ترجمه : محمد مویدعابدی جهت پروژه سیستمهای پیشرفته مدیریت اطلاعات استاد گرامی جناب آقای دکتر رضایی کلیدبری به همراه چکیده و نتیجه مقاله اصلی از السویر
چکیده:
کشورهایی که در آن سازمان ها یا شرکت ها در شبکه های پیچیده گنجانده شده اند و مدیران آنها زمان قابل توجهی را فعالانه صرف شبکه بندی می کنند، از سوی محققین، گروه خرید و بازاریابی صنعتی (EMP) نام گرفته اند. با این همه، ارزیابی بخوبی اجرای این ابعاد یعنی ساختار و رفتارهای شبکه بندی خارجی، که بر عملکرد SME اثر می گذارند، چندان مورد توجه و حمایت قرار گرفته نشد. در این تحقیق، طی ارزیابی سوابق از متون EMP قبل ، به منظور ارزیابی سبک مدیریتی CEO از هوش هیجانی و تکنیک کارآفرینی استفاده کردیم. ساختار شبکه بر مبنای میزان و درجات نمرکز، اندازه گیری می شود. داده ها از 227 CEO شرکت های فناوری اطلاعاتِ کوچک ایرانی، جمع آوری شد. لذا به منظور سنجش این فرضیات، به ادغام مدل سازی معادله ساختاری ارتقا دهنده سبک کارآفرینی، ساختار شبکه و رفتار شبکه سازی خارجی است. عملکرد SME هر دو عامل، یعنی تحت تأثیر ساختار شبکه و رفتار شبکه سازی خارجی قرار دارد. رفتار میانجی ساختار شبکه نیز مورد بحث قرار گرفته شد. در اینجا، نتایج ما، نشان می دهد که سبک کارآفرینی بر رفتار شبکه سازی تأثیر ندارد. چندین مدیریتی بر جای مانده از ایم یافته ها، مورد بحث قرار گرفته شد.
لغات کلیدی: شبکه های کارآفرینی، هوش هیجانی، رفتارهای شبکه سازی، ساختار شبکه، تحلیل شبکه اجتماعی
1- مقدمه
مبنا و شالوده تحقیق حاضر در زمینهِ گروه و بازاریابی صنعتی (IMP)، شوکت های گنجانده شده در شبکه های پیچیده و در عین خال ضرورت ارائه پاسخ یا واکنش داخلی به صورت یک رفتار شبکه سازی فعال است. این ساختارهای شبکه ای، به اشکال مختلفی موجود می باشند (کاو الوسکی، وتیل و گاستانسون 2013، مولر 2005). که با گذشت زمان تغییر می یابند (هاکانسن 2009) نحوه شناسایی و مقوله بندی رفتار های مختلف شبکه سازی بیرونی نیز در آثار پژوهشیِ فورد، گادی، هاکانسن و استوهاتا (2003) و تارنتن، هانن برگ و نادی (2013) مورد بحث قرار گرفته شد. با این همه، با توجه به نقش EMP در تحقیقات موردی، این اثر تجربی به منظور تشخصی دامنه نفوذ ساختار شبکه و رفتار شبکه سازی خارجی در عملکرد سازمانی، به اجرا درآمد. در اقدامات نوآورانه اخیر از ابعادی مثل شبیه سازی استفاده شد (فاگرزود و ساتکلیف 2012). با این همه فقدان داده های مروط به پیامدهای تجربی و نیز کمبود اطلاعات در حیطه متون بازاریابی، بوضوح به چشم می خورد. (جاپ و آندرسون 2003، پالمامتر، اسکمر، هاستن، ؟؟؟ و گاپاکارشینا 2007). اهمیت شبکه ها و شبکه سازی در میان سازمان های با سایز کوچک و متوسط (SMES) توسط جمعی از مؤلفین مطرح گردید. (با توجه به ضرورت و نیاز SME’s در کسب منابع سایر سازمان ها) (کاوا، مازت ومیلی 1994، پارتانن، مولر، وسترلاند، راجالا و رجالا 2008، یتکانن 1998). در نظام اقتصادی امروز، اهمیت SMEs و فعالیت های کارآفرینی به موضوعی فوق العاده حائز اهمیت تیدسل شد )کاری و ؟؟؟ 1998). این سازمان ها نقش مهمی در کمک به کشورها برای بازسازی نظام های اقتصادی شان، (بویژه پس از وقوع رکود) دارند (سایدین، مارتیکانین، پوامالانین و کیلاهیدو 2012). SMEs در گروه EMP از زوایای مختلف ارزیابی شد (استیون، زالکوسکی و باتانی 2003، وسترلاند واسوان 2008). برخی از محققین فعال در سایر قیمت ها نیز به بررسی فاکتورهای اثرگذار بر کارایی SME ها پرداختند (هاگز و مورگان 2007، کوان ولی 2003). شواهد بدست آمده از این مطالعات، نشان می دهد که سبک کارآفرینی (ساینین 2012، ویک لاند 1999)، هوش هیجانی (لی وشنگ 2011، اُبایل، هامفری، لولاک، هاو و استوری 2001)، قابلیت نوآوری (اُروار، گیلور و کارسون 2009، ویراواردنا و امکس و ژولین (2006)، همانند سرمایه اجتماعی اجتماعی و فعالیت های شبکه سازی (پاراتاتن 2008، وسترلاند و اسوان 2008) بر عملکرد SME ها اثر می گذارد. لذا با تکیه بر این متون و آثار پژوهش، هدف اصلی بررسی ویژگی های کارآفرینان بویژه ویژگی های اثرگذار بر عملکرد SME، از طریق بررسی نقش واسطه ای ساختار شبکه و رفتار شبکه سازی خارجی است. مطالعه ما از اهمیت و جایگاه فوق العاده بالایی برخوردار می باشد. اهمیت نخست، تشخیص جایگاه و ارزش رفتار شبکه سازی خارجی بر عملکرد است که در برخی از مطالعات اجرا شده پیرامون رفتار سازمانی، بر آنها تأکید شده است (فارت و دگراتی 2004، ولف و ماسر 2010).
با تمام این تفاسیر، دانش آشکاری در خصوص بررسی این رابطه و نحوه عملیات SME ها وجود ندارد. لذا این تحقیق نقش مهمی در شناخت تأثیر شبکه ها و شبکه سازی، از طریق بررسی نفوذِ رفتار شبکه سازی خارجی CEO بر عملکرد SME دارد. دوم، تأثیر CEO بر عملکرد به صورت یک دوره طولانی در متون و مطالعات مدیریت استراتژیکِ مورد بحث و بررسی قرار گرفته شد (؟؟؟ ، کاداد و بتیس 2012). در سالهای اخیر با نقش تحقیقات کلیدی در بررسی ها و روش ها مدیریت استراتژک، با عنوان ̋ استراتژی عصبی̋ مطرح گردید (پاول 2011). در تحقیق استراتژی عصبی، عمده تمرکز بر نقش ̋ هوش هیجانی̋ CEO و رفتار شبکه سازی خارجی است. در این مطالعه از هر دو پارامتر ̋̋ هوش هیجانی̋ و ̋̋ رفتار شبکه بندی خارجی̋ در توسعه مدل مفهومی اشاره کردیم در مطالعات اولیه، بررسی تأثیر مستقل هوش هیجانی و سبک کارآفرینی بر عملکرد چندان بررسی نشد. لذا تحقیق حاضر مربوط به بررسی ساختار شبکه و رفتار شبکه سازی خارجی و نقش واسطه ای آن در عملکرد SME ها است هر چند تحقیق اخیر حول محور SME ها بر درک و اهمیت محرک های عملکرد SME اشاره دارد امّا در این قسمت کارشناسان ملزم به ارائه یک بازنگری کلی در خصوص فاکتورهای اثرگذار بر عملکرد SME می باشند. ب مبنای تئوری شبکه گروهی IMP، هوش هیجانی و تئوری های کارآفرینی، به بررسی هم زمان تأثیر هوش هیجانی، سبک کارآفرینی، ساختار شبکه رفتار شبکه بندی بیرونی به عملکرد می پردازیم بخش باقیمانده مقاله به شکل زیر سازماندهی شده است. نخست بررسی متون مربوط و سپس تدوین فرضیات. در مرحله بعد توصیف مترولوژی تحقیق و ترسیم رئوس کلی و نیز بازنمایی نمایش. قسمت پایانی مقاله مربوط به مضامین مدیریتی و مسیرهای تحقیقاتی آینده است.
2- پسشینه تحقیق و توسعه فرضیات
نقش شبکه سازی خارجی در SME ها به یک مفهوم تحقیقی مهم تبدیل شده است (گدیمور، کارسون وردک 2006، پارتانن 2008، تیکانن 1998)
با این همه، بخش عمده این مطالعات بر سرمایه اجتماعی و فعالیت های شبکه بندی تکیه داشته و در آنها توجه بالایی به شناسایی محرک های عملکرد SME نشده است (لی، هیانگ وستای 2009، ماری لیس، راندل، تیلی ولی 2011). بر مبنای متون IME و دیدگاه منبع مواد سازمان، در خصوص ساختار شبکه و تأثیر آن بر عملکرد SME و نیز بررسی جنبه های نوظهور متون استراتژی عصبی، هدف این مقاله، تحلیل نقش های مستقیم و غیرمستقیم هوش هیجانی CEO و سبک کارآفرینانه آنها بر رفتار شبکه بندی خارجی شاختار شبکه و عملکرد SME است؛ شبکه ها و روابط تجاری، تأثیر قابل توجهی بر توانایی سازمان در تداوم و بهبود مزایای رقابتی دارند (فورد، گادی، هاکانسن و انتیوا 2006) متون IMP و دیدگاه منبع مدار سازمان، با اهمیت دسترسی به منابع غیرمستقیم سازمان را آشکار می سازند (فورد 2006، هاکانسن و اسنوتا 1989، زی فارمان، هانن برگ و فئودی 2011). نقش شبکه ها و نقش حساس و حیاتی در موقعیت SME ها تبدیل شده است. هر چند بقای SME ها به شدت وابسته به توانایی آنها در توسعه دانش جدید است، امّا فقدان منابع مورد نیاز در اجرای این قبیل فعالیت ها بوضوح دیده می شود (پارتانن 2008) نتایج مطالعات مربوط به SME ها، نشان می دهد که تنها از طریق پایه ریزی و حفظ شبکه رقبا، قادر به نوآور نمود آنها و افزایش رشد قعالیت تجاری آنها خواهیم بود. (کانتو، مونتاگینی و سباتیانی 201، وسترل ندواسوان 2008) لذا در تحقیق حاضر، بر پایه تئوری شبکه اجتماعی (SNT)، به بررسی رابطه میان ویژگی های شبکه ای CEOS و عملکرد SME پرداختیم. از این رو عمده تمرکز ما بر 2 ویژگی شبکه ای، یعنی ساختار شبکه و رفتار شبکه سازی خارجی است. ساختار شبکه، فاکتوری مهم در کب منابع (والسوزسکی 2006) اثرگذار بر عملکرد SME است. (میرا، کیددوف و براس 2001) بورت (1995)، به بحث پیرامون نقش ساختار شبکه کارگزاران بر افزایش سطوح بازدهی پرداخت در این تحقیق، ساختار شبکه به عنوان یک سازه چند بعدی، متشکل از روزنه های ساختاری و مرکز گرایی است (بورت 1995، فانگ و وانگ 2012). یک روزنه ساختاری، مانعی در رابطه میان 2 قرارداد منعقد شد، میان کارگزاران است (براس، گالاسکوسکی، گریو، وستای 2004، صفحه 799). روزنه ساختاری هان 2 گروه نقش آفرینان در یک شبکه، به معنی فعالیت مستقل آنها در گروههای مختلف و ناآگاهی شان از یکدیگر نسبت (بورت 1992). این در حالی است که منابع اطلاعاتی موجود در گروههای سازمانی با روزنه های ساختاری، کاملاً متمایز و منحصر به فرد است لذا نقش آفرینان در هر گروه، تمایل به دسترسی به منابع بیشتر اطلاعاتی دارند. واسطه گری کارآفرینان در جریان اطلاعاتی میان دو گروه، به قدرت و نیرویی ایده آل در کنترل فرصت ها تبدیل شده است. اپیت، ون در ماروی، برتن، سالهی، سانگاری و کاریونا 2006) بُعد دیگر ساختار شبکه که در این تحقیق به آن اکتفا نمودیم، مرکزگرایی است. مرکزگرایی اشاره به درجه روابط درونی سازمان، اعم از مستقیم یا غیرمستقیم با سایر شرکت ها دارد. (هاردی، فیلیپز و لارنش 2003). CEO هایی که در مرکز این شبکه قرار دارند، احتمالاً به نحوه ایده آلی به اجرای وظایف می پردازند زیرا از موقعیت مناسبی در بهره برداری از منابع استراتژیکی (باند، هاستن و تانگ 2008) و تشخیص پتانسیل ها و نیز جذب دانش فعلی در شبکه برخوردار هستند. (جروگاتی و هالگین 2011) رفتار شبکه سازی خارجی، یکی از ویژگی های رفتاری CEO هاست. متون و آثار پژوهشی، نشان می دهد که شرکت ها قادر به کسب سود از روابط بر جا می ماند، از شبکه بندی اجتماعی اند (مورالاس، ویلکنن و یانگ 2005) نتایج مطالعات مربوط به رفتار سازمانی، دال بر رابطه میان رفتار شبکه بندی خارجی با عملکرد شغلی است (تامسون 2005)
رفتار شبکه بندی خارجی در این تحقیق به اقدامی برای پایه ریزی، توسعه، حفظ و استفاده از قراردادهاست (فورد 2003) این در حالی است که رفتار شبکه بندی خارجی کاملاً متفاوت از ساختار شبکه است (میشل ویورکل 1993). به منظور بررسی رابطه میان رفتار شبکه بندی خارجی و عملکرد SME، مطالعه مجزایی صورت گرفته نشد. لذا در راستای کنترل این وقفه، به مفهوم سازی رفتار شبکه بندی خارجی به عنوان یک ساز خبر بعدی (متشکل از پایه ریزی، حفظ و استفاده از قراردادها) می پردازیم (ولف و ماسر 2006) متون استراتژی عصبی، علاوه بر ویژگی های شبکه ای، نشان می دهند که هوش هیجانی و سبک کارآفرینی به عملکرد SME اثر می گذارند. (شینگ 2001، سیونن 2012)، ضریب هوش افراد (IQ) به تنهاییِ توصیف کننده تغییرات در عملکرد شغلی نیست از این رو تأثیرات صالح فاکتورها اعم از هوش هیجانی نیز باید بررسی شود (حمابی، سیدانی، ابورزاکی 2008، سالماین و ال شیخ 2007). با وجود نبود توافق حول محور تعریف هوش هیجانی محققان بر این عقیده اند که هوش هیجانی، یک فاکتور پیش بینی کننده قویِ عملکرد در سطوح فردی و سازمانی است (کامان دولف 2008). به دنبال اظهارات ون رویِ و وسیاوادان (2004)، به توصیف هوش هیجانی به عنوان، مجموعه ای از بهترین قابلیت ها (کلامی و غیرکلامی)، که فرد را به سمت تولید، تشخیص، نمایانی، شناخت و ارزیابی ویژگیِ ها سوق می دهد، پرداختیم. عواطف در واقع هدایت کننده افکار و اقداماتی اند که منجر به تأمیت تقاضاها و رفع فشارهای محیطی می شوند (صفحۀ 72) در عین حال، هوش عاطفی را به عنوان یک سازه مرتبه بندی شدۀ بالا معرفی نمودیم که متشکل از ارزشیابی عاطفی فرد، ارزشیابی عاطفی دیگران، تنظیمِ عواطف و کاربرد آن است (وانگ ولاو 2002) در نهایت می توان چنین استنباط کرد که هوش هیجانی منجر به سازندگی، استقلال، نوآوری و ارتقای انگیزه در تمامی بخش های یک سبک کارآفرینی می شود (لی 2009، لامیکین و دیس 1996)
سبک کارآفرینی که برگرفته نیروی پنهان شده در ورای خواسته های سازمانیِ فعالیت های کارآفرینی است، یک تصمیم سازمانی ایده آل در سوق دادن افراد به سمت اجرای هر چه بیشتر و بهتر فعالیت های کارآفرینانه تلقی می شود (کوین و ویلز 2012، لامپکین و دیس 1996). لذا با حمایت از مزایای مشتق شده از منابع (هانت و مرگان 1996)، به بررسی بک کارآفرینی به عنوان یک منبع سازمانی منتهی شده به مزیت رقابتی (از طریق افزایش تواناییِ سازمان در شناسایی فرصت های بازار (ویکلاند و شقرد 2003) و نیز بهبود پاسخویی سازمان در محیط های نامشخص (لامپکین و دیس1996)) می پردازیم محققان به مطالعه کارآفرینانی پرداختند که در توصیف جهت گیری های مربوط به فعالیت هایکارآفرینی مثل سبک کارآفرینیِ از واژگان و اصطلاحات مختلفی مثل سبک کارآفرینی، جهت گیری کارآفرینی یا شدت، سبک، موقعیت ظاهری و میل طبیعی استفاده می کردند (کوین و ویلز 2012). در این اثنا، باسو، فایلو و بوشارد (2009)، به تشابه تعریف ̋ سبک کارآفرینانه ̋ کوین و اسلوین (1988) با تعریف ̋̋ جهت گیری کارآفرینی̋ اشاره کردند از این رو اصطلاح سبک کارآفرینی در اشاره به فعالیت های کارآفرینیِ غیر قابل تفکیک در میان این برچسب های مختلف استفاده شد سبک کارآفرینی در این تحقیق شامل 3 جنبه یعنی ریسک پذیری، نوآوری و پویش گرایی است (کوین و اسلوین 1988). روی هم رفته، در تحقیق حاضر به ساختار شبکه و رفتار شبکه بندی خارجی که میانجی را رابطه میان عملکرد SME و سوابق آن است اشاره نمودیم. (هوش هیجانی و سبک کارآفرینی، تصویر یک)
1-2 هوش هیجانی و ساختار کارآفرینی
مطابق با اظهارات کوین و اسلوین (1988)، سبک کارآفرینی، از سه جنبه تشکیل شده است: ریسک پذیری، نوآوری و پویش گرایی است. ریسک پذیری اشاره به تصمیمات کارآفرینی، بدون وجود دانش کامل در خصوص نتایج دارد. (وندی کراو و دنتاچ 2005). سبک کارآفرینی، منعکس کننده تمایل به متعهد شدن در برابر منابع پر خطر و فعالیت های تجاری با بازدهی بالاست (لی، لی و پنینگ 2001)
نوآوری، منعکس کننده تمایل یک سازمان به حمایت از ایده های جدید، منحصر به فرد بودن، آزمایشگری و فرآیندهای خلاقی دارد که در نهایت به خلق محصولات یا خدمات جدید و فرآیندهای تکنولوژیکی منتهی می شود. (لامکین و دیس 1996، صفحه 142) پویش گرایی به عنوان شناسایی فرصت ها و مشارکت در بازارهای نوظهور تلقی می شود (لی 2001). سؤال محوری در اینجا، بررسی رابطه میان ابعاد مختلف هوش هیجانی مدیران چگونگی رفتار انها در یک سبک مدیریتی خاص است. هوش هیجانی در ارتباط با ابعاد مختلف تحقیق کارآفرینی مثل رفتارهای کارآفرینانه (زامپتاکیس بلاداکس و ماسکاتیس 2009) و نیز اقدامات کارآفرینانه (براندین، پاتزات وشفرد 2008) استو می یر (2005) در این خصوص به رابطه میان هوش هیجانی مدیران با تفاوت ها در رفتار کارآفرینی اشاره کرد. جونز و کرامتون (2009) و گیوس (2007) نیز به فرصت های مشتق شده از هوش هیجانی فرد اشاره کرد. پیپیرو پولوس (2010)، معتقد بود که مدیران با هوش هیجانی بالا، از قدرت خلاق تر و نوآوری بیشتری برخوردار می باشد. این دسته از مدیران، از هوش هیجانی، جهت برقراری رابطه با سایرین در روش های منتهی شده به خلاقیت، استفاده می کنند از (ئو و جرج 2003). افزون بر این، رس و وایت (2007) دریافتندکه کارآفرینان در جستجوی کاهش حس ریسک پذیری طی استفاده از فرصت ها، بر مبنای هوش هیجانی خود هستند. اثر پژوهش اخیر هوم (2011)، نیز بر ارزش ها و نگرش ها (ایجاد هوش عاطفی) که هدایت کننده سبک مدیریتی و فعالیت های کارآفرینان بود، اشاره داشت. از این رو، به نظر می رسد که بالاتر بودن سطح هوش هیجانی مدیران، منجر به اجرای اقدامات کارآفرینانه بیشتر توسط انها شود. بر این اساس با توجه به سبک کارآفرینانۀ مدیران، فرض زیر مطرح می شود:
H1: هوش هیجانیف رابطۀ مثبتی با سبک کارآفرینی دارد.
2-2 هوش هیجانی و عملکرد SMI: نقش میانجی ساختار شبکه
مطالعات اولیه نشان می دهد که کارآفرینی فرآیند عاطفی است (کاردن، فو، شفرد و ویکلاند 2012). با این همه، برخی از محققا به بحث حول محور اهمیت هوش هیجانی و نادیده انگاشتن آن در تحقیقات کارآفرینی پرداختند (کراس و تراواگیلون 2003، پیلر و پولوس 2010). هوش هیجانی اشاره به توانایی ؟؟؟ احساس خود و سایرین و تفکیک آنها دارد. اسالوی و مایر 1990). مطالعات قبلی، اشاره به روابط میان هوش هیجانی و عملکرد در هر دو سطح فردی و سازمانی داشت (آلگان، کی شین و بایرن و آرن 2007، لام و کیربای 2002، وانگ و لا 2002) به طور مثال، بنا به عقیده وانگ ولا (20029، افراد با سطوح بالای هوش هیجانی، از موقعیت بهتری در انطباق با تمایلات پاسخگو یا نه برخوردار می باشند. و در رفتاری اثربخش تر با دیگرا رابطه برقرار می کنند افزون بر این، شواهد نشان می دهد که قابلیت های عاطفی تأثیری معناداری بر عملکرد دارند (اُ بایلی 2011) آلگان (2007)، معتقد بود که هوش هیجانی منجر به تقویت عملکرد می شود زیرا عاملی تسهیل کننده در تقویت قابلیت های یادگیری و نوآوری محصولات در این مرحله به بحث حول محور تأثیر هوش هیجانی بر عملکرد سازمان از طریق نقش واسطه ای ساختار شبکه می پردازیم.
هوش هیجانی از یکسو یکی از پیشنهادهای ساختار شبکه ای تلقی می شود. زیرا ساختار شبکه، تابعی از مهارت های انحصاری افراد است (پارتانن 2008) به طور مثال، افراد فعال در موقعیت مرکزی یک شبکه باید از فرصت های بیشتری در توسعه و حفظ روابط با دیگران برخوردار باشند. گذشته از این، اختلافات متعددی در ورای ماهیت روزنه های ساختاری نهفته شده است. (تنوع سنی) (باکلاند، کیدوف، بارسنس و میشل 2007). برخی از شواهد والا بر گسستگی میان اعضای تیم در نتیجه بدون هوش هیجانی افراد است. از سوی دیگر، شواهد تجربی نشان می دهد که ساختار شبکه تأثیر معناداری بر عملکرد شرکت دارد (برت 1992، وانگ و فانگ 2012). همنگونه که در قسمت های اولیه اشاره کردیم. عمده تمرکز ما بر 2 جنبه ساختار شبکه یعنی روزنه های ساختاری و مرکز گرایی است بر پایه اظهارات بورت (1995)، غنی سازی شبکه های فاقد روابط بیشتر منجر به غنی سازی روزنه های ساختاری می شود. از این رو زمینه برای پیدایش فرصت های کارآفرینی، اطلاعات و مزایای کنترل فراهم می شود گذشته از این شواهد حاکی از این واقعیت اند که تعداد روزنه های ساختاری رابطه مثبتی با شناسایی ایده ها و تشخیص فرصت ها دارد (سینگ، هایبلز و هیلر. 2000) افزون بر این، گاسین هیمر، هانتر و سیگنا (2007) بر این عقیده بودند که نقش آفرینان به منظور تنظیم روزنه های ساختاری اثرگذار بر عملکرد شبکه، به تقویت مشارکت خود می پردازند. مرکزگرایی، ویژگی ساختاری دیگر شبکه است. افراد فعال در موقعیت محوری یک شبکه یرسعتر از دیگران اطلاعات لازمه را کسب می کنند. (هیرونیا وی بادا، بیولین، و بلانسکون 2010)، این خود منجر به اجرای عملکردهای نوآور در سازمان ها می شود. اشغال نمودن یک موقعیت مرکزی در شبکه منجر به کسب مزیت رقابتی می شود زیرا تحت این شرایط، شاهد افزایش دسترسی به منابع منحصر به فرد دانش و اطلاعات هستیم. (ستالی 2001) در مجموع با توجه به رابطه نزدیک میان هوش هیجانی و ساختار شبکه از یک سو و ساختار شبکه و عملکرد از سوی دیگر، می توان چنین استنباط کرد که ساختار شبکه یک عامل میانجی در رابطه میان هوش هیجانی و عملکرد SME تلقی می شود. بر این اساس فرض زیر مطرح می شود:
H2: ساختار شبکه عاملی میانجی، در رابطه مشترک میان هوش هیجانی و عملکرد SME است.
3-2 هوش هیجانی و عملکرد SME: نقش و واسطه ای رفتار شبکه سازی
مطالعات قبلی عمدتاً پیامد شبکه سازی تکیه داشت و در آنها توجه چندانی به سوابق یا پیشینه های رفتار شبکه بندی خارجی نشده است (چیلتی، آگناب 2008، گیلمور 2006). شواهد نشان می دهد که هوش هیجانی رابطۀ معناداری با پایه گذاری شبکه، به عنوان یک مهارت سیاسی مهم دارد (فرسپ 2005، وسچ، وسن، ویلکنسون ریانگ 1996)
مطابق با اظهارات فرش من و رابینو (2004)، هوش هیجانی، مهارتی است که از طریق آموزش مدیریتی مناسب، حاصل شده و تإثیر مثبتی بر شبکه بندی دارد در این اثنا، (2009)، به بحث پیرامون تأثیر بالقوه هوش هیجانی بر درصد موفقیت شبکه بندی پرداخت. و آن را به عنوان یک حوزه چالش انگیز در تحقیق شبکه ای معرفی کرد که باید بیشتر مورد تحلیل قرار بگیرد شواهد نشان می دهد که CEO های با سطوح بالاتر هوش هیجانی رابطۀ میتقیمی با رفتار شبکه بندی خارجی دارند افزون بر این، انتظار می رود که رفتار شبکه بندی خارجی در ارتباط با عملکرد SME باشد. رفتار شبکه بندی خارجی، شامل مجموعه ای از استراتژی ها و تاکتیک هایی است که منجر به ایجاد رابطه با دیگران می شود. افورد و موزاش 2013، ترنتی 2013) در مطالعات قبلی از اصطلاحات مختلفی در خصوص رفتار شبکه بندی خارجی در موقعیت های مختلفی اشتفاده شد (آیوادی و مولر 2008، ریتر و گیواندی 2003) مورت و ویرا و ادونا (2006) از مفهوم قابلیت شبکه بندی در شرکت های جهانی استفاده کردند، آنها دریافتند که شبکه بندی در ارتباط با شناسایی و استفاده از فرصت ها بازار و نیز عملکرد بازار بین المللی شرکت هاست. هدف اصلیِ رفتار شبکه بندی خارجی، پایه گذاری روابطی است که منجر به توقیت عملکرد می شود (ولف، ماسرو و گرو 2008). شبکه بندی با افراد دیگر، مدیران را به سمت دسترسی به منابع اطلاعاتی سوق می دهد که در نهایت مطلوبیت عملکرد SME را به دنبال دارد از این رو فرض زیر مطرح می شود:
H3: رفتار شبکه بندی خارجی، یک عامل میانجی در رابطه مشترک میان هوش هیجانی و عملکرد SME است.
4-2 سبک کارآفرینی، عملکرد SME: نقش میانجی رفتار شبکه ای
رابطه میان سبک کارآفرینی و عملکرد طی دهه های گذشته در مطالعات مختلف مطرح گردید (لی 2009، زارد دکوین 1995). جنبه های کارآفرینی مثل نوآوری، پویش گرایی و ریسک پذیری، پاداش ارزشمندی را از جنبۀ عملکرد سازمانی به همراه دارد. زیرا این جنبه ها اشاره به نظریه سازمان در اجرای یک فعالیت تجاری بویژه در محیط های پیشرفته به لحاظ فناوری دارند. (لیسبوئا، اسکارمیس و لاکس 2011). افزون بر این نتایج تجربی نشان می دهند که سبک کارآفرینی، منجر به بهبود عملکرد سازمات از طریق ارتقای خدمات، محصول و نوآوری های پردازش می شوند (لی 2009، راهارا 1991، 1993)
با این همه، نتایج پاره ای از مطالعات قبلی، نشان دهندف رابطه میان ساختار کارآفرینی و موفقیت سازمانی است که رابطه دوسویه یا مستقیمی تلقی نمی شود (هاگز و مورگان 2007) محققانی مثل ویکلاند و شفرد (2005) و لی (2009) به بحث حول محور مطالعاتی پرداختند که ندرتاً به رابطه مستقیم میان فاکتورهای میانجی سبک کارآفرینیِ بر عملکرد سازمان اشاره داشتند با توجه به اظهارات منطقی ؟؟؟ (1991)، سبک کارآفرینی، روشی مهم در موفقیت شرکت های با سایز کوچک و متوسط تلقی می شود. سبک کارآفرینی CEOS که در حقیقت جهت گیری مدیران نسبت به فعالیت های کارآفرینی است، نقش مهمی در پایه ریزی روابط خارجی دارند. متون و آثار پژوهشی، نشا می دهند که شبکه مشخصی CEOS یک منبع حیاتی برای DME هاست (جاتسون 1995) در SME های کارآفرین، شبکه های شخصی به دلیل در نظر گرفته شدن به عنوان یک عامل تأمین کننده سایز شبکه، از ارزش بالایی برخوردار هستند واقعیت این است که در مرحله اولیه رشد، شبکه سازمان نسبتاً کوچک و از طریق قراردادهای شخصی CEO، بوجود می آید (لیچنر و داولینگ 2000) کارآفرینان به منظور توسعه شبکه های سازمانی، به بهره برداری از شبکه های شخصی خود تا جائی امکان می پردازند در این روش، مدیران و مالکان (یعنی CEO ها) قادر به دسترسی به منابع استراتژیکی موجود در شبکه ها به نحوی بهینه اند. از این رو، کارآفرینان با جهت گیری نوآورانه و پیشگامانه، تمایل بیشتری به استفاده از رفتار شبکه بندی خارجی مورد نیاز در کسب منابع بیشتر نشان می دهند. (راما چاندران و رامناریان 1993). رفتار شبکه بندی خارجی، شرکت های با سایز کوچک و متوسط را به سمت دستیابی به موقعیتی راهبردی تر در شبکه سازمان یافته شان سوق می دهد. از این رو بر مبنای دیگاه IMP و جنبه های ئتوری وابستگی منابع، می توان چنین استنباط کرد که آن دسته از مدیرانی که به طور جامع از رفتارهای شبکه بندی خارجی استفاده می کنند، از موقعیت بالاتری در کسب منابع استراتژیکی منتهی شده به موفقیت سازمکانی برخوردارند (فورد و 2013). در نتیجه، رفتار شبکه بندی خارجی به عنوان یک عامل تسهیل کننده، در نهایت منجر به عملکرد بالاتر می شود. در این اثنا، بر اکمان و یاثرداین (2001)، خاطر نشان کردند که سبک کارآفرینانه، تأثیر مثبتی بر شبکه بندی خارجی و سبک منابع سازمان دارند، از این رو سبک کارآفرینانه، عاملی اثرگذار بر توسعه شبکه خارجی تلقی می شود. افزون بر این، سازمان های با شبکه های قوی به دلیل توانیی مشارکتی بهتر در فراهم نمودن اولویت های مشتریان جدید و اقدامات رقباً به موفقیت بیشتری دست می یابند. اوالتر، آئور و ریتر 2006). از این رو فرض زیر مطرح می شود:
H4: رفتار شبکه بندی خارجی، دارای یک نقش واسطه ای در رابطه میان سبک کارآفرینی و عملکرد SME است.
رفتار شبکه بندی خارجی در متون IMP، اشاره به اقدامات میتمر یک نقش آفرین در تغییر یا توسعه فرآیند ارتباطی یا ساختار روابط مستقیم و غیر مستقیم دارد (فورد و موزایش 2013، صفحه 433). رفتار شبکه بندی خارجی، از این دیدگاه، در واقع زنجیریه ای متوالی از اقدامات، واکنش های تمامی نقش آفرینانی است که در شبکه مشارکت دارد، شبکه بندی از یان دیدگاه، فرآیندی است که به موجب آن نقش آفرینان در شلکه های موجود، با یکدیگر رابطه برقرار ساخته و در نهایت بر ساختار شبکه اثر می گذارند. (فورد و موزایس 2013، تورنتن 2013).
در متون کارآفرینی، دیدگاه مربوط به رفتار شبکه بندی، متفاوت از دیدگاه گروه IMP نیست. دی جاناس و فارت (2008)، معتقدند که رفتار شبکه بندی خراجی یکی از مؤلفه های کلیدی سرمایه اجتماعی است. کارآفرینی که دارای تهخصص در زمینه رفتار شبکه بندی خارجی است، احتمالاً بیشتر به دنبال جستجو، شناسایی و حفظ روابط مؤثر با اشخاص قدرتمند در شبکه های کارآفرینی است (با تجارگال b2010) به عبارت دیگرِ، یک کارآفرین دارای مهارت های رفتاری شبکه بندی خارجیِ ایده آل، به عنوان مهره اصلی شطرنج محسوب می شود لذا نقش آفرینان همواره در مورد انتخاب، پایه ریزی و انتقاد، از یک موقعیت راهبردی بهتر در شبکه، در راستای دسترسی به منابع راهبردی ترند. مطابق با اظهارات فریس (2007)، توانایی- شبکه بندی، در حقیقت در ارتباط با توسعه و انتقاد، از شبکه های مختلف افراد است- افزودن بر این مطالعات قبلی، نشان می داد که مهارت شبکه بندی کارآفرینان بر ساختار شبکه به عنوان عامل اند ازه گیری شد، با روزنه های ساختاری اثر می گذارد. (با تجارگال b2010، کاوا 1994)
به همین منوال، مطالعه اجرا شده توسط ولف و ماسر (2006)، نشان می دهد که رفتار شبکه بندی خارجی افراد تأثیر قابل توجهی بر ساختار شبکه دارند. مالک- مدیران (یعنی CEO های شرکت های با سایز کوچک و متوسط) از رفتار شبکه بندی خارجی، با هدف تأثیر گذاشتن بر ساختار شبکه های شخصی د غیر شخصی استفاده می کنند. این قبیل فعالیت ها مدیران را به سمت کسب یک موقعیت راهبردی تر در شبکه سوق می دهد. مدیران SME از طریق یک موقعیت راهبردی تر، به جذب منابع محوری و مورد نیاز در تقویت عملکرد SME می پردازند. از این رو فرض زیر مطرح می شود:
H5: رفتار شبکه بندی خارجی رابطه مثبتی با ساختار شبکه دارند.
3- متدولوژی
1-3 رویه نظرسنجی و نمونه
شرکت کنندگان این مطالعه، فهرستی از مدیر و مالک شرکت های فناوری اطلاعات کوچک ایرانی بودند که در حقیقت جزء شرکت های کارآفرینی در منابع اطلاعاتی مهم در تهران محسوب می شوند. شرکت های فناوری اطلاعات به عنوان یک بخش سریعاً در خال رشد در نظام اقتصادی ایرا (بویژه طی سالهای اخیر) محسوب می شدند. به همین دلیل، از پتانسیل بالایی در تغییر مجدد ساختار نظام اقتصادی برخوردار بودند. (البدوی 2004). نسبتاً تولید ناخالص ملی (GDP) تولید شده از طریق فناوئری اطلاعات در ایران، در طرح توسعه ملی 5 سالۀ پنجم، به 2 درصد رسید. (نسبت IT به ازای درآمد ناخالص ملی، 2012) فناوری اطلاعات یکی از سریع ترین منابع خلق شغل و جابجایی مالی است. از این رو، فناوری اطلاعات ابزاری مؤثر در رشد اجتماعی و اقتصادی تلقی می شود.
کشور ایران 2 درصد از بودجه ملی را به تحقیقات در زمینه فناوری اطلاعات (آسمنی 2006) اختصاص داده است. از این رو تنها شرکت های با کمتر از 50 پرسنل و شرکت هایی با سابقه کمتر از 10 سال انتخاب شدند. نمونه ما محدود به این شرکت هاست زیرا شرکت های مذکور از ماهیتی نسبتاً جوان و کارآفرین برخوردار بودند. به همین دلیل، در نهایت 528 شرکت باقی ماند در مرحله بعد، 39 سازمان به طور تصادفی به منظور حضور در این مطالعه انتخاب شدند. در ابتدا از طریق تماس تلفنی، از مدیران این سازمان ها درخواست شد که در این نظرسنجی حضور داشته باشند (با تضمین محرمانه مانده اطلاعات). گذشته از این شرکت هایی که از ماهیتی کارآفرینانه برخوردار بودند، از فرصت های بالایی در مقایسه با سایر رقبا برخوردار بودند . افانگ، پالماتیر، اسکیر، لی 2008) در مرحله، به منظور شرح هر چه بهتر پرسش نامه و تضمین محذمانه ماندن اطلاعات، به سازماندهی مصاحبه های رو در رو با این مدیرا پرداختیم. نسخه انگلیسی اولیه پرسش نامه به فارسی تر جمه و سپس به منظور تضمین صحت مواد، مجدداً به انگلیسی برگرداند، شد. از مجموع 277 پرسش نامه جمع آوری شده، میزان پاسخگویی، 2/58 درصد گزارش شد. از مجموع 277 پاسخگو، 8/97 درصد مواد 2/2 درصد زن بودند حدود 89 درصد از پاسخگویان دارای تحصیلات عالیه بودند. 64 درصد از مدیران از یک سابقه کمتر از 5 سال برخودار بودند این در حالی است که 32 درصد مدیران دارای سابقه کاری 5 و 15 سال بودند. این مدیران به طور میانگین دارای سابقه و تجربه کاوی 4 ساله بودند.
2-3 مقیاس ها
به منظور کاهش مسئله مربوز به اعتبار و روایی مقیاس ها، مقیاس های فعلی مورد حمایت قرار گفته شد، تمامی سازه ها، به استثنای ساختار شبکه، از ماهیتی انعکاسی برخودار بودند (بر مبنای مقیاس 5 گزینه ای لیکرات در محدوده 1 کاملاً مخالف تا 5 کاملاً موافق) از سوی دیگر به منظور اندازه گیری ساختار شبکه، از پرسش نامه تحلیل شغلیِ شبکه اجتماعی استفاده کردیم (پیوست A) . عملیاتی کردن مقیاس های اندازه گیری در قسمت زیر شرح داده شده (آیتم های اندازه گیری در پیوست A فهرست شده اند)
1-2-3 ساختار شبکه
ساختار شبکه مطرح شده در این تحقیق مربوط به گروه IMP است (فورد 2003) یک نقش آفرین در شبکه با سایز نقش آفرینان از طریق ایجاد رابطه متقابل، تماس برقرار می کنند. محققان اغلب به منظور توصیف ساختار یک شبکه، از روزنه های ساختاری و مرکزگرایی استفاده می کنند. از این رو، ساختار شبکه به عنوان یک سازه انعکاسی، از 2 بعد تشکیل شده است. به منظور اندازه گیری ساختار شبکه یک CEO محوری، از پاسخگویان درخواست شد که به تکمیل – ماتریس طراحی شده در خصوص افراد و مدیران اصلی در شبکه بپردازند؛ در مرحله بَعد به منظور محاسبۀ روزنه های ساختاری و مرکز گرایی ساختار شبکه از تحلیل شبکه اجتماعی استفاده کردیم (پیوست A)
2-2-3 روزنه های ساختاری
روزنه های ساختاری به عنوان روابط مجرا در شبکه های عملیاتی هر پاسخگو، اندازه گیری می شود. مقیاس مربوط به روزنه های ساختاری، با استفاده از روش ضابطه ای برت (1995)، عملیاتی می شوند. در این روش، محویت یا ضابطه شبکه، اشاره به نوع رابطه افراد دارد. به عبارت دیگر، سطح محدودیت کل شبکه در صورت روابط مستقیم میان نقش آفرینان با هم و یا روابط غیر مستقیم آنها هر روشی متمرکز، افزایش می یابد (بورت 2000)
3-2-3 مرکز گرایی
رابطه میان 2 نقش آفرینان اغلب تحت تأثیر عملکرد آنها در شبکه قرار دارد آثار و متون پژوهشی نشان می دهند که نقش افرینان واسطه ای به دبال افزایش کنترل خود ؟؟؟ از این رو مرکز گرایی یک نقش آفرین در شبکه، به یک منبع رقابتی تبدیل شده است. یک نقش آفرین زمانی از ماهیتی مرکزگرا بر خودارست که اشراف کاملی بر روند مسیرها داشته باشد. این مفهوم برگرفته از درون یابی به عنوان روشی مؤثر در سنجش محوریت شبکه است (وارمان و فاوست 1994) این عامل درون یابی مرکزی، کوتاه ترین مسیر عملیاتی 2 نقش آفرین تلقی می شود. اویرمن و فاوست 1994). در عین حال شاخصی مؤثر در کنترل روابط (فریمن 1979) و جریان منبع میان نقش آفرینان تلقی می شود (اسوامنیتان و مورمان 2009).
4-2-3 سبک کارآفرینی
سبک کارآفرینی در این مطالعه، با 6 مقیاس مجرای نامیده شده توسط کوین و اسلوین (1988) اندازه گیری شد آنها از این مقیاس در جذب جهت گیری فعالیت های کارآفرینانه (سبک کارآفرینی) مدیران استفاده کردند، مطالعات قبلی. نظیر مطالعات اجرا شده توسط سادلر- اسمیت، اسپیر و (2001)، کاستن (2008)، جوگارانتان وستی (2006) و بردکمن و مورگان (2003)، تمایل آنها را به استفاده از این مقیاس و تأیید پایایی و روایی آن نشان می داد.
5-2-3 هوش هیجانی
در این مرحله از مقیاس WLEIS به عنوان یک مقیاس خودسنجی در اندازه گیری هوش هیجانی استفاده می کنیم (وانگ ولا 2002). این مقیاس کاملاً منطبق با تعریف مایرو سالوی (1997)، از هوش هیجانی است.
از این او، با توجه به مفهوم سازی اولیه، مقیاس WLEIS در این مطالعه، به عنوان یک سازه رده بالا که متشکل از 4 فاکتور ثانویه با نام های ارزشیابی عاطفی مخشصی (SEA) (4آیتم)، ارزشابی عاطفی دیگر (OEA) (4آیتم)، تنطیم عواطف (ROE) (4 آیتم) و کاربرد عواطف (UOE) (4 آیتم) است، عملیاتی شد. مقیاس WLEIS به طور مداوم در متون برای اندازه گیری هوش هیجانی، استفاده شد (کانگ و زائو 2013، وانگ ولا 2002، زامپاتیکس 2009)
6-2-3 رفتار شبکه بندی خارجی
رفتار سبکه بندی، به عنوان پایه پذیری، حفظ و استفاده از روابط تلقی می شود.
(ولف و مازر 2006) و دارای 2 جنبه یعنی رفتار شبکه بنی خارجی و داخلی است مطابق با اظهرات یورکل و میشل (1993)، شبکه بندی خارجی و داخلی اشاره به شبکه بندی اعمال شده در قیمت بیرونی سازمان دارد. شبکه بندی داخلی در سازمانف بواسطه ماهیت SME ها، میزان مورد توجه قرار گرفته نشد (بویژه در مطالعاتی که بر شبکه های عملیاتی سازمان تکیه دارند). (ولف و مازر 2006) از این رو، منحصراً از رفتار شبکه بندی خارجی به همراه 9 آیتم تأیید شده از ولف و مازر (2006) جهت انعکای گنجایش شبکه بندی CEO ها با سایر سازمان ها، استفاده کردیم. رفتار شبکه بندی خارجی در این مطالعه، به عنوان یک سازه رده بالا عملیاتی شد که متشکل از یه سازه مجرا در پایه ریزی، حفظ و استفاده از روابط است.
7-2-3 عملکرد
عملکرد همانند سایر سازه ها در اصول بازاریابی، سازه ای چند بعدی و پیچیده است که از ماهیتی چند جانبه برخودار می باشد. این سازه با کمک طیف متنوعی از جنبه ها اندازه گیری می شود (السون، اسلاتر و هاست 2005) ایتز و لارکه 1997، صفحه 17)، بر این عقیده بودند که عملکرد علاوه بر فعالیت های سازمانی در خصوص جنبه های پیشرفته باید در ارتباط با اهداف مالی و غیر مالی سازمان نیز باشد.
بر مبنای این مباحث، در چندین مطالعه به معرفی اهداف مالی و غیر مالی مختلف به عنوان مقیاس های اجرایی پرداختیم. افزون بر این، همتانگونه که در متون و آثار پژوهش نشان داده شده، داده های اجرایی عینی و ارزیابی درونی عملکرد از طریق منابع کلیدی، تأثیر مثبت و معناداری را نشان می داد. (مورگان، کالیکا و کاستاکیس 2004)؛ با وجود طیف گسترده مقیاس های اجرایی موجود در متون، جاورسکی و کوهلی (1993) در اکثر مزالعات از مقیاس جهانی عملکرد سازمان (به دلیل ماهیت اثرگذارش) استفاده کردند (السون 2005، صفحه 55) عملکرد شرکت های SME با توجه به کاربرد این مقیاس، متشکل از سه نمونه منجر ایت. این موارد امکان ارزیابی عملکرد کلی SME، عملکرد کلی رقبا و رضایتمندی مدیریت ارشد از عملکرد سال قبلی مهیا می سازند. این مقیاس ها توسط جاورسکی و کوهلی به زسمت شناخته شوند. (1993)
8-2-3 متغیرهای کنترل
در این تحلیل از 2 مقیاس کنترل اشتفاد شد نخست، کنترل سایر سازمان از طریق ارزیابی سازمان های با تعداد کمتر از 5 پرسنل و دوم کنترل طول زمانی فعالیت های سازمان که همگی کمتر از 10 سال بودند.
4- تحلیل و نتایج
1-4 مدل اندازه گیری
پس از گردآوری پرسش نامه ها، داده های مربوط به روابط نقش آفرینان، در یک ماتریس گنجانده شد. به منظور گردآوری داده ها از شبکه از یک سیستم نام گذاری استفاده نمودیم، این سیستم ، رایج ترین روش در متون شبکه ای است (مارسون 2005) در مرحله بعد از پاسخگویان درخوات شد که 10 الگوی نام گذاری را فراهم و به بحث حول محور موضوعاتی مثل صنایع / سازمان و مشاغل بپردازند. در مرحله بعد سنجش نقطه قوت رابطه میان افراد مختلف فهرست شده در این ماتریس، مدنظر قرار گرفته شد.
(با استفاده از ضرایب 1 برای موارد نزدیک و 4/0 در روابط دیگر)؛ طی چند دهه اخیر تحولات شگرفی در این حوزه بوقوع پیوست، این اعداد در نهایت وارد شبکه های ماتریس شدند از UCLNET (نسخه 347/6) (براگاتی، ایورت و فریمن 2002) به منظور محاسبه مرکز گرایی شبکه و ضرایب روزنه ساختاری بدست آمده از داده های خودسنجی استفاده شد (پیوست A). مرحله اول تحلیل، ارزیابی مدل اندازه گیری از طریق تحلیل (CFA) و با استفاده از آموزش 18 است. از روش احتمال ماکزیمم (ML) برای ارزیابی الگوها (براین 1998) استفاده کردیم. سپس از حذف 2 ایتم با عملکرد ضعیف (یک آیتم از سازه عملکرد SME و دیگری از سبک کارآفرینی)، مدل نهایی CFA، که منعکس کننده شاخص انطباق تمامی سازه های انعکاسی است، انتخاب شد. (براین 1998): X2 (df)=513 = 686، p=0/000 ، شاخص انطباق GFI=0/85 ، IFI=0/93، CFI=0/93، RMSR=0/4، RMSEA=0/29 است روی هم رفته این ضوابط تأییدکننده کاربرد تمامی سازها درمدل ها و ماهیت تک بعدی آنهاست با وجود معناداری شاخص آماری ؟؟؟ ، شاهد پذیرش نتایج، در طول افزایش سایز نمونه بودیم. (باگزی و پی 1988). بارهای عاملی نیز تأییدکننده اعتبار همگراست (پیوست B برای بارهای هر آیتم). از سوی دیگر به تأیید پایانی مدل اندازه گیری پیشنهاد شده در 3 سازه پرداختیم. مقدار AVE توصیه شد، در متون 5/0 است (باگزی، یی وفیلپز 1991) با این همه، برخی از محققان مقدار ؟؟؟ تأیید شده 4/0 را پیشنهاد کردند (دیامانتاپولوس و سیگاو 200) تمامی AVE های مربوط به مدل اندازه گیری ها در محدوده 41/0 یا بالتر قرار دارند (دیا مانتو پولوس و لیگا و 2000) (جدول یک) در مرحله دوم، بخ محاسبه پایایی ترکیبی هر سازه در محدوده 72/0 تا 82/0 پرداختیم که بیشتر از مقدار توصیه شده 6/0 بود (1988، یی و باگزی)
جدول 1: میانگینف انحراف معیار، ضریب الفای کوربناخ، ماتریس همبستگی و پایایی ترکیبی.
1- ارزشیابی عواطف خود
2- ارزشیابی عواطف سایرین
3- استفاده از عواطف
4- تنظیم عواطف
5- پایه گذاری قراردادها
6- حفظ قراردادها
7- استفاده از قراردادها
8- سبک کارآفرینی
9- ساختار شبکه
10- عملکرد SME
سوماً به منظوری ارزیابی انجام داخلی مقیاس ها ضریب آلفای کوربناخ تمامی سازه ها محاسبه و با پایایی ترکیبی مقایسه شد. تمامی ضرایب آلفای کورنباخ، بیشتر از لاز و برای پایایی سازه ها، قابل قبول بودند ( بلاک، بالبین، آندرسون وتاتام 2010)
به منظور ارزیابی اعتبار تشخیصی از ضرایب AVE محاسبه شده دز قسمت های اولیه اشاره کردیم. (جدول یک) از این رو امکان حمایت از اعتبار تشخیصی سازه ها در مدل ما فراهم می شود.
2-4 مدل ساختاری
از آنجا که مدل مربوط شامل هر دو تأثیر مستقیم و غیرمستقیم است، از رویش مدل سازی معادله ساختاری (SEM) برای ارزیابی تمامی روابط به طور همزمان استفاده کردیم. شاخص های تناسب، وجود یک تناسب کافی را در مدل ساختاری نشان می دادند.
X2 = 680. P=1000 IFI=0/94 , CFI = 0/93 , RMR=0/14
(df=513)
RMSEA = 0/38
از این رو در این مرحله باید به تأیید تناسب الگو در فرضیات اشاره نمود.
همانگونه که در تصویر 2 نشان دادیم، تمامی مسیرها به استثنایی تأثیر سبک کارآفرینی بر رفتار شبکه بندی خارجی، معنادار هستند (D > 0/05 , B = 0/09)
این یافته بیانگر تأیید فرضیه اوّل است. افزون بر این، نتایج نشان می دهد که رفتار شبکه بندی خارجی تأثیر مثبتی بر ساختار شبکه دارد (D < 0/01 , B = 0/33) از این رو فرضیه پنجم نیز تأیید می شود.
3-4- نتایج تست های میانجی
به منظور سنجش فرضیات میانجی، از روش پیشنهادی مک کانین، لاک وود، هافمن، وست و شتیز (2002) استفاده کردیم. آنها معتقدند که Z، یک عامل میانجی در رابطه میان X و Y تلقی می شود (بویژه زمانیکه X و Y از معنا داری قابل قبولی برخودار باشند از سوی دیگر، مسیر مستقیم X به Y ، معنادار نیست. از این رو می توان چنین استنباط کرد که Z، یک واسطۀ یا میانجی میان X و Y است. همانگونه که در تصویر 2 نشان دادیم، سبک کارآفرینی بر رفتارشبکه بندی خارجی تأثیر ندارد. لذا این یافته، منجر به تأیید H4 نمی شود. علت این امر معنادار نبودن مسیر مستقیم سبک کارآفرینی با رفتار شبکه بندی خارجی است از این رو H4 رد می شود. دو فرض دیگر (H2 و H4) تأئیدکننده مقیاس های خارجی است. برای H2، مسیرهای مستقیم هوش هیجانی به ساختار شبکه (B = 0/22 , D < 0/1) و از ساختار شبکه به عملکرد SME (B = 0/31 , D < 0/01) معنادار هستند. برای H3، مسیر منتهی از هوش هیجانی به شبکه بندی خارجی معنادار است (B = 27 , P < 0/01) از سوی مسیر رفتار شبکه بندی خارجی به عملکرد SME، مسیری معنادار است. بر اسن اساس خرمن H2 و H3 به معنا داری مسیر هوش هیجانی و عملکرد SME اشاذه دارند (هی یر 2010)، آزمون های و رابطه اس یا میانجی، از طریق مقایسه مدلها با استفاده از تکنیک تغییر ؟؟؟ ، انجام می شوند
تصویر 2: نتایج تحلیل مسیر
جدول 2: نتایج تفاوت کای 2
در سنجش هر فرضیه، مقایسه ضرایب کاگی در مدل مجزا (a) مدنظر قرار گرفته شد مدل (a) اشاره به رابطه متغیر بیرونی با متغیر میانجی درونی و در نهایت رابطه متغیر مبانجی با متغیر ضابطه ی داشت مدل (b)، شبیه مدل (a) است امّا در آن رابطه مستقیم میان متغیرهای بیرونی و ضابطه ای نیز مدنظر قرار گرفته شده فرضیه میانجی زمانی مورد حمایت قرار می گیرد که تغییرات در 2 مدل مذکور، فراتر از شرط مینیمم 84/3 باشد. مقایسه تغییر مدلها از تست SME، افشا کننده مقدار 664/0 2× میان مدل (a) و مدل (d) در فرضیات H2 و H3 است که اشاره به تأیید مقادیر تعدیل یافت 84/3 (جدول 2) دارند این امر نشان دهنده معنادار نبودن مسیر مستقیم و هوش هیجانی و عملکرد SME است. از این رو h2 و H3 نیز تأیید می شو (به عبارت دیگر، ساختار شبکه تعدیل کننده رابطه میان هوش هیجانی و عملکرد SMEاست. افزون بر این رفتار شبکه بندی خارجی تعدیل کننده رابطه مسان هوش هیجانی و عملکرد SME است. از سوی دیگر به منظور سنجش متغیرهای مستقل و وابسته در مدل پیشنهادی باید به برسی ضرایب ؟؟؟ مسیر در مدل پرداخت. در عین حال به منظور سنجش تأثیر بالقوه این تغییر است، به ارزیابی مجدد مدل ساختاری با مک سازه ای جدید به نام «روش رایج» پرداختیم. (یادسوکوفف مک کنزل/ف لی و بادسوکوف 2003). برسی معناداری پارامترهای ساختاری نتایج جالبی را نشان می داد. این مسیرها زمانی حایز اهمیت تلقی می شود حه در کنترل GMS معنادار نقشی نداشته باشند.
مسیر مربوط به سبک کارافرینی تا رفتار شبکه بندی خاریج در صورت افزودن فاکتور رویش رایج، معنادار نخواهد بود. این یافته دال بر تأثیر جزئی CMV بر سایر مؤلفه هاست.
5- نتایج و بحث
هدف از اجرای این تحقیق درک دانش مربوط به عملکرد SME، از طریق بررسی بخش فناوری اطلاعات در ایران است.
تحقیق قبلی عمدتاً بر پیامدهای ساختار شبکه و رفتار شبکه بندی خارجی بر عملکرد سازمانی (با توجه محدود به پیشنهادهای 2 سازه)استوار بود. به همین دلیل، طی مطالعه متون و آثار پژوهشی، دریافتیم که هوش هیجانی و سبک کارآفرینی، به عنوان سوابق یا پیشینه های ساختاری شبکه و رفتار شبکه بندی خراجی محسوب می شوند که در نهایت بر عملکرد SME اثر می گذارند. تحلیل داده ای ما نشان دهنده تأثیر قویِ هوش هیجانی بر رفتار شبکه بندی خارجی و ساختار شبکه و نیز تأثیر مثبت و معنادار شاختار شبکه و رفتار شبکه بندی خارجی بر عملکرد SME است افزون بر این، تحلیل های ما اشاره به فقدان رابطه معنادار میان سبک کارآفرینی و رفتار شبکه بندی خارجی دارد. سبک آفرینی در ارتباط با تشخیص اهمیت کلی هوش عاطفی است که بر ساختار شبکه و رفتار شبکه بندی خارجی اثر می گذارد. مضمون این یافته نقش محوری مدیران در اشتغال موقعیت های واسطه گری، در صورت بالا بودن هوش هیجانی انهاست. افزون بر این، یافته ها نشان دهنده، تأثیر میانجی ساختار شبکه بر هوش هیجانیِ و عملکرد SME است. به عبارت دیگر، یافته ها دال بر رابطه دو سویه میان هوش هیجانی و عملکرد SME است تحلیل ما نشان می دهد که ساختار شبکه (متشکل از روزنه های ساختاری و مرکزیت شبکه) تأثیر مثبتی بر عملکرد SME دارند. اهمیت موقعیت در ساختار شبکه، در تحقیقات مدیریتی، اثبات شده است (یا تجارگل b2010، بورت 1995) یافته های ما در اینجا منطبق با مطالعات قبلی است (با تجارگل a2010، میرا 2001). طی چند دهه اخیر تحولات شگرفی در این حوزه بوقوع پیوست. نکته حائز اهمیت در اینجا شناخت جریان های اطلاعاتی ارزشمند و کنترل آنها با سبکهای مدیریتی سازمان یافته است از این رو، نایج ما تأییدکننده تأثیر قابل قبول و معنا دار هوش هیجانی بر رفتار شبکه بندی کارآفرینی است (می یر 2005، زامپاتکس 2009)
در مقایسه با انتظارات فعلی، رابطه میا سبک کارآفرینی و رفتار شبکه بندی خارجی، معنادار نبودند به طور مثال مدیران در بخش فناوری اطلاعات ظاهراً از سبک کارآفرینانه اثرگذاری در رفتارهای شبکه بندی خارجی استفاده می کنند تفسیر احتمالی دیگر بر این یافته، محدود بودن منابع است؛ در نتیجه بواسطه محدودیت فوق العاده منابع، فرصت های بازار نیز محدود شده و همکاری متقابل منجر به درک این فرصت ها می شوند. در چنین موقعیتی، آنچه که منجر به موفقیت سازمان می شود، توانیی مدیریت ارشد در سازماندهی استراتژیک فعالیت ها در شبکه ها با رویشی ایده آل است که مزیت زقابتی به بار می آورد. ظاهراً مدیران به عنوان اجرا گران پیشرفته، نقش پویایی در رفتار شبکه بندی خارجی به عنوان یک استراتژیک در شناسایی و بهره برداری فرصت ها دارند در این اثنا، مدیران با سطوح بالای هوش هیجانی، از مهارت های خود در سازماندهی شبکه ها استفاده می کنند. افزون بر این، مطالعات نشان می دهند که رفتارهای شبکه بندی خارجی، تأثیر معناداری بر ساختار شبکه دارند. این یافته منطبق با شواهد مهمی مبنی بر تأثیر معنادار رفتار شبکه بندی خارجی بر ساختار شبکه بندی است (تامسون 2005، ولف و مازر 2006). از این رو می توان چنین استنباط کرد که مدیران ایرانی فعال در بخش فناوری اطلاعات، استفاده از هوش هیجانی را در مقایسه با اقدامات کارآفرینانه، ترجیح می دهند. نحوه استفاده از عواطف در رابطه با دیگران، مهمتر از اقدامات کارآفرینانه در نظارت شبکه هاست لذا در نهایت شاهد بهبود عملکرد SME خواهیم بود.
1-5 مشارکت تئوریک
سؤالی که مبنای یک الگوی فرضی را تشکیل می دهد، توسط کرلی و گیویا (2011) مطرح گردید آنها به بحث حول محور اصالت و کاربرد هریک از پاراقه ها و سودمند آنها پرداختند.
در این حال معتقد بودند که بهبود یا پیشرفت تدریجی، بخش ضروری یک تحقیق سازمانی است (صفحه 16) با تمام این تفاسیر در اجرای تحقیق حاضر از دو روش استفاده شده. نخست ارائه پیشنهادی در خصوص نحوه تمرکز بر بهبود ساختار شبکه و رفتارهای شبکه بندی با هدف بهبود عملکرد)دوم پیشنهاد یک روش ایده آل برای نمایش انواع روش های تحقیقی اعم ار روش های تحقیقی مختلف، مدلسازی معادله ساختاری و تحلیل شبکه اجتماعی که به منظور ارائه نتایج سودمند، با هم ادغام شدند. تئوری های شبکه اجتماعی عمدتاً با تکیه بر پیامدهای ساختار شبکه ادغام می شوند (برگاتی و فاستر 2003، هوانگ و آنتونیک 2003) نتایج این مطالعۀ افشا کنند نقش هوش هیجای به عنوان پیشنهادهای مهم در روزه های ساختاری و مرکز محوری در شبکه های کارآفرینی است یافته های این مطالعهنقش مؤثری در بیان تئوری ها و شرح نحوه دستیابی به یک موقعیت متمرکز در ساختار شبکه ای داشتند. این در حالی است که نتایج دیگر از چنین قابلیتی برخوردار نبودند در مطالعات قبلی با سنجش ابطه میان هوش هیجانی و عملکرد SME مدنظر قرار گرفته شد (آلگین 2007، لام وکیربی 2002، وانگ ولا 2002) نحوه وقوع این مکانیسم چندان آشکار نیست این مطالعه نشن می دهد که ساختار شبکه دارای نقش میانجی در روابط میان هوش هیجانی مدیران و عملکرد سازمانی آنهاست افزون بر این، با افزودن متون مربوط به تئوری هوش هیجانی به این مطالعه، دریافتیم که هوش هیجانی منجر به تقویت سبکهای کارآفرینی می شود. مفهوم نهایی این مطالعهف تأکید بر نقش میانجی رفتار شبکه بندی خارجی در رابطه میان هوش هیجانی و عملکرد SME است.
2-5 نقش مدیریتی
یافته های این مطالعه، مضامینی آشکای را در اختیار مدیران اجرایی قرار می دهد نتایج را نشان می دهد که هوش هیجانی مدیان، استوایی درست کردن پر کردن یک موقعیت خاص در شبکه است.
با توجه به اینمفاهیم و دیدگاه اونیل (2009) می تنان چنین استنباط کرد که مدیران با سطح بالای هوش هیجانی از فرصت بالایی در نظارت بر روزنه های ساختاری حرکت به سمت یک موقعیت مرکزی در شبکه برخوردار هستند با این همه، مفهوم مدیریتی مهم مطرح شده در اینجا، در نظر گرفتن هوش هیجانی به عنوان مهارتی مورد نیاز در آموزش مدیریتی است (فرشمن و رابینو 2004 اگلمن 1995) این بدان معنی است که موقعیتی شبکه ای یک سازمان به عنوان یک الگوی مهم در صورت آموزش سازنده، به سطوح بالاتر هوش هیجانی و درک بهتر موقعیت اجرایی منتهی می شود همچنین نتایج ما نشان می دهد که مدیران با طرح بالای هوش هیجانی، ظاهراً قادر به مدیریت بهتر اقدامات و بهره برداری بیشتر از موقعیت ها هستند یک ساختار شبکه ای مناسب برگرفته از تعامل با افراد مختلف و تمرکز گرایی آنهاست (روزنه های ساختاری) این مطالعه مدیران SMES را به سمت تقویت هوش هیجانی از طریق مدیریت سازده و دستیابی به موقعیتی بهتر در ساختار شبکه سوق می دهد. گذشته از این، یافته های این مطالعه، نشان می دهند که هوش هیجانی، عرضه کننده راهکاری برای سبک کارآفرینانه مدیران است. مدیران ارشد از طریق آموزش جهت گیری های کارآفرینامه، هوش هیجانی خود را تقویت می کنند افزون بر است، مدیران باید اشراف کاملی بر رفتار شبکه بندی خارجی و رابطه معنادار با آن هوش هیجانی داشته باشند. از این رو، بهبود سطح هوش هیجانی منجر به تقویت رفتار شبکه بندی خارجی می شود./ همچنین نتایج عرضه کننده بینش هایی برای مدیران بخش فناوری اطلاعات است که تمایل به توسعه و گسترش توانایی کارآفرینانه خود دارند. به عبارت دیگر، این مطالعه، اطلاعات مهمی را در خصوص انتخاب استراتژی های مناسب شبکه بندی و تقویت عملکرد (SME در اختیار مدیران قرار می دهد.
3-5 محدودیت ها و تحقیق آینده
مطالعه فعلی همانند سایر مطالعات، دارای مجموعه ای محدودیت هاست. از پاسخگویان درخواست شد که یک سیستم 10 گزینه ای را برای جذب ساختار شبکه ای خود در نظر بگیرند. امّا این سیستم از توانایی الزمه در جذب شبکه واقعی شرکت کنندگان برخوردار نبود. افرون برا ین، مدیران از زمان تفکر مناسبی در حصوص نقش همکاران خود در شبکه برخوردار نبودند روش اندازه گیری مربوط به جهت گیری کارآفرینی 1 سبک نیز محدودیت دیگر این مطالعه تلقی می شود. محققان از اصطلاحات متفاوتی مثل جهت گیری کارآفرینیف شدت، سبک، موقعیت و یل یا گرایش طبیعی (به توصیف جهت گیری ها در فعالیت های کارآفرینی)، به جای یکدیگر استفاده می کردند. سبکِ کارآفرینی در این تحقیق متشکل از سه جنبه است: ریسک پذیری، نو آوری و پویش گیری. مطالعات آینده باید ابعاد دیگری مثل استقلال و جسارت یا قاطعیت رقابتی در اندازه گیری جهت گیری کارآفینانه سازمان ها تکیه داشته باشد محدودیت دیگر مربوط به فرهنگ است این مطالعه در موقعیت فرهنگی ایران انجام شد و نتایج متفاتی را در سایر فرهنگها ارائه نمود. و سمبل محکومیت اجتماعی به بار می آورند هر چند نتایج دال بر نقش تأثیر فرآیند ساختار شبکه مدیران بر عملکرد شرکت های SME امّا طی اجرای این مطالعه دریافتیم که سبک های کارآفرینانه تأثیر معناداری بر رفتار شبکه بندی خارجی ندارند.
مطالعات آینده باید به سایر ابعاد کارآفرینی تکیه داشته باشد این تحقیق در بخش فناوری اطلاعات ایران انجام شد لذا به منظور سنجش اعتبار عمومی، در تحقیق آینده باید از موقعیت های نامتجانس تر استفاده کرد. گذشته از این، مسیرهای آینده تحقیق باید شناسایی سایر ابعاد ساختار شبکه مثل سایز، تراکم، تنوع و ... اختصاص داشته باشند.
افزون بر این باید به اجرای یک تحقیق مقطعی، بر مبنای متغیرهای شناسایی شده در این مطالعه پرداخت در نهایت، با توجه به نسبت های جنسیتی در نمونه، باید به بررسی تفاوت های احتمالی میان رفتار شبکه بندی خارجی در مردان و زنان پرداخت. پیوست B: آیتم های اندازه گیری بارهای عاملی CFA سازها هوش هیجانی (وانگ ولا 2002)
ارزشیابی عاطفی خود
1- احساس خوبی نسبت به علل عواطف شخصی خود در دوره های زمانی مختلف داریم
2- قادر به درک احساسات شخصی خود خستم
3- واقعاً احساس درونی ام را درک می کند
4- اغلب نسبت به احساس شاد و ناراحت خود اشراف کامل دارم
ارزشیابی عاطفی دیگرن
5- اغلب شناخت کاملی نسبت به عواطف دوستان و رفتار آنها دارم
6- به عنوان یک ناظر قادر به درک عواطف سایرین هستم
7- نسبت به احساسات و عواطف دیگران حساس هستم
8- درک خوبی نسبت به عواطف افراد اطراف خودم دارم
استفاده از عواطف
9- اغلب به تنظیم اهداف و سپس حرکت موفق به سمت آنها می پردازیم
10- اغلب خود را فردی شایسته و با توانایی می دانم
11- فردی با انگیزه هستم
12- اغلب خود را به سمت اجرای بهترین اقدامات تشویق می کنم
تنظیم عواطف
13- قادر به کنترل وسوسه و مدیر مشکات به صورت عقلانی هستم
14- کاملاً قادر به کنترل عواطف خود هستیم
15- اغلب در صورت عصبانی شدن، سریعاً آرام می شوم
16- کنترل خوبی بر عواطف دارم
رفتارهای شبکه بندی خارجی (ولف و موزر 2006)
پایه ریزی قراردادها
1- قادر به طراحی قراردادهای غیر رسمی با متخصصان در خارج از سازمان برقراری روابط شخصی هستم
2- در نشست های شغلی مشارکت می کنم (اتحادیه تجاریف اتاق بازرگانی و ...)
3- از برنامه های آموزشی یا مسافرت های شغلی برای تنظیم قراردادهای جدید استفاده می کنیم
حفظ قراردادها
4- طی کسب اطلاعات غیررسمی باید اشراف کاملی بر افراد و کارکنان فعال در سایر سازمان ها داشت
5- از الگوهای قرارداد خارج از سازمان خودم برای درخواست مشاره های شغلی استفاده می کنم
6- با هدف تجاری با همکاران قبلی خود قراردادی را منعقد می سازم
استفاده از قراردادها
7- در صورت ملاقات با acquaitances از سایر سازمان ها، زمینه را برای وقوع و جذب تغییرات در زندگی شغلی ام فراهم می سازم
؟؟؟؟ در صورت تبادل با رؤسای شغلی، و افراد فعال در سایر سازمان ها، از ضوابط خاصی استفاده می کنم.
9- در صورت عدم توانایی بازمه در حل مسائل شغلی، از acquaintances سایر سازمانها دزخواست مشاوره و کمک می کنم
سبک کارآفرینی (کوین و اسلوین 1988)
در تصمیمات سطوح بالا، با تکیه بر روش کارآفرینانه به اجرای تحقیقات فعال و جذب فرصت های جدید و کنترل ابهامات می پردازم یک تصمیم گیرنده ؟؟؟ باید از ضوابط ایده آل و شرایط سازمانی قوی استفاده کند.
2- برنامه های جدیدتر قابل مقایسه با رقبای اصلی است
3- تغییرات در محصولات در مقایسه با رقبای اصلی معمولاً ریشه ای هستند
4- اجرای اقدامات کامل به منظور پاسخگویی در برابر رقبا
5- استفاده از الگوهای تجاری در معرفی محصولات جدید
عملکرد SME (جاروسکی و کوهلی 1993)
1- عملکرد کلی واحد تجاری در سال آینده
2- عملکرد کلی مربوط به رقبای اصلی در سال گذشته
ساختار شبکه
1- روزنه های ساختاری
2- مرکز محوریت
The influence of network effects on SME performance
The notions that firms are embedded within complex networks, and thatmanagers spend timeactively networking,
have long been accepted by scholars within the IndustrialMarketing and Purchasing (IMP) Group. However,
an issue that has not received the sameattention is an assessment of howthese twofacets; network structure and
external networking behaviors affect SME performance. In assessing their antecedents, in this research we move
beyond the traditional IMP literature, using emotional intelligence and entrepreneurial style to assess CEOs' managerial
style. Network structure was assessed by the extent to which structural holes and degrees of centrality
were present. Data was collected from 227 CEOs of small Iranian information technology companies. To test
our hypotheses, wecombined the use of structural equationmodeling and social network analysis—adualmethodology
that has not been adopted before. The results show that emotional intelligence drives entrepreneurial
style, network structure and external networking behavior. SME performance is influenced by both network
structure and external networking behavior. The mediating role of network structure is also discussed. Here
our results showthat entrepreneurial style does not influence external networking behavior. Severalmanagerial
.implications of these findings are discussed
This research aims to further our knowledge about SME performance
by investigating the information technology sector in Iran. We
suggest that prior research has focused mostly on the consequences of
network structure and external networking behavior on SME performance,
with less attention having been paid to the antecedents of
these two constructs. For this reason, based on our reading of the relevant
literature,we proposed emotional intelligence and entrepreneurial
style as antecedents of network structure and external networking
behavior, both of which consequently impact upon SME performance.
Although this involved incorporating literature that is not typically utilized
in IMP-type studies, the results do seemto vindicate our approach.
Our data analyses indicate the strong overall impact of emotional intelligence
on both external networking behavior and network structure,
as well as a positive and significant impact of network structure and
external networking behavior on SME performance. In addition, our
analyses suggest that there is no significant relationship between
entrepreneurial style and external networking behavior. A number of
important issues arise from these findings.
The first relates to the identification of the overall importance of
emotional intelligence, which has an impact on both network structure
and external networking behavior. The implication of this finding is that
CEOs are more likely to occupy brokerage positions by bridging “structural
holes” when they are high in emotional intelligence. In addition,
the findings reveal that network structuremediates the impacts of emotional
intelligence on SME performance. In other words, the study's
findings show the mechanism through which emotional intelligence is
related to SME performance.
Our analyses revealed that network structure, which comprises
“structural holes” and “network centrality”, positively impacts on SME
performance. The importance of position in network structure is well
documented in network research (Batjargal, 2010b; Burt, 1995) and
here, our findings are consistent with these previous studies (Batjargal,
2010a; Mehra et al., 2001). Treating these two dimensions together,
one can argue that actorswho canmaneuver themselves into a network
positionwhere they occupy a structural hole, in effect acting as an intermediary
in connecting two actors in the network, and who, at the same
time, are highly connected to others (i.e. score well on network betweenness
centrality) gain a double advantage. The first accrues because
of the valuable information flow that they potentially control, being able
to manage selectively what information is passed on to whom in the
network. However, the study's results confirm that being high in emotional
intelligence significantly influences entrepreneurial networking
behavior (Mair, 2005; Zampetakis et al., 2009).
Contrary to our expectations, the relationship between entrepreneurial
style and external networking behavior was not significant. For
the CEOs in the information technology sector where our data was collected,
it seems that their entrepreneurial style is not very important
in influencing their external networking behaviors. A possible explanation
for this finding could come from considering the context. Themarket
in Iran is turbulent and access to resources is very limited. As a result,
market opportunities are also limited, and lobbying plays an important
role in grasping these opportunities. In such situations, what brings success
to the firm is the ability of its topmanagement to strategically position
themselves in embedded networks in ways that provide themwith
some competitive advantage. It seems that CEOs are being judged to be
higher performers when they engage in external networking behavior
as a strategy to explore and exploit opportunities, and also when they
obtain a central position in the network structure or span their structural
holes to arbitrage information. In this vein, managers with high emotional
intelligence levels can use their skills to have broader networks.
Further, the study shows that external networking behaviors significantly
impact the network structure. This is consistentwith existing evidence
indicating that external networking behavior is a significant
antecedent of network structure (Thompson, 2005; Wolff & Moser,
2006). Thus one can conclude that Iranian CEOs in the information technology
sector prefer to use emotional intelligence rather than to act
entrepreneurially: how they utilize their emotions in interacting
with others is more important than their entrepreneurial actions inmanipulating
their networks, which consequently leads to better SME
performance.
:Keywords
Entrepreneurial networks
Emotional intelligence
Networking behaviors
Network structure
Social network analysis