایت موثر فرایند انتقال به معنای از کف دادن ثبات سیاسی موقت قبلی و افتادن در دام الگوهای بی ثباتی سیاسی خواهد بود که روی دیگر عملکرد رسانه ها را تشکیل می دهد نتیجه آنکه اعمال نظارت رسانه ای می تواند در چهار حوزه ی (( خواست ها )) ، (( کار کردها )) ، (( انسجام ایدئولوژیک)) و سرانجام (( نوعی الگوی ثبات سیاسی )) در کشور تاثیراتی داشته باشد این تاثیرات با توجه به تفکیکی که از الگوهای مختلف ثبات و بی ثباتی بیان شد و این که جامعه در چه مراحلی از بی ثباتی است مثبت و یا منفی ارزیابی می شود .
نقش اطلاع رسانی و رسانه های ارتباطی در حکومت
اطلاعات ودانشها ی امروزه وسایل ارتباط جمعی ( رادیو، سینما ، تلویزیون و مطبوعات ) با انتقال تمدن بشری نقش اساسی بر جدید و تبادل افکار و عقاید عمومی در راه پیشرفت توسعه فرهنگ و تسلط بشر بر زمان و مکان ، زمین و جهان عهده دارند عصر ما عصر ماهواره ها و کامپیوتر هاست عصر دارد و این تغییر همه اقشار را در بر می گیرد چه در است امروزه همه چیز در شرف تغییر و تحول قرار نمی توان از نقش وسایل ارتباط جمعی در این تحولات چشم پوشید شهر و چه در روستا و در این راه زیرا اطلاع از وقایع روزمره و بدون کند بسیاری از انسان تنها به واسطه آن می تواند مراحل رشد و تکامل مادی و معنوی خویش را طی استفاده از وسایل ارتباط جمعی نمی توان زندگی کرد اکنون دیگر بدون استفاده صحیح از وسایل ارتباط محققان مربوط به مسایل توسعه کشورهای جهان سوم معتقدند که با همچنین با آموزش فنون و روش های نوین در جمعی می توان با فقر و بی سوادی به مبارزه برخاست و گوناگون اعم از صنعت ، خدمات ، کشاورزی ، باغداری ، دامداری اشکال اطلاعات و آگاهی ها در زمینه های گوناگون در شهر و روستا افزود و........... بر میزان تولیدات جمعی و اطلاع رسانی با توسعه اقتصادی و بی جهت نیست که پیشرفت و توسعه وسایل ارتباط وسایل ارتباط جمعی از یک سوجزء عوامل آگاهی دهی اجتماعی مکمل و لازم و ملزوم همدیگرند در ارائه و اجرای طرح های مختلف توسعه روستایی به شمار هماهنگ سازی و سازماندهی مورد نظر به عنوان شاخصهای توسعه در برنامه های توسعه اداری جایگاه و اهمیت می روند و از سوی دیگر خود خاصی می باشد .
طرح 1950 توسعه وسایل ارتباط جمعی در جهان سوم با نظرات دانیل لرز مرتبط است که در سال کشور ایران تحقیقاتی خویش را با مساعدت موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه کلمبیا در شش کتابی با عنوان (( گذار از جامعه ترکیه ف لبنان ف مصر ، سوریه و اردن به انجام رساند که حاصل آن انتشار در کتاب خویش تجد و نوگرایی را معادل سنتی ؛ نوگرایی خاورمیانه )) در سال 1958 می باشد لرنر آنرا با چهار متغییر مرتبط می داند :
1- افزایش میزان شهرنشینی
2- گسترش سواد
3- ارتباط جمعی دسترسی مردم به وسایل
4- افزایش میزان مشارکت سیاسی و اقتصادی مردم
را سه تحرک جغرافیایی ، اجتماعی و روانی افراد می داند و به نظر او تحرک لرنر لازمه دگرگونی روستائیان به سوی شهرها باعث تحرک اجتماعی از طریق سواد آموزی و استفاده از وسایل جغرافیایی نقشهای ارتباط جمعی م شود که نیجه ی آن نوعی تحرک روحی و (( همدلی )) و آمادگی برای ایفای جدید اجتماعی و مشارکت اقتصادی و سیاسی است .
وسایل ارتباط جمعی را در دگرگونی های جهان سوم بویژه در کشاورزی شرام (( نیز اهمیت کاربرد )) بهداشت و سواد مورد تایید قرار می دهد .
A = گزارش تحقیقی: رسانه به عنوان نظارت کننده.
شاید ساختاری ترین مورد درباره آمریکای لاتین باشد که شدیدا چنین گفته شده است که دارای گزارش عمیقی درباره فساد – حقوق بشر و امکان دیگر تحقیقاتی باعث به وجود آمدن اعتبار فرهنگی در حکومت و باعث تقویت محتوای دمکراسی شده است در آنجا شکل مطبوعات سقوط چهار رئیس جمهور نیاهای فرناند وملو در برزیل سال 1992 – کارلوس آندری در ونزوئلا 1993 – آیدالا بوکارام در اکوادور 1997 و آلبرتو فوجی مودی در سال 2000 مربوط به گزارشات تحقیقی درباره وقایع فسادی آنها بوده است چنین گزارش باعث شده است که مطبوعات یک موقعیت قابل اعتماد و پروا خداری را در دمکراسی جدید منطقه داشته باشد و رسانه ها از حمایت و اعتماد همگان به علت اقدامات موثر و مستقل بر خوردار بوده است در دمکراسی جدید آسیای جنوبی گزارشات اعمال غیر استاندارد در زندگی اجتماعی منجر به بر کناری مقامات اخلال گر و باعث آگاهی عمومی درباره نیاز به اصلاحات شده است مثلا فیلیپین گزارشات تحقیقی مدارکی را ارائه داد که نیجریه وقایع غیر قابل قبولی درباره پرزیدنت جوزز استرا وا در سال 2000 شده و باعث اعتراض همگان علیه اقدامات او شده بود استراوا در ژانویه 2001 در خیابانهای مانیل از اداره بر کنار شد در تایلند گزارشات تحقیقی مدارک قرارداد های تجاری نخست وزیر تاکینی شیناتاوارا را بر ملا کرد در اندونزی مطبوعات مدارک را ارائه داد که منجر به اتهامات علیه مقامات پایه شامل سنگوی قدرتمند پارلمان به نام اکبر تانجانگ در سال 2001 شد .
این اقدامات هزینه زیادی در برداشت یک کمیته ای که نیویورک پایه گذاری شده بود جهت حفاظت از ژورنالیستها از 117 ژورنالیستی که در آمریکای لاتین از سال 1988 تا 1998 نام می برد در فیلیپین تعداد 36 ژورنالیست از زمان نابودی دمکراسی در سال 1988 به دار آویخته شدند . در تایلند و اندونزی ژرنالیستها مورد آزار و شکنجه و متهدیدومورد قتل قرار گرفتند در سراسر جهان تعداد 15 نفر از 68 ژورنالیست کشته شده در 2001 به علت کارهای تحقیقاتی علیه فساد کشته شدند بیشتر قتل ها در کشورهایی اتفاق افتاده که در آنجا نقش قانونی ضعیف بوده و مقامات قضایا نمی توانند یا نمی خواهند از حقوق مطبوعات دفاع کنند چون دادگاه ا غیر قابل قبول و غیر قابل اعتماد هستند بنابراین قاتلان مورد مجازات قرار نمی گیرند آنهایی که دوست دارند مطبوعات ضعیف باشد
فراه جز و مقامات باشند و یا حرکات خرابکارانه موثر در اعمال غیر قانونی و یا حفاظت از اعمال مبنایی بوده و می توانند با اعمال غیر قانونی به کار خود ادامه دهند واضع است که در سطح پایداری و پائین تر یک رسانه آزاد و گزارش تحقیقی زمانی ممکن است که ژورنالیست ها بتوانند از بعضی حفاظت ها بهره مند شوند دمکراسی های خوب دارای بخش های قانونی و کنگره ای برای دفاع از مطبوعات هستند ولی این کار این ضمانت را ندارد که رسانه ها بتوانند بدون ترس و یا جانبداری بکار خود ادامه دهند حقوق ژورنالیست ها بلاقوه قضاییه مستقلی ضمانت شده و بوسیله قانون حمایت شود در آمریکای لاتین و جنوب شرق آسیا بسیاری از آن قربانیها از روسای شهرهای کوچک بودند که می توانستند اجتماع را مورد هدف قرار دهند زیرا حکومت ضعیف نمی تواند قانون را تقویت کرده و برای شهروندان ایجاد امنیت کند که ژورنالیست ها را هم شامل می شود بدین علت است که مطبوعات معمولا در یک موقعیت (( کجدار مریض )) قرار دارند آزادیهای آن تضمینی نمی شود مگر اینکه سایر موقعیت ها دیگر دمکراسی وظایف خود را به خوبی انجام دهند اما این موسسات قادر به انجام این کار نیستند زیرا یک بررسی مستقلی روی عملکرد آنها وجود ندارد و همچنین زیرا مطبوعات مورد تهدید و خشونت قرار می گیرند این معمولا بستگی به ژورنالیست های مورد اتمام قرار دارد که از این بن بست علیرغم خط های موجود رهایی یابند.
در بسیاری مقانها کمبود ژورنالیتهایی که بخواهند این وظیفه را انجام دهند وجود ندارد اما بسیاری از آنها نه دارای مهارت کافی و نه دارای آموزش کافی هستند که مورد نیاز گزارش تحقیقی باشد علاوه بر این سازمانهای خبری مایل به سرمایه گذاری در وقت و منابع برای تحقیق و توسعه ظرفیت خبر نگاری نیستند که نیازهای خبر نگاری را تحقیق کند .
گزارش تحقیقی تهدید نادیده گرفتنی ارتباطات یعنی نالکان رسانه ها و دوستان آنها در قشر بالای تجارت و سیاست آنها را به ضعیف بودن متهم می کند این مالکان نگرانند که گاهی موجب از بین رفتن تبلیغ شوند با شناخت این موانع تنها راهی که گزارش تحقیقی در بازار آزاد مطبوعات در پیش می گیرد این است که نشان دهد می توانند روزنامه ها و برنامه های خبری را بفروشند و هم چنین نشان دهند که علاقه خوبی برای گزارش جدی وجود دارد حقیقت این است که در بسیاری کشورها گزارشات تحقیقی فروخته می شوند آنها باعث عکس العمل شدید همگانی شده و درک صحیحی راجع به سازمانهای خبری در دست می دهند راه اصلی گرفتنی برنامه خبری برای آغاز کردن و سرمایه گذاری و تحقیقات علیرغم هزینه ها و سایر خطرات است یکی از روشها آگاه کردن آنها از جوایز می باشد که در صورت افزایش سهم افراد مورد علاقه و منافع حرفه ای است جوایز برای گزارش تحقیقی روشی برای این تمایل بحساب می آید.
منافع دیگر شاید دارای اهمیت بیشتری باشند گزارشات با تحقیقات دقیق و تاثیر زیاد باعث ایجاد اعتماد در رسانه حمایت از طرف اجتماع می شود مطبوعات همچنان مثل یک موسسه ای تقویت می شود و مورد حمایت قرار می گیرد اگر ژورنالیستها نشان دهند که با نشان و افشا نمودن سوء استفاده ها و اقدامات غیر قانونی در خدمت منافع اجتماع بوده اند یک رسانه قابل اعتماد از حمایت اجتماع برخوردار است اگر آزادی بیان را محدود سازد و غیر این صورت جلو آن گرفته می شود چنین حمایتی اگر ژورنالیست ها آزادی خود را روی موضوعات واهی از بین ببرند بدست نخواهد آمد علاوه بر این با کندوکاوبیشتر اطلاعات و فشار حکومتی و بخش خصوصی برای ارائه مستند است و با سوژه قرار دادن مسولینی و سایر افرادقدرتمند برای پرسشهای موشکافانه ژورنالیست های تحقیقی خبرهایی را که امکان چاپ و یا روی آنتن رفتن انها می رود گسترده می سازند و در ضمن مسئولیتی را به رسانه های ضروری حمایت می دهند سر انجام مسئولین می فهمند که آزادی اطلاعات به نفع حکومت است بدون جریان آزاد اطلاعات ژورنالیست ها متمایل به گزارش های درغین یا شایعات و فرضیات واهی می شوند که به نفع هیچکس تمام نمی شود شاید مدت لازم باشد ولی مسئولین باید متقاعد شوند که شهروندان آگاه شهروندان بهتری می شوند حتی اگر دولت در این زمینه زحمتی را تحمل کند هر حکومتی مهم نیست که چقدر فاسد یا پویا باشد دارای بوروکرات ها و مسئولین تجدید نظر خواه می باشد که از نقش ژورنالیست ها حمایت کرده و مایل بههمکاری با گزارشگران در آزادی اطلاعات هستند در دراز مدت کشمکش دائمی بین ژورنالیست ها و مسئولین در ایجاد یک فرهنگ و یک روش افشا سازی کمک می کند .
روشی برای ارتقاء ژورنالیزم تحقیقی انجام آموزش های مخصوص درباره تکنیک های گزارشی و نیز روی خوانده بیانیه های مالی و بحث و جدل های سازنده و تحقیقات در اینترنت است بعضی از گروههای رسانه ای ملی و بین المللی چنین برنامه های آموزشی را انجام می دهند راهنما برای این گزارشگران شامل آنها نیز موضوعاتی را برای درک مدارک تهیه می کنند وجود دارد و مراحل ارزیابی آنها ژورنالیست ها را مسلح به ابزاری می کند که برای انجام تحقیقات لازم است .مراکز متعلق برای گزارشات تحقیقی در دمکراسی های جدید مثل فیلیپین ، پنال ، و بنگلادش بوجود آمده انداین مراکز گزارشهای تحقیقی مدل ایجاد کرده و ژورنالیست ها را آموزش داده و دستورالعمل های آموزشی را منتشر می سازند با این کوششها آنها در گزارش های تحقیقی در بین ژورنالیست ها و شهروندان موفق بوده اند .در آمریکای لاتین Probidad (پرابیداد ) که یک موسسه NGO در الساوادور است یک گروه بحث کننده ای رمیل را به نام ژورنالیست ها در مقابل فساد 2000 ایجاد کرد این کار امکان تبادل مقاله ، عقاید ، بیانیه ها و منابع در میان ژورنالیست های آمریکای لاتین که بدنبال فساد می گشتند را بوجود آورد بیشتر از 600 ژورنالیست ثبت نام کرده اند یک اقدام مشابهی بوسیله فدراسیون بین المللی ژورنالیست ها در آفریقا بوجود آمد که یک پایگاه اطلاعاتی را که اطلاعات آزادی به ژورنالیست های آفریقایی که روی فساد و حکومت تحقیقات می کنند قرار می دهد .
2 رسانه به عنوان ابزار اطلاعاتی و میز گرد برای بحث
یک جامعه واقعا دمکراتیک نیاز به شرکت شهروندان دارد اگر آنها وظیفه خود را صحیح انجام دهند آن رسانه شهروندان را در کار حکومتی شرکت داده و انها را وادار به عمل می کند به عنوان ابزار برای اشاعه اطلاعات این رسانه ها در انتخاب گزینه های بهتر به عموم کمک می کند مثلا به چه کسی رای دهند و از چه خط مشی باید پیروی کرده با کدام مخالف باشند .
از نظر ایده ال روزنامه ها و برنامه های امور انتشاراتی در رادیو و تلویزیون بایستی مردم آموزش داده و آنها را آگاه کرده و در امور مملکتی دخالت دهد ردیابی رسانه ها تا کنون در دمکراسی های جدید هنوز واضح و آشکار نیست به علت نیاز به ارضاء کردن بازار و یا نیاز به تنظیم در برابر مقامات حکومتی آنها اغلب مسئولیت شهروندی خود را مخدوش ساخته و بجای روشن کردن فکر عمومی به اقدامات شهری دیگر می پردازند انتخابات یک عمل دمکراتیک اصلی است که در آنجا رسانه ها می توانند تاثیرات مثبت و منفی داشته باشند همچنانکه جوامع مدرنیزه شده و رسانه ها فراگیر تر می شوند اثر خوب و موسسات سنتی ( مثل کلیسا ها ) در مراحل انتخاباتی کمتر بچشم می خورند در عوض کاندیدا ها و خوب ها برنامه ها و افکار خود را بوسیله رسانه ها در میان می گذارند بدین دلیل که چرا رقابت های انتخاباتی در بساری کشورها خیلی گران تر است هزینه تبلیغات تلویزیونی و روزنامه ای خیلی بالا بوده و اکنون نیاز به هزینه بالاتری دارد کاندیداهای مرفه شانس بیشتری دارند زیرا آن ها می توانند ستونهای روزنامه ای و یا هوایی را بخرند در بعضی کشورها کاندیدا به ژورنالیست ها رشوه پرداخت می کنند و یا به ویراستارانی که سر دبیرانی که کاندیداتوری آنها را به روشهای مختلف نشان دهند پول پرداخت می کنند رقابت های رسانه ای لزوما منحصر به رای دهندگان روشنفکر نیست نمونه ای از انتخابات ایالات متحده که توسط بسیاری از دمکراسی های جدید تقلید می شود نشان میدهد که رقابت های تلویزیونی متمایل به تاکید روی تکیه کلام و زیبائی تکیه دارد تا به خود عمیق و موضوع انتخابات کاندیداها قبل از رای دهندگان خود را آزمایش می کنند که انتخاب آنها توسط چگونگی وضع ظاهری روی صفحات تلویزیون تحت تاثیر قرار می گیرد .
هنوز موسانه در دمکراسی های جدید به آموزش عمومی در انتخابات می باشد برنامه های امور همگانی در رادیو و تلویزیون آنالیزای انتقادی و عمیق که برنامه های خبری و تجارت آنها را ایجاد نمی کنند بوجود می آورند علاوه بر این در کشورهایی مثل فیلیپین و اندونزی شبکه های تلویزیونی و رادیویی از بیانیه های همگانی و پیشرفته استفاده می کنند که رای دهندگان از آنها استفاده کرده و آنها نسبت به فروختی رای خود آگاه می سازند گفتگوها بوسیله سازمانهای رسانه ای تقویت شده و سازماندهی می شود و کاندیدا هایی را که فاقد قدرت مالی برای خرید مقاله ها و ستونهای رادیویی برای رساندن نظرات خود هستند کمک می کند این رسانه ها به همین ترتیب فضا و زمان را برای نمایندگان مستقل و رقابت NG-O برای انتخابات دقیق در اختیار آنها قرار داده و به خط مشی پولی پایان می دهند علی رغم اینها کاندیداهای پولداری که دسترسی خوبی به رسانه های گروهی دارند هنوز در مراحل جلوتر قرار دارند رسان هایی که این رسانه را ایجاد می کنند تا آنجا که انتخابات ادامه دارد مبهم باقی می ماند.
در بسیاری از دمکراسی های جدید رادیو به عنوان وسیله انتخابی در نظر گرفته می شود که جای روزنامه را در کشاندن شهروندان به میادین شهر برای بحث و گفتگو می گیرد در مقایسه با تلویزیون رادیو با هزینه کمتری بوده و وسیله قابل دسترس تری بوده و در بسیاری از کشورهای فقیری که زیر بنای رسانه ای هنوز توسعه نیافته است دیده می شود .
موج FM با سیگنالهای محلی می توانند به عنوان وسیاه ای برای ارتقای دمکراسی بکار روند در پنال 5 سال طول کشید بعد از اینکه ترمیم دمکراسی برای حکومت توسط جوامع شهری و ژورنالیست هایی که بحث می کردند که آن ممکن برای حکومت غیر قانونی باشد که کنترل امواج هوایی را در اختیار بگیرد امکان پذیر باشد در سال 1996 پنال اولین کشور در آسیای جنوبی شد که دارای ایستگاه FM غیر حکومتی به نام رادیو سازگار ماتای 4/102 بود امروزه 25 ایستگاه FM در سراسر کشور وجود دارد و بیشتر آنهابرای تبادل برنامه ها و اخبار می باشند ایستگاههای FM در پنال به عنوان منابع فرعی اطلاعاتی نسبت به کانالهای رسمی ایجاد شده و چون آنها محلی هستند به موارد محلی پرداخته و به گویشهای قومی و زبانی مختلف پنال می پردازند .
بوسیله تمرکز زدایی جوامع بنگاههای سخن پراکنی روستایی پنال نشان دادند که رادیو می تواند در ایجاد فرصت برای مردم نقشی داشته باشند که بتوانند انتخابات دقیق داشته و مراحل دمکراتیک را تقویت بکنند رادیو اسوارگادواری که در غرب پنال است دارای چنین ویژگیهای منابع معتبر اطلاعاتی است که مورد ممانت مسئولین حکومتی و شهروندان محلی و گروههای مائونیت می باشد .
اینترنت هم به عنوان وسیله دمکراتیک نسبت به روزنامه ها و یا تلویزیون در آمده و باعث تبادل آزادتر نظریات برای انواع گروههای اجتماعی می باشد در بسیاری از دمکراسی های جدید گروههای جوامع شهری و NGO اینترنت را به عنوان وسیله موثری برای انتشار اطلاعات و عقاید و همچنین برای ب حرکت در آوردن قوانین اعتراضی می دانند در سال 2000 در قلب اعتراضات گسترده علیه رئیس جمهور فیلیپین بنام استردا اینترنت به عنوان یک مرکزی برای فعالیت مخالفان فیلیپنو در آمده بود که تظاهذات مخصوصی را راه انداخته و باعث رقابتهای آنلاین و تحریک دانشجویان و طبقات متوسط و همچنین فیلیپینیها ی نواحی دیگری که نمی توانستند در تظاهرات کشورشان شرکت کنند بوجود آمده بود تعداد 5/7 میلیون فیلیپینی هنوز در خارج مشغول کارند و بوسیله وب بود که از اثار رخداد ها با خبرشده و در تظاهرات اجتماعی شرکت کردند .
در جای دیگر وب به عنوان یک بولتن خبری برای شهروندان انجام وظیفه کرده است عملیات متشابه و متقابل هزینه های کم وارد شدن و آزادی نسبی از کنترل حکومت به اینترنت یک حالتی داده است که در رسانه ها مورد استفاده قرار می گیرد در ارووپای شرقی و مرکزی NGO ها و سازمانهای رسانه ای از وب برای آموزش همگانی درباره انتخابات و همچنین احزاب سیاسی و کاندیدا ها استفاده کردند برای مثال در انتخابات محلی برگزار شده امسال در رومانی سایتهای مستقل مثل رومانیا آنلاین و الکتریون ro که به وسیله تهیه کنندگان خدماتی (TSP ) بوجود آمده است گاهی همراه با روزنامه ها اقدام به تهیه اخبار سیاسی و نتایج قبل از انتخاب آرا و سایر اطلاعات مربوط به انتخابات نموده اند بعضی از دانشجویان رومانیایی وب سایت خود را ایجاد کرده اند بنام الکترال 2000 ro که در آن یک بازی سیاسی متقابل را برای جلب نظر شهروندان برای انتخابات ایجاد کردند .
بیشتر رسانه های سنتی مثل روزنامه ها دارای نقش آموزشی و اطلاعاتی داشته و فضای بین دانش را که سایر موسسات اجتماعی نمی توانند پر کنند آنرا پر کنند پر می کنند برای مثال 2000 روزنامه لاپرانزای پانامایی یک تدارکات 6 هفته ای آموزشی برای چاپ روز یکشنبه ایجاد کرد که مورد هدف دانشجویان سال اول و دوم بود .
سر دبیران عقیده داشتند که دانشجویان اطلاعات اساسی و پایه ای برای کشور خود ندارند بنابراین درسهایی را در تاریخ وجغرافیا و سیاست ایجاد کردند و محتوای آنها شامل اطلاعات جدیدی بود که دانشجویان نمی توانستند در متون پیدا کنند بنابراین معلمان از کمک آموزشی ها در کلاسها و در کپی های روزنامه ای 140 مدرسه از آنها استفاده کردند این درسها که در مورد شهروندی بود منجر به افزایش شدید در جریان و تبلیغات شده و باعث منابع سودمند برای روزنامه هایی شد که عمل شهروندی را کامل می کردند .
شرکتهای رسانه ای اغلب از نیازی که برای رقابت با بازار سخت برای رسانه ها وجود دارد و از ناتوانی خود برای ایده های دمکراتیک رسانه ای احساس ناراحتی می کنند اما تجارب اخیر نشان داده است که این نیاز همیشه به این صورت نیست روزنامه اندونزیایی تمپو برای مثال یک آنالیز هفته ای برای اخبار علاوه بر گزارشات اصلی انجام می دهد و باعث ایجاد روزنامه نگاری خوب و جامع می شود که درباره خوانندگانی که آنها را مورد خطاب قرار می دهند مشهور هستند روزنامه تمپو که یکی از مهمترین و پر فروش ترین انتشارات اندونزی است بعنوان پایه دمکراسی شناخته شده و عقیده و آرا عمومی را روی موارد حکومتی و حقوق بشر و یا نزاعهای قومی قبیله ای مذهبی تاثیر گذار بوده است موفقیت تجاری آن از ارزش ژورنالیستی ان نکاسته است .
3- رسانه بعنوان سازنده صلح و اتحاد
دموکراسی نمی تواند در کشورهایی که در معرض خشونت و پاشیدگی است بوجود آید از نظر آرمانی دمکراسی باید مکانیزمهای گروههای را به تفکر واداشته و آنها را به گفتگو فرا بخواند طوری که بتوانند اختلاف خود را بطور صلح آمیز بیان کننده اگر آن دائما توسط خشونت و ناآرامی مواجه شود ساختار دمکراسی از هم می پاشد متاسفانه این موارد است که در بسیاری از دمکراسی های جدید در جایی که جابجایی محدودیتهای حکومتی منجر به دشمنی های کهنه می شود توسط مسئولین حکومتی بررسی می شود زدو خورد های خونینی که در یوگسلاوی سابق بوجود آمد سرنوشت در اماتیک این واقعیت را به ثبوت می رساند .
تجارت تاکنون نشان داده است که رسانه ها دارای نقش خنثی در زدو خورد ها نیستند در بسیاری از موارد آنها پرچم اختلاف را بوسیله جانب داریها و یا مراحل تقویتی و یا زیر پا گذاشتن حقایق و نیمه حقایق بیشتر می کند رسانه ها همچنین برای احساسی کردن خشونت بدون توضیح ریشه های زد و خورد مورد انتقاد قرار گرفته اند این رسانه ها از کوششهای سازنده صلح و یا مقالات انتفاد آمیز چشم پوشی می کنند که ممکن است پوشش کافی برای جنگ افروزی باشند در بعضی موارد آنها سخنرانی های مقرضانه کرده و باعث پیشرفت آشوب شده اند .
در بحبوحه جنگ در روآندا در سال 1990 یک ایستگاه رادیویی که بوسیله موسسات بین المللی حمایت می شد مرکز سخن پراکنی افراط گرانی شد که از نسل کشی و جنایت لذت می برند .
فهمیدن نقش حیاتی که رسانه در موقعیت های جنگی دارد بسیاری از NGO ها اقدام به آموزش ژورنالیست ها نمودند که به آن ژورنالیسم صلح می گفتند که مربوط به ارتقاء صلح و آشتی بوسیله رپورتاژهای دقیقی نمودند که به همه اطراف زدو خورد رسانده و توضیحات را برای مقابله با خشونت به طرق مختلف می رسانند این ژورنالیسم صلح از توجه به خشونت و تمرکز روی تاثیرات جنگ در جوامع هر دو طرف و کوشش آنها برای ایجاد پلی بین اختلافات آنها کوشش می کرد .
ژورنالیستهایی می شود که از مذاهب مختلف یا گروههای قومی در جنگ هستند .NGO های مختلف بطور منظم و پیشنهاداتی برای ژورنالیسم صلح می دهند .
نظریات مبتکرانه ای شامل پوششهایی توسط متفقان ژورنالیستهای مستقل (AJI ) در اندونزی کهدر سال 2001 در شهر جنگ زده آمبون در جزایر مولکاس ایجاد شد یک مرکز رسانه ای است که هر دو ژورنالیسم های مسلمان و مسیحیان که در شهر آمبون در اواخر 1997 بوجود آمد مطبوعات پولاریزه شد مسلمانان که شامل ژورنالیستها می شد منسوب به بخش مسلمان شهر بود و دسترس به جوامع مسیحی نداشتند و به همین طریق مسیحیان بودند این منجربه گزارشات یک طرفه شده و فقط برای شدت خشونت در جامعه بکار گرفته شده مرکز رسانه ای تبادل اطلاعات را آسان ساخته و منابعی از هر دو گروه مسلمان و مسیحی در دسترس ژورنالیستهای ادیان مختلف قرار داد همچنین اجازه داده شد ژورنالیستها همدیگر را ملاقات کرده و بشناسند و از مرزی که شر را تقسم می کرد عبور کنند این کوشش ها باعث ایجاد اعتماد بین ژورنالیستها یک طرفه و دولت و NGO و از طرف دیگر مقامات نظامی و پلیسی شده چنین اعتمادی به نوبه خود در مستحکم ساختن حمایت همگانی برای صلح و آرامش کمک کرد .
کوشش مبتکرانه دیگری برای ایجاد پل بین گروههای مختلف یک تیم گزارشی با قومیت مختلف بود که در مقدونیه در سال 1995 بوجود آمد این تیم شامل گزارش گری بود که هر کدام از آنها با زبان مختلف مقدونیه ای یک زبان آلبانیایی و یک روزنامه ترکی زبان و یک ایستگاه رادیویی با زبان مقدونیی بود این تیم همچنین مصاحباتی را انجام داد و زمینه های دیداری برای تشریح موقعیتهای جاری در مقدونیه ایجاد کرد و فشار داد که چطور گروههای مختلف قومی از بحرانهای اقتصادی رنج برده و چگونه برای بقاء در شرایط مختلف مبارزه می کنند .
رادیوی همگانی در ایجاد پل و پر کردن فضا بین جوامع مفید است در کلمبیا یک گروه NGO و ایستگاه رادیوی محلی تشکیل سیستم ارتباطی ملی لاپاز و یا SIPAZ نموده اند برای صلح که در مناطقی عملی می کند که خشونت شامل چریکهای درگیر نظامیان و مقاطعه کاران دارویی ( مواد مخدر ) می باشند ( SIPAZ ) باعث شد که این ایستگاهها در شبکه های خود اخباری را تولید و تبادل کنند که موجب تقویت صلح و آرامش می شود آن همچنین یک برنامه خبری را تولید کرد که از طریق اینترنت به 42 ایستگاه رادیوی محلی و رقبای NGO در سراسر کلمبیا فرستاده می شد .
SIPAZ خشونت و زدو خورد را پوشش نمی دهد زیرا تقریبا پوششهای کافی این رویداد ها در رسانه های اصلی وجود دارد ولی آن روی نتایج بعدی آن پرداخته و متونی را تهیه می کن که درآن خشونت اتفاق افتاده است SIPAZ همچنین سعی در تقویت و تشویق جوامع برای صلح و توسعه کوشش کرده و اعمال فرهنگ محلی را در برنامه هایش می گنجاند.
رادیو برای صلح بین المللی (RFPI یا رادیوی بین المللی PAZ ) که در کاستاریکا پایه گذاری شده است باعث ارتقاء ژورنالیزم صلح در درجه جهانی از طریق رادیو با امواج کوتاه و اینترنت شده است RFPI برنامه های خود را از تهیه کنندگان مستقل وفعالان رسانه ای در سراسر جهان دریافت می کند آن یک دستگاه رادیویی مستقل بوده و هدفش تکامل تفاهم از راه رساندن صدا به گروه کثیری از کاربران رسانه ای است که در 24 ساعت امواج متوسط از RFPI در ال رودی کاستاریکا رادیویی خود را تنظیم می کنند RFPI همچنین رادیو های دشمن را استناد سازی و کنترل کرده و استفاده رسانه ها را توسط گروههای افراطی طلب کنترل می کند.
نقش رسانه در پیشرفت جامعه
تعاریف ارتباط :
کلمه ارتباط یا Communication از ریشه لاتین Communis به معنی اشتراک گرفته شده است این کلمه در زبان فارسی به صورت مصدر عربی باب افعال به کار می رود که در لغت به معنی پیوند دادن و ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معنی بستگی پیوند پیوستگی و رابطه کاربرد دارد . در مورد تمایز دو واژه ارتباط یکی به معنای مفرد Communication و دیگر به معنای جمع Communications محققان عقیده دارند کلمه ارتباطات به صورت مفرد نشانگر فرایند و جریانی است که پیام را از منبع یا فرستنده به مقصد یا گیرنده ارسال می کند اما کلمه ارتباطات به صورت جمع به معنی ابزار و وسیل پیام رسانی می باشد .
در صورتی که قصد پیام دهنده از انتقال پیام برای گیرندگان زیادی مطرح باشد آن را ارتباط جمعی می گویند ویلبر شرام در کتاب فراگرد و تاثیر ارتباط جمعی می گوید : (( در فراگرد ارتباط به طور کلی ما می خواهیم با گیرنده پیام خود را در یک مورد و مسئله معین همانندی یا اشتراک فکر ایجاد کنیم )) فرهنگ انگلیسی به فارسی آریان پور برای لغت Communication معادل فارسی زیر را ارائه داده است ارتباط خطوط ارتباطی وسایل ارتباطی مبادله گزارش ابلاغیه ابلاغ اطلاعیه نقل و انتقال مراوده اخبار مشارکت جلسه رسمی و سری فراماسیون ها عمل رساندن کاغذ نویسی مکاتبه و سرایت را ارائه داده است .
ارسطو فیلسوف یونانی شاید اولین اندیشمند باشد که حدود 2300 سال پیش نخستین بار در زمینه ارتباط سخن گفت او در کتاب مطالعه معانی بیان (ریطوریقا ) که معمولا آن را مترادف ارتباط می دانند در تعریف ارتباط می نویسد (( ارتباط عبارت است از جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران )) . انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی تعریف زیر را برای ارتباط ارائه داده است : (( منظور از ارتباط روزنامه ها نشریات مجلات کتاب ها رادیو تلویزیون آگهی ارتباطات دور و پست است همچنین ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیت های فوق به عهده دارند و دریافت این اطلاعات به وسیله عده زیادی از انسان ها در یک زمان )) او در این مورد اضافه کرد که یکی از ویژگیهای ارتباط جمعی عظمت نفوذ آن است سادنی هید در کتاب برنامه های رادیو و تلویزیون در آمریکا درباره این می گوید :واژه ارتباط جمعی حاوی پنج ویژگی است :
1 – تعداد گیرندگان وسایل ارتباط جمعی نسبتا زیاد است .
2 – ترتیب گیرندگان بسیار متنوع است .
3- با ارسال پیام از طریق وسایل ارتباط جمعی نوعی تکثیر پیام به وجود می اید .
4- توزیع پیام سریع است .
5- هزینه برای مصرف کننده کم است .
نظریه ها
نظریه های انتقادی و رادیکال : به طور کلی نظریات انتقادی بر نقد جایگاه و آثار اجتماعی وسایل ارتباط جمعی و پیامد های ارتباطی استوار است از مجموع نظریات رادیکال می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1 – مارکسیسم کلاسیک (orthodox Marxism ) : مارکس ضمن تفکیک زیر بنا و روبنا در جامعه نقش اصلی را به زیر بنا می دهد و رو بنا را متعین می داند به عقیده وی ساختار اقتصادی موجب تغییرات فرهنگی می شود وی زیر بنا را همان شیوه معشیت می داند و رو بنا را ایدئولوژی به اعتقاد مارکس طبقه ای که ابزار تولید را مالک است یعنی بر زیر بنا مسلط است برای بقا و ماندگاری خود اندیشه های متناسب با آن را تولید می کند به عبارت دیگر اندیشه هیئت حاکمه اندیشه حاکم بر جامعه است لذا وی آزادی جامعه بورژوایی را ناممکن می داند و معتقد است وقتی امکانات و اختییارات جامعه در دست طبقه کارگر باشد از آزادی واقعی مطبوعات میسر می شود و خلاصه این که نگرش مارکسیسم کلاسیک سلطه سرمایه داری بر امکانات و شیوه های تولید موجب ناکارایی وسایل ارتباط جمعی می داند .
2- نظریه اقتصاد سیاسی رسانه ها (political economic ) : این نظریه بر وابستگی جهان بینی به زیر ساخت اقتصادی تاکید دارد و توجه پژوهش و تحقیق را متوجه تحلیل تجربی ساختاری مالکیت و انواع عملکرد نیروهای بازار رسانه ها می داند و به همین دلیل است که نهاد رسانه ای را بخشی از نظام اقتصادی می پندارد که با نظام سیاسی پیوند تنگاتنگ دارد ویژگی بارز اطلاعاتی که رسانه ها برای جامعه تولید می کنند از طریق ارزش مبادله ای پیامهای مختلف رسانه ها و منافع اقتصادی مالکان و تصمیم گیرندگان روشن شود نتیجه چنین وضعی را باید در کاهش منافع رسانه ای مستقل تمرکز بر بازارهای بزرگ تر و نفی بخشی های ضعیف تر و فقیر تر مخاطبان بالقوه مشاهده کرد طبق نظریه اقتصادی سیاسی رسانه ها موسسات فرهنگی نیز اسیر چنگال سرمایه هستند و به آنها مانند یک موسسه تجاری و سودآور نگریسته می شود یعنی در یک کلام منطق بازار مسلط بر حوزه اندیشه و فرهنگ است .
3- مطالعه فرهنگی (cuitural studies ) :در این نظریه در مقایسه با نظریات مارکسیسم کلاسیک و اقتصاد سیاسی رسانه ای جایگاه مستقل و آزاد تری برای فرهنگ در نظر گرفته می شود و به اقتصاد صرف تاکید نمی شود در این نظریه کسانی مثل گرامشی لویی آلتوسر و روژه گارودی هر کدام عامل فرهنگی را موثرتر از اقتصاد می دانند از دیدگاه مک کونیل این نظریه به جای پرداختن به عوامل ساختاری و اقتصادی جهان بینی که گرایشی به طبقه دارد بیشتر به خود جهان بینی نظر دارد به این تربیت وسایل ارتباط جمعی از نظر افرادی چون التوسر جزو ابزارها و دستگاههای ایدئولوژیی کسر داری محسوب می شوند .
4- مطالعات فرهنگ توده (mass culture studies ) : مجموعه نظریاتی متاثر از مکتب فرانکفورت معروف ترین صاحب نظر در این مجموعه ادگار مورن است با طرح نظریه زمان زدگی به مسئله صنایع فرهنگی و فرهنگ توده شکل تازه ای بخشیده است وی عقیده دارد با پایان قرن نوزدهم عصر استعمار مادی و جغرافیایی به پایان قرن نوزدهم عصر استعماری مادی و جغرافیایی به پایان می رسد و با آغاز قرن بیستم استعمار فکر و اندیشه که دارای زمینه های نامحدود است آغاز می شود با تحولات صنعتی صنایع فرهنگی جدید هم به وجود می آید که دارای همان خصوصیات تولید تجاری هستند فرهنگ توده محصول همین صنایع فرهنگی است این فرهنگ فرهنگی سطحی و مبتذل است که در سطح انبوه پیش می رود و خلاقیت و ابتکار را از بین می برد و کار فرهنگی را تبدیل به کالای تجاری می کند .
5- مکتب فرانکفورت ( Frankfurt school )
بیشتر مطالعات مکتب فرانکفورت در جهت انتقاد از جامعه نوین و اجزای سازنده اش بوده است در حالی که نظریه مارکسیست کلاسیک بیشتر راجع به اقتصاد بود جهت گیری این مکتب معطوف به سطح فرهنگی و آنچه که واقعیت جامعه سرمایه داری نوین می خواند بوده است طبق نظریه مکتب فرانکفورت کانون تسلط جهان نوین از از قلمروی اقتصادی به قلمروی فرهنگی منتقل گشته است . طبق این نظریه مکتب فرانکفورت کانون تسلط جهان نوین از قلمروی اقتصادی به قلمروی فرهنگی منتقل گشته است طبق این نظریه در جامعه نوین سرکوب ناشی از عقلانیت جای استعمار اقتصادی را به عنوان مسئله اجتماعی غالب گرفته است .
ویژگیهای عمده این مکتب عبارتند از :
1 – مکتب فرانکفورت با مکتب مارکسیسم کلاسیک شباهت زیادی دارد اما از احزاب کمونیستی به اندازه احزاب دست راستی دور است .
2- قائل به جدایی و تفکیک ارزش از دانش نیست .
3- تلاش انسان را برای تسلط بر طبیعت به سرکوبی آزادی فردی و محدودیت آگهیهای بشر می داند .
4- جوامع را به سوی یکپارچگی و اداره شدن واحد می پندارد .
دو نظر متفاوت درباره اثرات رسانه های همگانی در جامعه وجود دارد در وهله اول منتقدان که بر این باورند که رسانه های جمعی مسئول جنایت های روز افزون و تضعیف روحیه عمومی از یک سو و کاهش حس اخلاقی و نگرش صحیح سیاسی از سوی دیگرند و دیگری حامیان رسانه های جمعی که معتقدند این رسانه ها عامل آشکار سازی فساد مالی افشای تحولات سیاسی ، تبادل اطلاعات افکار و عقاید می باشند .
پس ما بعنوان عضوی از این جامعه که همه تکاپویش به سمت توسعه و توسعه یافتگی معطوف است لحظه ای فرض کنیم که این وسایل نبودند و یا اصلا ابزاری بعنوان رسانه ها وجود نداشتند چه اتفاقی می افتاد ؟
شاید هیچ وقت به سمت توسعه نمی رفتیم .
نتیجه
بطور کلی از مسئله رسانه ها و هویت جوانان چنین برداشت می شود که : از آنجا که رسانه ها حکم قلب جامعه را دارند و تمام رگ ها و ش ریان ها از درون آن می گذرد باید آنچه وارد آنها می شود و آنچه خارج می گردد نظارت کامل داشت رسانه ها باید یادآور هویت جمعی برای مردم باشند و مصرف آنها منجر به واکنش منفی در مخاطب نشود .
تولیدات رسانه ای باید آنچنان ارزشمند و با کیفیت باشد که بتواند جوانان ما را جذب کنند زیرا همانطور که اشاره شد غرب برای گرایش جوانان به سوی خود جلوه لازم را به کارهای خود داده است و این کار از طریق کار کردن روی مسایل بنیادی انجام شده است تحقیقات انجام شده در دهه 70 و 80 نشان داد که افراد خودشان را در معرض پیام هایی قرار می دهند که با آن پیام ها همدل و همسو شده اند .
در این میان رسالت روحانیت و حوزه های علمیه را نیز فراموش کرد اجرای برنامه های خشک مذهبی همراه با اجرای روحانی چندان چهره خوشایندی ندارد بلکه باید مباحث بلند مذهبی را در قالب سریال ها و کارتون ها و یا نشست های صمیمی با جوانان همراه با جلوه های ویژه هنری به جوانان انتقال داد استفاده از شخصیت های روحانی در برنامه های پزشکی سیاسی و اقتصادی و هنری نیز می تواند در جذب جوانان به سوی هویت دینی موثر باشد از آنجا که برای جوان باید جوان بود در برنامه های اصیل تلویزیونی و رادیویی ویا در شبکه های اینترنتی باید از نیروهای جوان و شاداب استفاده کرد و حتی الامکان از نیروهای پیشکسوت در خط دهی فکری استفاده نمود .
تجربه ایران اسلامی نشان داده است که هویت جوانان می تواند در چارچوب منطق و گفت و گو معننا شود و برای معنا گرفتن آن بیش و پیش از مطلوب برسد و آن گاه توسط رسانه های جمعی با زبان مناسب عرضه شود تا زمانی که کانون اندیشه در رسانه های جمعی متمرکز شود حاصل ان تنها تقویت فرهنگی و نه تعمیق فرهنگی پایدار است تا زمانی رسانه ها رساننده اندیشه ها می شوند که در مراکز اصلی خود تولید می شوند در این صورت نقش سازنده ها در این فرایند عبارتست از :
1- بازآفرینی فرهنگ بومی و غلبه بر عوارض ناشی از گسستگی تاریخی
2- برقراری پیوند میان جهان و جامعه ( تبادل فرهنگی )
3- کاهش از هم گسستگی درون بخشی و میان بخشی و حل تعارض های اجتماعی
4- ارتقای هویت مدنی و تقویت فرهنگ گفت و گو .
نتیجه گیری :
بسیاری از صاحب نظران معتقدند که حکمرانی تجویزی نیست بااین حال برخی اشکال حکمرانی بدون شک بهتر از سایر اشکال است در مورد عوامل و عنناصر تشکیل دهنده حکمرانی خوب اختلاف نظر زیادی وجود ندارد .
با این حال استفاده عملی ویژگیهای حکمرانی خوب اختلاف نظرهایی را به وجود می آورد زیرا این ویژگیها با یکدیگر در تعارض هستند و تاکید بیش از حد بر یک ویژگی ممکن است منجر به بروز نتایج ناخواسته شود مشارکت عمومی اصلی جذاب است اما افراط در آن منجر به خط مشی گذاری گروهی و اتخاذ تصمیمات توسط افرادی می شود که از دانش کمی برخوردار بوده و التزام به ژاسخگویی ندارند همچنین وجود رسانه های مستقل و مهار نشده ممکن است توجیه ناپذیر جلوه کند میزان تاکید بر ابعاد مختلف حکمرانی سالم در شرایط مختلف متفاوت است زیرا جوامع برای پیامد ها و نتایج مختلف ارزشهای متفاوتی قائلند بعنوان مثال : فرهنگهای سود جوی غربی ٰ، برای کارایی اهمیت بیشتری قائلند در مقابل برخی فرهنگها برای حقوق افراد اهمیت زیادی قائلند و برخی دیگر بر تعهدات گروهی تاکید می ورزند برخی جوامع هدف اول خود را رشد اقتصادی می دانند و برخی دیگر برای تنوع و غنای فرهنگی ارزش قائلند و....
تعیین عوامل تشکیل دهنده حکمرانی خوب منجر به بحث و مناقشه روی هنجارهای فرهنگی و ارزشی و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی دلخواه می شود این نیز خود منجر به بروز سوالاتی چون نقش دولت نحوه ارتباط دولتها با شهروندان روابط بین شاخه های قانون گذار اجرایی و قضایی دولت و نقش بخشهای مختلف می شود .
یکی دیگر از سوالات مرتبط با مفهوم حکمرانی خوب این است که چه موقع رویکرد های مختلف نسبت به حکمرانی با مراحل مختلف توسعه سازگاری و تناسب دارند آنچه که تحت برخی از شرایط تاریخی دلخواه بنظ می رسد ممکن است تحت شرایطی دیگر دلخواه نباشد بعنوان مثال : بسیاری از منتقدان سنگاپور را بعنوان جامعه ای سرکوب گر و برخوردار از کنترل زیاد دولتی تصور می کنند با این حال توسعه اجتماعی و اقتصادی سنگاپور در 30 سال گذشته موجب پیشی گرفتن این کشور از بسیاری از کشورهای در حال توسعه ثروتمند شده است نخست وزیر این کشور بخش اعظم موفقیت اقتصادی و ثبات اجتماعی سنگاپور را به سیاستهای حکمرانی نسبت می دهد .
بحث درباره حکمرانی خوب سوالاتی درباره ابزارها و اهداف به وجود می آورد بعنوان مثال : آیا دموکراسی یک ابزار است یا یک هدف .
با این حال همه چیز نسبی نیست برخی هنجارها و ارزشهای جهانی وجود دارند که بین فرهنگهای مختلف کاربرد دارند مثلا سازمان ملل متحد سیستمی حاوی ویژگیهای حکمرانی خوب را منتشر کرده است که شامل بسیاری از هنجارهای مطرح شده نظیر مشارکت حکمرانی قانونی شفافیت پاسخگویی کارآیی و اثر بخشی است .
درک و شناخت عمیق مفهوم حکمرانی خوب می تواند معیارهای ارزشمندی را فراهم کند که به دولتها و جوامع کمک کند تا درک بهتری از رابطه بین اشکال مختلف نهادی و راههای فراهم آوردن سلامت اجتماعی اقتصادی برای شهروندان به دست آوردند درک بهتر حکمرانی خوب می تواند یک نقشه راه یا مبنایی برای قضاوت در خصوص فرایند های آتی اصلاحات نهادی و تکامل در بخش دولتی فراهم کند .
فهرست منابع و ماخذ
مقاله دکتر میر حسین تحت عنوان حکمرانی خوب
مقاله دکتر معصومه گفتمان قالب حکمرانی خوب
امیر اکبری مشارکت مردم در حکومت
افتخاری اصغر صبا رسانه ها
نافلر الوبن موج سوم ترجمه شهین دخت خواندلی
منابع خارج :
www. newsecvlavism/ Com /2009/08/29
www.unescap/Avg/pvs/pvoject Activities/andaing/gg/gover nance
www. SeienceDirect.com
www. Apm.co.uk/icgggps/downloodup lood/standard.pdf
www.oclgounts. Edv.ar/ reseaveh/website pover Adelaide fafer.pdf
www.qol. Pol- gmdv-se /con ferences/November 2005 /papers/ goldsimit pdf.
[1] -کارشناس اتومبیل بیمه ایران ، دانشجوی کارشناسی ارشد بیمه بازرگانی گرایش بیمه